حسن فروزان فر|
عضو هیئت نمایندگان اتاق|
سرمایهگذاری تابعی از اندیشه و برداشت سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی بخش خصوصی نسبت به آینده است. اگر مجموعه حاکمیت توانایی ایجاد یک چشمانداز روشن، قابل فهم و قابل پیشبینی از آینده را برای فعالان اقتصادی بخش خصوصی نداشته باشد، سایر ابزارها همچون سیاستهای پولی و مالی نمیتوانند به تنهایی ظرفیتهای لازم برای ایجاد انگیزه و فعالیت از جنس توسعه و سرمایهگذاری را ایجاد کنند. سرمایهگذاری تابعی از اندیشه و برداشت سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی بخش خصوصی نسبت به آینده است. اگر مجموعه حاکمیت توانایی ایجاد یک چشمانداز روشن، قابل فهم و قابل پیشبینی از آینده را برای فعالان اقتصادی بخش خصوصی نداشته باشد، سایر ابزارها همچون سیاستهای پولی و مالی نمیتوانند به تنهایی ظرفیتهای لازم برای ایجاد انگیزه و فعالیت از جنس توسعه و سرمایهگذاری را ایجاد کنند.
در این شرایط سرمایهها و منابع عمومی مردم در قالب نقدینگی جامعه به سمت فعالیتهای مولد و توسعه آفرین حرکت نمیکند و به سمت ظرفیتهای سفته بازی که در بازارهای مختلف وجود دارد، هدایت میشود. موضوعی که سالها است با آن روبهرو هستیم. بنابراین مردم برای حفاظت از منابع خود، نقدینگی خود را در بازارهای کوتاه مدت مثل بازار سکه، ارز و مسکن نه با اندیشه توسعه بلکه با اندیشه سفتهبازی مورد بهرهبرداری و جابهجایی قرار میدهند. مردم حتی وقتی وارد بورس میشوند نگاه سفته بازی دارند نه نگاه سهامداری و سرمایهگذاری بلند مدت.این دیدگاه در بین جامعه و مردم هرچه بیشتر وجود داشته باشد زمینه تشدید آن نیز فراهمتر میشود.
آنچه باید اتفاق بیفتد فارغ از اینکه کدام بخش امروز میتواند بیشتر یا کمتر کمک کند، یک فضای همراه با امیدواری به آینده است. وقتی این فضا فراهم نباشد هیچ کدام از بخشها زمینه حفاظت و تبدیل کردن به سرمایه ملی برای این نقدینگی در جامعه را ندارد. پس مردم گریزانند از اینکه سرمایه محدود خود را در جایی بهصورت سرمایه برای استفاده از آن در فاصله دور یا نزدیک فراهم کنند. در عوض مردم ترجیح میدهند که در یک فضای تورمی با محدودیتهای قابل پیشبینی در زمینه آینده منابع خود را بگذارند. همه ما اگر ۱۰۰ میلیون تومان پول داشته باشیم و با واژه بازگشت ۵ ساله آن روبهرو شویم، حاضر نیستیم آن را سرمایهگذاری کنیم و ترجیح میدهیم آن را در بازاری سرمایهگذاری کنیم که نقدشوندگی بالا داشته باشد به علاوه اینکه ارزش پولمان را حفظ کند.
در آن وضعیت حتی نگران تولید و آینده و رشد اقتصادی مملکت نیز نمیتوانید باشید چون میخواهید زندگی خود و آینده نزدیک خود را کنترل کنید. هیچ وقت حاضر نمیشوید منبع خود را در یک فضایی که در آینده آن ابهام کامل وجود دارد به یک سرمایه، میز و صندلی، دستگاه و حقوق کارمند تبدیل کنید تا ببینید در آینده چه اتفاقی میافتد. همین وضعیت موجود یعنی رشد منفی تخصیص منابع برای سرمایهگذاری و شکلگیری سرمایه در کشور میشود. متأسفانه این رشد سالیان سال است که بهصورت منفی شروع شده و در واقع خالص داراییهایی که برای سرمایهگذاری در کشور جمع میشود منفی است.حال این پرسش مطرح میشود که علاوه بر موارد گفته شده بر کدام بخشها باید متمرکز بود و رشد اقتصادی باید به کدام بخش برود و تقویت شود؟
در پاسخ باید گفت همه بخشها در ایران ظرفیت توسعه دارند چون ما دچار عقب افتادگی و استفاده نامناسب از امکانات و فرصت هایمان هستیم. بخش کشاورزی، صنعت و بخش فعالیتهای خدماتی در کشور ما ظرفیتهای زیادی برای توسعه دارد. همه اینها با توجه به ظرفیتها، پتانسیلها و موقعیتهای جغرافیایی و آب و هوایی که در ایران وجود دارد، قابل سرمایهگذاری و توسعه هستند. کسب و کارهای نوین و جدید مبتنی بر استفاده درست از اینترنت و دستگاهها و ارتباطات گستردهای که اکنون به وجود آمده است. هر کدام از اینها را که نگاه کنیم ظرفیتهای توسعه و اشتغالزایی خیلی خوبی میتوانند ایجاد کنند.
اما با کنترل، مدیریت و تصویری که ما از آینده داریم به فعالان اقتصادی، مردم و جامعه نشان میدهیم، مردم انگیزهای برای فعالیت در هیچ کدام از اینها ندارند. باید مردم برای ادامه فعالیتهای خود در هر سطحی که هستند مدیریت نقدینگی خود را انجام دهند و سعی کنند از بازارهای موجود برای حفظ حداقل منابع خود استفاده کنند. بنابراین ما در زمینه اینکه در چه حوزههایی میشود سرمایهگذاری کرد محدودیت داریم. ضمن اینکه پهنهای که در کشور ما وجود دارد پهنه گستردهای است و حوزههای مختلف در آن قابل رؤیت هستند. اکنون این پهنهها اقتصادی نیستند اما میتوانند اقتصادی باشند و علاوه بر آن امکانات اولیه مناسب و جمعیت جوان قابلیت فعال بودن را داریم. موضوع این است که شرایط کنونی جامعه ما مثل یک بیمار است که دیابت سنگین دارد اما آن چند سی سی انسولین که ظرفیت استفاده از این قند را برای سلولهای خون او به وجود میآورد در خون او نیست و دچار بیحالی میشود. چون قند خون او بالاست و ما نیز نقدینگی بالا در جامعه داریم اما تولید کننده، فعالیتهای تولیدی و مولد در تکاپو برای تأمین مالی حداقل برای امور خود هستند. چون کسی حاضر نیست منابع نقدی خود را در شرایط اقتصادی فعلی در اختیار فعالیتهای تولیدی و مولد بگذارد. این فعالیتهای مولد لزوماً تولید نیست بلکه کشاورزی، ارائه خدمات و… نیز است. افراد ترجیح میدهند سرمایه خود را بهصورت نقد و بهصورت بستههایی از طلا، دلار، مسکن و… نگهدارند.
منبع:روزنامه ایران