علی دینی ترکمانی
اگر اعتصاب کامیون داران ادامه پیدا کند، زنجیره تامین کالاهای زیادی دچار مشکل جدی می شود که افزایش خیلی بیشتر محصولاتی چون هندوانه و حتی متوقف شدن خط های تولید را به دنبال دارد.
گر رفتگران برای مدتی اعتصاب کنند، شهر به گند کشیده می شود و در صورت استمرار، بیماری های وبا و طاعون همه جا را فرا می گیرد. اگر نظافتچی های بیمارستان ها ناچار از اعتصاب شوند، بیمارستان از محل درمان، به محل زایش عفونت تبدیل می شود. و …
در اقتصاد متعارف راست گرا، نظریه ای به نام کارآیی _دستمزد هست با این معنی که دستمزد و درآمد افراد متناسب با کارآیی و بهره وری آنان است. هر که کارآتر، حسابش پر درآمدتر.
اما، وقتی حدی برای این رابطه گذاشته نشود، در عمل، بخش کثیری از نیروی کار، تبدیل به چرخ پنجم ماشین می شود. درست است که برخی از مسولیت ها مهم تر و بنابراین باید همراه با دستمزد بیشتر باشند؛ اما، نه به اندازه ای که نابرابری بیش از اندازه را تولید کند.
تجربه تاریخی نشان می دهد تغییرات دستمزدها، بیش تر، تحت تاثیر مقاومت مدنی جامعه کارگری در برابر کارفرمایان و صاحبان سرمایه بوده است. یعنی در جایی که به دلیل اعتصاب، دستمزدها تعدیل شده است، کارایی و بهره وری تغییری نداشته است. بنابراین عامل تعیین کننده ی دریافتی افراد، ضمن این که مرتبط با نوع مهارت های آنان است، مرتبط با مساله ی اجتماعی به نام جایگاه طبقاتی آنان و توانایی یا ناتوانی انان در استفاده از ابزارهای افزایش قدرت چانه زنی نیز است. این همان نکته ای است که بعد از بحران ۲۰۰۸ آمریکا، اقتصاددان مطرح میانه روی کینزگرای آمریکایی، پاول کروگمن، نیز بر آن صحه گذاشت: توزیع درآمد را نمی توان بدون تحلیل طبقاتی، درست توضیح داد.
اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری، امکانی برای اثبات این واقعیت مسلم است که کارگران، دست کم، یکی از چهار چرخ اصلی ماشین اند؛ ولی آنچه دریافت می کنند قابل قیاس با نقش شان در پیش برد ماشین تولید ثروت در جامعه نیست. پرداختی به آنان در چارچوب قواعد اقتصاد متعارف بازارگرا، ناعادلانه است. قواعد باید اصلاح شوند و برای اصلاح نیروی اعتصاب به عنوان مساله ای اجتماعی لازم است.