گرتای سوئدی و ملاله پاکستانی هر دو تقریباً در یک سن به شهرت رسیدند. اولی برای اطلاعرسانی در خصوص تغییرات اقلیمی به رهبران جهان تاخت و دومی وقتی گلوله خورد مورد توجه و تحسین قرار گرفت.
به گزارش رتبه آنلاین از ایسنا، احسان محمدی در عصر ایران نوشت: «این روزها یک ستاره تازه برای رسانههاست. دختری ۱۶ ساله با چشمهای گرد و رنگی، بینی کوتاه و خشمی که برایش تحسین به همراه آورده است.
گرتا تونبرگ (تونبری) فعال محیط زیست از سوئد که کارزار جدیدی راه انداخته است. او به خاطر فعالیت برای آگاهسازی جهانی در مورد خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی، و با سؤال از سیاستمداران برای پاسخگویی به عدم اقدام خود در مورد بحران آب و هوا شناخته می شود و اعتصاب مدرسهای برای تغییرات اقلیمی را در کارنامهاش دارد که میلیونها دانشآموز به آن پیوستند.
این روزها در شبکههای اجتماعی سخنرانی پرشور و حرارت او که با بغض و خشم رهبران جهان را متهم به بیعملی در قبال تغییرات اقلیمی کرد دست به دست میشود. گرتا در حضور رهبران سیاسی حاضر در همایش اقدام برای اقلیم ۲۰۱۹ که در شهر نیویورک برگزار شد آنها را کسانی قلمداد کرد که «رویاها و کودکی او را دزدیدهاند.»
در بخشی از این سخنرانی گفت: «من نباید این بالا باشم. من باید در آن سوی اقیانوس سر مدرسهام باشم. ولی شما اینجا سراغ ما جوانان را برای امید میگیرید؟ چه طور جرأت میکنید؟ شماها رؤیاها و کودکی من را با حرفهای پوچ خود دزدیدهاید. تازه من جز خوشاقبالها هستم. مردم دارند زجر میکشند. مردم دارند میمیرند. اکوسیستمها به طور کلی دارند فرو میپاشند. ما در آغاز یک انقراض بزرگ هستیم. با این حال شما فقط درباره پول و افسانههای رشد اقتصادی بینهایت بحث میکنید؟ چه طور جرأت میکنید؟»
انتشار این سخنرانی و اقدامات پیشین که به شدت مورد اقبال رسانهها قرار گرفت موافقان و مخالفان بسیاری را به واکنش واداشت.
موافقان:
– گرتا یک قهرمان و الگو برای نسلی است که مطالبهگری میداند. او رهبر نسل آینده است.
– او به جای این که به سرگرمیهای معمول دختران همسن خود مثل مُد و مجلات سرگرمی و … بپردازد یک دغدغه بزرگ بشری را مطرح میکند.
– گرتا محصول فرهنگی است که به کودکان حق اعتراض میدهد.
– او شجاع، باهوش و الهامبخش است. او حتی به بزرگترها هم نشان داد که میشود مقابل آمریکا و ترامپ که به تغییرات اقلیمی باور ندارد ایستاد و چنان فریاد زد که دنیا بشنود.
– گرتا با اقدامات خود میلیونها نفر در سراسر جهان را با محیط زیست و خطرات ناشی از تغیییرات اقلیمی آشنا کرد. این کار از نام خود گرتا مهمتر است.
مخالفان:
– این یک ستارهسازی توسط رسانههاست. گرتای سوئدی و مورد توجه، در حالی از دزدیدن رویاهایش حرف میزند که روزانه ده ها کودک در سراسر دنیا از گرسنگی و جنگ میمیرند و هیچکس خبردار نمیشود.
– والدین «جویای شهرت» تونبری، به ویژه مادر او که «ستارهٔ رو به افول اپرا» است از این کودک به عنوان ابزار برای جلب توجه استفاده میکنند و این مصداق کودک آزاری است.
– گرتا با قایق بادبانی و اعتصاب مدرسه و ژستهای مورد علاقه رسانهها، میخواهد به عنوان یک دختر سفیدپوست نجاتبخش مطرح شود، پشت این ماجرا کسان دیگری هستند که متن سخنرانیهایش را هم برایش مینویسند. این یک نمایش بزرگ است.
– به سخنرانیاش نگاه کنید؟ این حرفها متعلق به یک بچه نیست، او یک بازیگر حرفهای است. پدر و پدربزرگش بازیگر و کارگردان سینما بودهاند. دختر هم اغراقشده و نمایشی حرف میزند. او به اوتیسم مبتلاست و نباید این طور تحت فشار قرار گیرد.
– یک بچه باید بچگی کند، چه دلیلی دارد یک دختر نوجوان این طور نگران موضوعی جهانی شود که کار سیاستمداران بزرگ است. اصلاً دختر این سن لازم است بداند تغییرات اقلیمی یعنی چی؟ این کار ظلم به او و کودکان دیگری است که از این پس میخواهند نقش یک قهرمان را بازی کنند.
مثل هر دو قطبی دیگری، هیچکس از موضعش کوتاه نمیآید. برخی میگویند مقایسه گرتای ۱۶ ساله پرورش یافته در سوئد با دختر همسن خود در ایران اشتباه است. سبک آموزشها اصلا قابل قیاس نیست. کودکان خیلی زود آنجا وارد فرآیندهای مشارکت اجتماعی میشوند. حتی در انتخابات میتوانند رای بدهند با آن که رایشان اعمال نمیشود اما تمام امکان فعالیتهای اجتماعی برایشان مقدور است و در کنارش هم کودکی میکنند و اسباب سرگرمی جور است و مقایسه از اساس با دانش آموزانی که اینجا هر چه ساکتتر، کم حرفتر، گوش به فرمانتر و تست زنتر! باشند بیشتر امتیاز میگیرند خطاست.
برخی از والدین هم آرزو میکنند فرزندانشان از چنین اعتماد به نفسی برخوردار باشند که بتوانند شجاعانه حرفشان را بزنند، رویایشان را دنبال کنند، در سطح جهانی دیده و تحسین شوند و البته تاوانی هم ندهند! در این سوی دنیا ملاله یوسف زی را به خاطر می آوریم. اهل پاکستان که گزارشهایی از زندگی مردم منطقه، به ویژه زنان و دختران، را در وبلاگ خود منتشر میکرد و طالبان خانواده او را تهدید به قتل کرد تا سرانجام به ترورش دست زدند.
هنگامی که ملاله با بقیه بچهها در اتوبوس مدرسه نشسته بود گروهی از مردان طالبان اتوبوس را متوقف میکنند و بالا میآیند. مردی فریاد میزند: «بگویید کدامتان ملالهاید، اگر دهانتان را باز نکنید، همه را میکشم»! ملاله شناسایی میشود. مردان به سرش شلیک میکنند. او به شدت زخمی میشود. طالبان پاکستانی مسئولیت ترور را به عهده گرفت و ملاله را «نماد کفر و هرزگی»، «جاسوس غرب» و «سزاوار مرگ» خواند.
آسمان همه جا یک رنگ است اما زمیناش فرق دارد. گرتای سوئدی و ملاله پاکستانی هر دو تقریباً در یک سن به شهرت رسیدند، اولی برای اطلاعرسانی در خصوص تغییرات اقلیمی به رهبران جهان تاخت و دومی وقتی گلوله خورد مورد توجه و تحسین قرار گرفت.
نظر شما چیست؟ دوست دارید «گرتا» فرزند شما بود؟ چرا؟»