در حالی که به هفتههای منتهی به انتخابات ۱۳ آبانماه در امریکا نزدیک میشویم، گمانهزنیها درباره پیروز این رقابت نفسگیر و پیامدهای آن در بورسها و اقتصاد جهان و از جمله اقتصاد ایران نقل محافل رسانهای است. سوالاتی از قبیل آنکه آیا روند قیمتها در بورس میتوانند نقش قهوه ته فنجان را بازی کنند که مشخص کنند برنده انتخابات کیست؟
درخصوص پاسخ به سوال اول، تاریخ امریکا نشان میدهد جلوگیری از بروز رکود اقتصادی در دوسال منتهی به انتخابات، یک امتیاز بزرگ برای رئیسجمهور وقت است و علامتی از احتمال بالای پیروزی وی محسوب میشود. در یک قرن اخیر، هر رئیسجمهوری که توانسته در دو سال پایانی، اقتصاد را از رکود خارج کند، برای دومین بار در انتخابات پیروز شده است. این اصل کلی فقط یک استثنا داشته است کالوین کولیچ که در سال ۱۹۲۴ در انتخابات ریاستجمهوری امریکا به پیروزی رسید، تنها فردی است که با وجود رکود در دو سال پایانی حکومت خود توانست برای دومین بار در انتخابات به پیروزی برسد.
بررسیها نشان میدهد عملکرد شاخصهای بورس نیز شاخصی پیشنگر از نتایج انتخابات است. در یک قرن اخیر و بهطور دقیق از سال ۱۹۲۸ تاکنون در ۸۷ درصد موارد و از سال ۱۹۸۴ در ۱۰۰ درصد موارد عملکرد شاخص S&P۵۰۰ در سه ماه منتهی به شب انتخابات، مبنای مناسبی برای تشخیص فرد پیروز بوده است. اگر این شاخص در دوره یادشده افزایش یابد، رئیسجمهور مستقر برنده انتخابات بوده است و اگر این شاخص در دوره مزبور کاهش یابد، رئیسجمهور مستقر بازنده انتخابات خواهد بود. جالب است اکنون که در میانه این دوره زمانی قرار داریم، این شاخص از پیروزی ترامپ حکایت میکند؛ ولی باید روند آن را تا شب انتخابات پیگیری کنیم.
ترامپ شکست را میپذیرد؟
از سوی دیگر اظهارات ترامپ مبنیبر تشکیک در آرای پستی که با توجه به شیوع بیماری کرونا سهم بالایی را در انتخابات خواهد داشت، یکی از مهمترین ریسکهای پیش رو در انتخابات است. آنچنانکه وی دو ماه پیش از برگزاری انتخابات، فرآیند اخذ آرا را یکی از فاسدترین مصادیق آن در طول تاریخ امریکا نامید. کاملا محتمل است که نتایج انتخابات امریکا چند روز و حتی چند هفته پس از برگزاری انتخابات اعلام نشود. در صورت تحقق چنین امری، ریسک بزرگی بر بازارهای مالی امریکا و حتی جهان تحمیل خواهد شد. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که در صورت شکست ترامپ در انتخابات، وی به راحتی نتایج را نخواهد پذیرفت و اعلام خواهد کرد که در انتخابات تقلب شده است. موضوعی که حتی یک سال پیش از سوی یکی از مشاوران نزدیک ترامپ بیان شده بود. جالب است که ترامپ حتی در انتخابات ۲۰۱۶ هم که به پیروزی رسید، ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کرد.
آخرین بار که موضوع اعلام نتایج انتخابات جنجالآفرین شده بود، به سال ۲۰۰۰ برمیگردد که رقابت بین بوش پسر و الگور در جریان بود. در این رقابت انتخاباتی همگان بوش را برنده انتخابات تلقی کردند؛ درحالیکه الگور برای ایراد سخنرانی و اعلام رسمی شکست خود و تبریک به رقیب خود، عازم «میدان بزرگداشت کشتهشدگان جنگ» در شهر نشویل میشد، مشاوران الگور به او اطلاع دادند که نتایج در مناطق مختلف، متفاوت اعلام شده است. درنهایت تلاشهای افراد ستاد انتخاباتی الگور برای مطلع کردن او از ماجرا جواب میدهد و الگور در سخنرانی حاضر نمیشود و اعلام شکست نمیکند. الگور که دقایقی بعد از اعلام پیروزی بوش با او تماس گرفته بود و پیروزی را به وی تبریک گفته بود، با بوش تماس میگیرد و اعلام شکست خود را پس میگیرد. جنجال بر سر آرای فلوریدا بود که جب بوش، برادر رئیسجمهور بهعنوان فرماندار مسوول برگزاری انتخابات بود و جمهوریخواهان هم در این ایالت پیروز انتخابات شده بودند. این حوادث باعث شد تا الگور به نتایج اعتراض کند؛ اما بازشماری آرا هر بار با نتایج مختلف روبهرو میشد. بالاخره درحالیکه الگور به لحاظ اکثریت آرا در انتخابات پیروز شده بود، حکم قطعی دادگاه مقرر کرد که بوش پسر برنده انتخابات است. نتیجهای که بهواسطه حمله امریکا به عراق و افغانستان مسیر تحولات جهانی را دگرگون کرد.
از زمان انتخابات تا اعلام نتایج قطعی، حدود ۳۵ روز گذشت و در این مدت والاستریت مایل بود هرچه سریعتر یک فرد بهعنوان پیروز انتخابات معرفی شود. این نااطمینانی باعث شد شاخص S&P۵۰۰ حدود ۱۰ درصد کاهش یابد، شاخص نزدک نیز در همین دوره ۱۹ درصد سقوط کرد.
باید پیروز شود چه خواهد شد؟
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که در صورت پیروزی بایدن، نرخ مالیات بر شرکتها که در سال ۲۰۱۷ از ۳۵ درصد به ۲۱ درصد رسیده بود، دوباره تا حد ۲۸ درصد بالا برود. افزایش مالیات بر شرکتها، به کاهش سودآوری و در نتیجه کاهش قیمت آنان منجر خواهد شد و مشخص نیست حتی افزایش بستههای حمایتی و کاهش تنش تجاری با چین تا چه حد قادر خواهد بود این اثرات منفی را خنثی کند. البته همزمان با انتخابات ریاستجمهوری در امریکا، انتخابات کنگره و سنا نیز برگزار خواهد شد و اگر در این انتخابات جمهوریخواهان حائز اکثریت آرا شوند، کار برای اجرای برنامههای بایدن بسیار دشوار خواهد شد. ولی نکته جالب آنکه بررسیهای سری زمانی نشان میدهد بهترین عملکرد والاستریت در شرایطی رخ میدهد که کاخ سفید در اختیار دموکراتها و مجلس سنا در اختیار جمهوریخواهان باشد.
درخصوص اقتصاد ایران هم حداقل در بازار سهام بسیاری از فعالان اقتصادی، در انتظار انتخابات آتی امریکا هستند و حتی عدهای از تحلیلگران تغییر مسیر شاخص بورس در دو ماه اخیر را به سیاست صبر و انتظار سرمایهگذاران نسبت میدهند. به هر حال اگر ترامپ در انتخابات پیروز شود، شاهد تداوم سیاستهای پیشین وی در فشار حداکثری بر ایران خواهیم بود که اگر تحول غیر منتظرهای در این خصوص رخ ندهد، ممکن است تداوم روند صعودی در بازار سکه وارز را بهدنبال داشته باشد. ولی پیروزی بایدن میتواند چشمانداز متفاوتی را بر این بازارها حاکم کند. به همین دلیل از آنجا که بورس بر کالاهای صادرات محور استوار است و قیمت ارز نقش مهمی در سودآوری این شرکتها دارد، ترکش آنچه در بازار ارز رخ میدهد، میتواند به بورس هم منتقل شود؛ ولی پرسش اصلی آن است که بورس تهران قیمت ارز را تا چه حدی بهعنوان محرک سودآوری و از چه حدی بهعنوان علامت بیثباتی در نظام اقتصادی تلقی خواهد کرد؟ همین نقطه عطف میتواند پیامآور تحولات جدیدی در بازارها باشد که قبلا شاهد آن نبودهایم.
ولی آنچه باید برای سیاستگذاران کشور کانون توجه باشد، آن است که اقتصاد ایران اکنون از بحرانهای ساختاری متفاوتی رنج میبرد و هر گونه احاله امور کشور به نتایج انتخابات آبانماه، امری عبث و بیهوده خواهد بود. حتی با فرض پیروزی بایدن، از آنجا که از زمان استقرار احتمالی وی تا هنگام برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ایران بیش از ۵ ماه فاصله وجود ندارد، امکان یک توافق سریع بین طرفین، احتمال چندان پررنگی ندارد و دولت باید با سیاستگذاری مدبرانه و سفت بستن کمربندها، خود را برای عبور از این پیچ مهم تاریخی آماده سازد.