جمعه 2 آذر 1403
خانهخبرخواندنی‌هاکافه‌ای که برسر نگارستان خراب شد

کافه‌ای که برسر نگارستان خراب شد

طبق قوانین میراث فرهنگی هرگونه ساخت و ساز در عرصه و حریم بناهای تاریخی ممنوع است و باعث مخدوش شدن اصالت و تاریخچه این مجموعه باارزش می شود.


جمعی از دوستداران میراث فرهنگی دوم دی ماه با ایجاد کمپین «به کافه نگارستان نمیریم»، آخرین تلاش‌های خود را در اعتراض به ساخت و ساز غیرمجاز در عرصه باغ نگارستان نشان دادند و از مردم و تورها خواستند از این کافه استفاده نکنند. در بیانیه این کمپین آمده بود: «اخیرا در ضلع8 شمال غربی باغ نگارستان که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده، کافه‌ای ساخته شده که به عرصه و منظر تاریخی – فرهنگی این باغ ارزشمند آسیب رسانده است. از مراجع قانونی و نهادهای صنفی مربوطه می‌خواهیم در حمایت از میراث فرهنگی، مجوز فعالیت این کافه را تا رفع صدمات وارده به باغ نگارستان به حالت تعلیق در آورند.»
 کافه ای که بر سر نگارستان خراب شد

22 آذر ماه بود که با انتشار عکسی مشخص شد کافی شاپی در محوطه باغ نگارستان مشغول ساخت است. ساخت این سازه در حالی به مراحل انتهایی خود نزدیک می‌شد که نامه‌های ارسالی اداره کل میراث فرهنگی استان تهران نشان می‌داد مسئولان ذی ربط به اخطارهای پی در پی این اداره کل کوچک‌ترین توجهی نداشتند. در نهایت میراث فرهنگی تهران در نیمه‌های آذر از معاونت فرهنگی دانشگاه تهران شکایت کرده‌بود، اما مجید سرسنگی، معاون فرهنگی دانشگاه تهران، مدعی شده بود هر کاری که در داخل باغ نگارستان انجام شده، تحت نظارت مستقیم مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران بوده و هیچ کاری خلاف قانون انجام نشده است.

او گفته بود: «همه کارها تحت نظارت مستقیم آقای خسروآبادی ، مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران، انجام شده و در همه مراحل آنها با ما همراه بوده‌اند.»

طبق قوانین میراث فرهنگی هرگونه ساخت و ساز در عرصه و حریم بناهای تاریخی ممنوع است و باعث مخدوش شدن اصالت و تاریخچه این مجموعه با ارزش می‌شد. حال حتی اگر این فرض را بتوان مطرح کرد که پیش‌تر مدیر میراث فرهنگی استان تهران و مدیران شهرداری به طور شفاهی با این ساخت و ساز توافق کرده باشند و کل این نامه‌های رد و بدل شده صرفا کاغذبازی باشد، قوانین با نظرات یک مدیر لغو نخواهد شد.

از سویی این پرسش مطرح می شود که سیاوش صابری، مدیر پیشین محوطه‌ها و بناهای میراث فرهنگی، و پیروز حناچی، معاون پیشین شورای عالی معماری، که هر دو در این باغ رفت و آمد دارند و دفتر محل کارشان آنجاست، چگونه نسبت به این موضوع واکنش نشان ندادند؛ آن هم در حالی که این افراد در دانشگاه تهران مشغول به تدریس هستند.

چند سال پیش در باغ نگارستان کافه ای به نام «کافه تهرون» با مدیریت علیرضا عالم نژاد شکل گرفت. این را نمی دانیم و لازم هم نیست بدانیم که حساب و کتاب شان با مدیریت باغ نگارستان چطور بود و چرا قراردادشان تمدید نشد؛ چون یک مسئله داخلی است، اما آن کافه تبدیل به یک برند شد و نه تنها هیچ فشاری روی باغ نداشت، بلکه به دلیل پرداخت ورودی برای نگارستان درآمد هم داشت و از طرفی مردم با باغ آشنا می شدند. واقعا چه توجیهی دارد که آن فضا را از بین ببرند و این طور ساخت و ساز کنند؟ هم شهرداری و هم میراث فرهنگی به طور مکتوب مخالفت خود را اعلام کرده اند، بنابراین اقدام دانشگاه تهران حتی اگر خوب هم باشد – که نیست – غیر قانونی است.

 کافه ای که بر سر نگارستان خراب شد
ساخت رستوران غیرقانونی در باغ نگارستان

اما چرا باغ نگارستان اینقدر اهمیت دارد؟ عده ای معتقدند باغ نگارستان از قناتی به نام بهارستان مشروب می شد و با گذشتن از املاک «فخرالدوله» در قسمت شمالی خیابان مجاهدین فعلی و ژاله سابق، باغ بهارستان را نیز مشروب می‌کرد؛ ولی عبدالله انوار، تهران شناس، در یادداشتی توضیح داده است: «آب این باغ، بنا بر قول فریدالملک همدانی به زمان او از قنات حاجی علیرضا (احداثی فرزند مقطوع النسل حاجی میرزا ابراهیم خان کلانتر) تامین می‌شد؛ اما آب کرج نیز منبع دیگر تامین کننده آب این باغ در دوره محمدشاه بوده است. از سویی حد جنوبی باغ نگارستان به نهر نسبتا عریضی برخورد می‌کرده که به نهر «اوین» مشهور بوده »و قریب دو ذرع عرض داشته است. شاید این نهر قسمتی از همین خیابان کمال الملک کنونی بوده است.

باغ نگارستان از غرب تا خیابان «صفی علی شاه» و از شرق تا دروازه شمیران امتداد داشت و درِ بزرگ آن در میدان بهارستان فعلی قرار داشت. دو عمارت زیبای «قلمدان» و «دلگشا» با دستان هنرمند معماران آن روزگار در همین باغ ساخته شده بود. تالارهای آینه کاری شده با نقوش مطلا، درهای ارسی، چلچراغ ها، فرش ها، مبل‌های گرانقیمت، تابلوهای نفیس کار استادانی چون میرزابابا نقاش، عبدالله خان نقاش باشی، استاد میرزاجانی نقاش، استاد مهرعلی نقاش هوش از سر آدمی می‌برد.

عمارت دلگشا یا عمارت حوضخانه دارای تالار سلام بود که در دو طرف آن تصویر زیبایی بر روی گج دیده می‌شد؛ یک طرف فتحعلی شاه در حال جلوس بر تخت و کنار او میرزا ابوالحسن خان ایلچی، وزیر امور خارجه، و منوچهرخان محمدالدوله گرجی و در طرف دیگر سرجان ملکم، سفیر انگلیس، و سفرای روس و عثمانی. عمارت «دلگشا» یا «حوضخانه»، معروف‌ترین بنای باغ به صورت کوشکی هشت ضلعی و دو طبقه در مرکز باغ قرار داشت. طبقه زیرین این عمارت، بنای حوضخانه و طبقه فوقانی آن، تالار دلگشا بود، اما این عمارت در سال 1309 هـ.ش تغییر کاربری داده و به موزه هنرهای ملی ایران تبدیل شد. در نتیجه تمامی دیوارنگاره‌های آن رو به تخریب رفت.

در تالار قلمدان هم که جبهه شمالی و در شرق عمارت نگارستان قرار داشت، تصویری دیده می‌شد که فتحعلی شاه وسط نشسته و در طرفین چپ و راست او پسرانش هستند. البته مانند تالار محکمه جنایی، زنان نوازنده و خواننده نیز در تصویر دیده می‌شد که اکنون هیچ نشانی از آنها باقی نیست. باید یادآور شد بعدها مظفرالدین شاه در ساخت تصاویر وزارت امور خارجه از نقاشی های نگارستان تقلید کرد.

عمارت نگارستان یا دیوانخانه مهمترین بنای مجموعه در جنوب عمارت دلگشا و در بخش اندرونی قرار داشت و متشکل از تالار بزرگ سلام و چندین اتاق و راهروی مزین به تابلوهای نقاشی بود.

 کافه ای که بر سر نگارستان خراب شد
دیوارنگاره صف سلام در تالار فروزانفر باغ نگارستان

باغ نگارستان در حالی به دستور فتحعلی شاه در سال 1222 هـ.ق تاسیس شد که پیترو دلاوال، جهانگرد ایتالیایی، پیش‌تر در سفرش به ایران در سال 1618 میلادی (997 هـ.ق) در وصف تهران و باغاتش در خاطراتش نگاشته بود: «یک سوم زمین های شهر را به ساختمان و دو سوم آن را به باغات اختصاص داده اند. در همه کوچه های خیابان مانند درخت چنار کاشته اند. دور دایره برخی درختان چنار به قدری است که اگر چهار نفر دست به دست هم دهند، به زحمت بتوانند تنه یک درخت را در میان بگیرند و به همین ملاحظه تهران را از نظر فراوانی چنار باید چنارستان نامید.» البته تهران را اکنون باید «برجستان» نامید. کافی است در همین میدان بهارستان ایستاد تا به معنای تمام کلمه این موضوع را حس کرد.

می گویند فتحعلی شاه به باغ نگارستان علاقه زیادی نشان می‌داد و تابستان‌ها اگر به سلطانیه یا چمن اوجان نمی‌رفت، مدتی در همین باغ اقامت می‌کرد. گلخانه بزرگی هم در قسمت شمالی باغ ساخته شده بود که نارنجستان نامیده می‌شد. فتحعلی شاه وقتی عازم سفر می‌شد، برای تعیین ساعت سعد حرکت معمولا ابتدا به باغ نگارستان می‌رفت. در آن روز روحانیون به باغ نگارستان می‌رفتند و برای سلامت شاه دعا می‌کردند و شاهزادگان و رجال هدایایی تقدیم می‌کردند.

این باغ، حمام و سرسره مرمر معروفی هم داشت که زنان حرمسرا از روی آن سُر می‌خوردند و به دامان فتحعلی شاه پناه می‌بردند. جشن ولایتعهدی محمدمیرزا (محمدشاه قاجار)؛ پسر عباس میرزا (فرزند فتحعلی شاه) هم در سال 1249 هـ.ق در همین باغ برگزار شد.

اما این باغ تنها به خوشی‌ها پیوند نخورده بود. «بدون غسل و کفن فراشان شاهی نعش او را در گلیمی پیچیده و بر قاطری بسته جنب مقبره میرزا ابوالفتوح رازی دفن کردند.»؛ این تصویری است که سید آقابزرگ متولی باشی حضرت شاه عبدالعظیم از پیکر و بازوان خونین میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، صدر اعظم ادیب، سیاستمدار و مقتدر ایران می‌دهد. او در سال دوم سلطنت محمدشاه قاجار (صفر 1250 هـ.ق) در باغ نگارستان و در تالار دلگشا به قتل رسید. چه کسانی و با چه انگیزهای در گوش شاه زمزمه کردند تا حکم قتل او را بگیرند؟ برای جوابش باید صفحات تاریخ را خواند. همین بس که قائم مقام را از باغ لاله زار و منزل مسکونی‌اش به بهانه دیدار با محمدشاه به باغ نگارستان آوردند و چند روزی او را در باغ محبوس کردند. سرانجام در باغ دلگشا و در حوضخانه چند نفر بر سرش ریختند و دستمال در حلقومش فرو کردند و کارد به او زدند تا جان بسپارد. جالب آن که پس از قتل، حاج میرزا آقاسی، صدراعظم بعدی محمدشاه، به دور باغ نگارستان حصاری کشید که به حصار دوم شهرت یافت و قشون زیادی را گمارد تا از جان شاه محافظت کنند.

 

تا سال 1249 هـ.ق که تهران وسعت نیافته بود، نگارستان باغ ییلاقی شاهان قاجار بود. ناگفته نماند جشن ازدواج ناصرالدین میرزای ولیعهد با دختر احمد علی میرزا در این باغ برگزار شد. سال 1304 هـ.ق به مدت یک سال وزارت عدلیه ناصرالدین شاه در این باغ مستقر بود. در سال 1318 هـ.ق و پس از سفرهای مظفرالدین شاه به اتریش، آلمان، فرانسه، روسیه و دیدن مراکز علمی آن کشورها، نخستین مدرسه فلاحت به ریاست «داشر» اتریشی در باغ نگارستان شکل گرفت. جالب آن که پیش تر در سال 1296 هـ.ق به دستور ناصرالدین شاه، مظفرالدین میرزا که در آن زمان ولیعهد بود به مدت 16 ماهدر همین باغ محبوس بود. در سال 1329 هـ.ق که حکیم الملک وزیر بود، مدرسه صنایع مستظرفه هم به ریاست محمد غفاری معروف به کمال الملک در بخش جنوبی همین باغ و مدرسه علمیه در عمارت شمالی (محل سابق دانشکده علوم اجتماعی) شکل گرفت.

با آغاز درگیری‌ها و شورش‌های انقلاب مشروطه این باغ از رونق افتاد، درختان آن خشک و بی‌رمق شد و به خرابه تبدیل شد، اما در سال 1307 هـ.ق وزارت معارف با نظارت مارکوف، مهندس مشهور روسی، سه عمارت مجلل در آن بنا کرد و این بناها به «دارالمعلمین عالی» یا نخستین دانشگاه تهران اختصاص یافت. بعدها در سال 1311 هـ.ش این بخش به «دانشسرای عالی» تغییر نام داد و دو دانشکده مهم علوم و ادبیات در آن شکل گرفت. در سال 1315 هـ.ش کتابخانه‌ای بزرگ در ضلع شمال شرقی باغ با مدیریت زنده یاد پروین اعتصامی دایر شد. ناگفته نماند در سال 1313 هـ.ش به همت کلنل وزیری در قسمتی از دانشسرا انجمن موسیقی و نمایش شکل گرفت و بزرگانی چون روح الله خالقی را پرورش داد. نخستین فرهنگستان ادب فارسی هم در سال 1314 هـ.ش در این مکان شکل گرفت.

دانشسرای باغ نگارستان مفاخری چون محمد معین، سعید نفیسی، علی اکبر دهخدا، باستانی پاریزی، محمدحسین فاضل تونی، پرویز خانلری، ملک الشعرای بهار، رشید یاسمی، علی نقی وزیری، احمد بهمنیار، جلال همایی، غلامحسین صدیقی، محمدنقی مدرسی رضوی، بدیع الزمان فروزانفر، عباس اقبال، محمود حسابی، عبدالعظیم قریب، سید کاظم عصار و ابراهیم پورداوود را در دامان خود پرورش داد. آنچنان که کمال‌الملک هم هنرمندانی چون حسین شیخ، ابوالحسن صدیقی، اسماعیل آشتیانی، حسنعلی وزیری، محمد علی حیدریان، علی اکبر صنعتی، علی اکبر یاسمی، علی اصغر پتگر، عباس کاتوزیان را در مدرسه صنایع مستظرفه در همین باغ پرورش داد.

در سال 1331 آموزش و پرورش به بهانه این که دانشسراها متعلق به آموزش و پرورش است، می‌خواست ساختمان های باغ را از دانشگاه پس بگیرد اما موفق نشد. از سال 1335 هم که دانشکده ها روانه دانشگاه تهران شد، لغت دهخدا، موسسه زبان های خارجی، موسسه جغرافیا و کلاس های عمومی دانشکده ادبیات در همین باغ تشکیل شد. در سال 1337 هم موسسه تحقیقات اجتماعی در آن شکل گرفت.

حمیدرضا حسینی، کارشناس ارشد تاریخ، در مورد سرنوشته بخش جنوبی باغ نگارستان می‌گوید: «با پایان دودمان قاجار در سال 1304 و آغاز حکومت پهلوی، جمعیت تهران افزایش یافت و این موضوع به گسترش وسعت شهر منجر شد، اما در همان زمان هم مدیران به مسئله حفظ باغ – شهرها اهمیتی نمی‌دادند، تا آنجا که سازمان برنامه و بودجه و وزارت فرهنگ و هنر را در همین باغ احداث کردند. آن هم در حالی که زمین به قدر کافی برای ساخت وساز وجود داشت.»

 

عبدالله انوار هم توضیح می‌دهد: «بخشی که امروزه از آن با نام ساختمان برنامه و بودجه یاد می‌شود، دانشسرای بخش علمی و فنی بود که ریاضیات، تاریخ طبیعی، فیزیک و شیمی در آن به دانشجویان آموزش داده می‌شد. ابوالحسن ابتهاج، مدیرعامل سازمان برنامه، در دهه سی از این بخش باغ دیدن کرد و این قسمت را از دانشگاه خرید و ساختمان برنامه و بودجه در آن ساخته شد.»

محرمی، کارشناس موزه هنرهای ملی، نیز با اشاره به این که محل فعلی کلانتری بهارستان در باغ نگارستان است و امتداد این باغ زمانی تا خیابان هدایت فعلی می‌رسید، می‌گوید: «تخریب باغ در خود دوره قاجار رخ می‌دهد چون اواخر دوره قاجار – اوایل پهلوی – کلاس‌های استاد کمال الملک در همین بخش که امروزه بخش سینمایی وزارت ارشاد است، تشکیل می‌شد. بعدها در حوضخانه، کارگاه‌ها را تشکیل می‌دهند و مدرسه صنایع مستظرفه شکل می‌گیرد.»

اکنون از مجموعه بناهای کاخ نگارستان دوره قاجاریه تنها حوضخانه آن در محوطه وزارت فرهنگ و ارشاد پابرجاست. حوضخانه باغ نگارستان در دوران فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار به شکل هشت گوش (شاه‌نشین‌های سبک زندیه) ساخته شده و با گج‌بری‌های عالی تزئین شده است. حوضخانه در حال حاضر موزه هنرهای ملی ایران است و در محوطه وزارت ارشاد قرار دارد.

در سال 1350 دکتر نهاوندی، رئیس وقت دانشگاه تهران، بار دیگر با تاکید بر این که سازمان برنامه و بودجه پول خوبی می‌دهد، خواهان فروش بخشی از دانشسرا و باغ نگارستان شد که با مخالفت و واکنش جدی مرحوم دکتر غلامحسین صدیقی مواجه شد. او گفته بود: «آقای رئیس دانشگاه با این کار چوب حراج بر اولین دانشگاه ایران نزنید. این بنای تاریخی را به هیچ قیمت نباید فروخت…»

یک بار هم در سال 1371 موضوع واگذاری باغ نگارستان از سوی دانشگاه تهران به سازمان برنامه و بودجه برای ایجاد پارکینگ و تعمیرگاه مطرح شد که با واکنش شادروان دکتر محمود روح الامینی، دکتر غلامحسین صدیقی، زنده یاد پروفسور محمدحسن گنجی و استاد سید عبدالله انوار روبرو شد. این محل در نهایت نزدیک به دو سال متروکه بود، تا این که در آبان 1374 دکتر حسن حبیبی، معاون اول رئیس جمهور وقت، از این مکان دیدن کرد و یکی از کارشناسان میراث فرهنگی به نام مهندس دانشور را برای تهیه نقشه و بازسازی باغ و تبدیل آن به موزه علم دانشگاه تهران معرفی کرد.

 

جالب است بدانیم ساخت نخستین مجسمه فردوسی هم نسبتی با باغ دارد. در سال 1313 قرار بود جشن هزاره فردوسی برگزار شود. تعدادی از دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه برای داشتن سهمی در برگزاری مراسم تصمیم می گیرند مجسمه ای از فردوسی ساخته و به تهران بفرستند. برای ساخت مجسمه هر کدام مبلغی در حد توان می پردازند و مبلغ جمع آوری شده را به هنرمندی فرانسوی به نام «لرنزی» می سپارند. این مجسمه ساز فرانسوی که هیچ تصویر و ایده ای از چهره فردوسی نداشت، از دانشجویان می خواهد از اشعار شاهنامه برایش بخوانند. در نهایت مجسمه در سال 1315 ساخته شد و به عنوان هدیه محصلین ایرانی در فرانسه، در جلوی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در دانشسرای عالی (مجموعه باغ نگارستان) قرار گرفت که تا امروز هم پابرجاست.

منبع:هفته نامه کرگدن – مریم اطیابی
اخبار مرتبط

بیشترین بازدید