همايون ساويز/ كارشناس شهري
مديريت بحران، يكي از مهمترين چالشهاي كلانشهر تهران است؛ پايتخت در حل مشكلات روزمره خود سردرگم مانده است. ترافيكهاي چندساعته پس از يك بارندگي معمولي، گواه روشني بر بحران در مديريت بحران اين كلانشهر است. يكي از معضلات پايتخت ،تفاوت در آمار جمعيت روزانه و شبانه آن است. بهگفته مسئولان روزانه میلیونها نفر از خارج شهر تهران به منظور اشتغال به کار و تحصیل و نیز رسیدگی به امور روزانه وارد تهران میشوند. با احتساب این جمعیت شناور، جمعیت تهران در ساعات روز به 13 میلیون نفر افزایش مییابد. يكي از طرحهايي كه براي رهايي تهران از وضعيت فعلي پيشنهاد شده است، طرح انتقال پايتخت است؛ طرحي كه بهدليل هزينه بالاي آن همچنان مسكوت مانده است. تهران باوجود قرارگرفتن روی گسل زلزله و برخورداری از حجم زیادی بافت فرسوده، با مشکل محدوديت منابعي چون آب و زمين روبهرو است. از این رو جمعيت و میزان مهاجرت به این شهر باید كاهش یابد. همچنین براساس آمار، بهدلیل مشکلات ناشی از آلودگی هوا، متوسط عمر شهروندان تهرانی کاهش یافته است. در این میان ترافیکهای سنگین و ضعف در سامانه حملونقل عمومی نیز جای خود دارد. از این رو انتقال پایتخت یکی از ضرورتهایی است که برخی با پافشاري دنبال آن هستند. مسئولان هر یک به فراخور موقعیت یا سمت خود، بارها درباره انتقال یا ضرورت ساماندهی پایتخت سخن گفتهانداما نکته قابل توجه این است که میان مسئولان دولتی و غیردولتی (همانند شهرداری) این طرح مخالفان جدی دارد. باوجود این، ريیس جمهور درباره انتقال پایتخت معتقد است که «این اتفاق یکشبه و یک ساله رخ نمیدهد و ممکن است ۱۵ سال طول بکشد، بنابراین نباید نسبت به حل مشکلات این استان کوتاهی شود بلکه باید برای جمعیت زیادی که به استان تهران آمدهاند، فکری کرد. قرار نبود تهران چنین جمعیتی را در خود پذیرا باشد». از سوی دیگر، برخی از مدیران شهری، نه نسبت به انتقال کل پایتخت بلکه نسبت به انتقال بخشها و سازمانهای خاصی در این شهر اظهارنظر کردهاند. آنان معتقدند که نهادها و سازمانهايي كه حضورشان در تهران ضروري نيست، بايد از اين شهر بروند. این اظهارنظر شاید از آن رو صورت میگیرد که به باور این افراد، سازمانهای دولتی، هزینههای حضور خود در شهر تهران را نمیپردازند؛ پس بهتر است که از این شهر بروند. شوراي شهر تهران نيزراهكار حل مشكلات پايتخت را در گران كردن آن ميداند. يكي از برنامههاي شوراي شهر، گران كردن هزينه زندگي در تهران بهمنظور كاهش جمعيت آن اعلام شده است. گران كردن تهران يا انتقال پايتخت، طرحهايي هستند كه تاكنون اجرا نشده يا با شكست مواجه شدهاند. نگاه بخشنامهای به حل مسائل شهری و طرحها از جمله انتقال پایتخت، کارساز نیست زیرا یک پایتخت علاوه بر توسعه، آبادانی و دسترسیهای آسان به زیرساخت و توسعه راههای ارتباطی و امنیت نیاز دارد. همچنین انتقال کامل پایتخت، شدنی نیست؛ چراکه پايتخت به هر شهری منتقل شود، آن شهر نيز به مشکلات تهران دچار میشود. از طرف دیگر باتوجه به وضعیت بودجه کشور و هزینههای گزاف این طرح، به نظر میآید انتقال کامل پایتخت مصداق این ضربالمثل معروف «سنگ بزرگ، علامت نزدن است»، باشد. پس میتوان پرسید که آیا راهي جایگزین برای ساماندهی پایتخت و انتقال بخشی از این مرکز سیاسی و اداری به شهرهای همجوار تهران که زیرساخت مناسبی دارند، وجود دارد؟اگر پایتخت را به هرجای کشور انتقال دهیم، بعد از 20سال دوباره به سرنوشت تهران دچار میشود. نمیتوان استانی مانند تهران با جمعیت 12میلیون نفر رابه شیوه سنتی اداره کرد.شاید کلید حل این مشکل،ساماندهی وضعیت موجود در پایتخت باشد. براساس آمار روزانه سه ميليون و پانصد هزار سفر با خودروی شخصی در تهران، مربوط به ساکنان شهرهای اقماری است. سفرهايي كه بسياري از آنها بهدليل عدم امكانات يا مراكز دولتي انجام ميشود. باتوجه به وسعت و جمعیت بالای استان تهران، نمیتوان دیگر این استان را تنها با یک اداره کل اداره کرد زیرا جمعیت بسیاری از شهرستانهای استان تهران با جمعیت برخی از استانهای کشور برابری میکند. از این رو ضروری است که در نحوه استقرار ادارههای کل در استان بازنگری شود زیرا بر اساس طرحهای کارشناسی شده، تفکیک ادارههای کل غرب و شرق استان و اصلاح نحوه تخصیص بودجه تهران در مقایسه با سرانه کشوری، مهمترین تصمیمات استراتژیکی است که باید در استان تهران اتخاذ شود. مردم شهرستانهای استان تهران مجبور هستند برای انجام کوچکترین کارهای اداری به تهران بزرگ مراجعه کنند که این موجب افزایش ترافیک و به تبع آن آلودگی هوا میشود اما به نظر میرسد مسئولان نه تنها تمایلی به مرکززدایی از تهران ندارند بلکه هیچ اداره یا سازمان و کارمندی دوست ندارد که از این شهر دل بکند و به شهر دیگری در همین استان برود. به عبارت دیگر، اگرچه از انتقال پایتخت سخن گفته میشود، اما واقعیت این است که ادارهها و سازمانها به همراه کارکنان آن، هرچه بیشتر تمایل دارند که در تهران متمرکز شوند. از این رو میتوان گفت که نه تنها انتقال پایتخت کار سادهای نیست و نزدیک به ناممکن است بلکه بعید به نظر میرسد حتی بتوان ادارههای کل را مجاب کرد که به شهرهای دیگر استان منتقل شوند. به همين دليل توزيع عالانه امكانات و اعتبارها در شهرهاي اقماري تهران ميتواند كليد حل بحران جمعيت در تهران باشد؛چرا كه اگر شهرهاي همجوار توسعه يابند، شهروندان اين شهرها ديگر براي اشتغال، خريد يا مراجعه به ادارات كل به تهران نميآيند.