اینکه ما چطور در بورس به این نقطه رسیدیم و بعد از این چه نوع سناریوهایی را می توانیم در مورد بورس متصور باشیم باید ببینیم چطور شد که بورس به یک باره اوج گرفت و چه عواملی باعث افت آن شد.
به گزارش رتبه آنلاین، صاحب نظران بازار سرمایه عوامل مختلفی را برای بررسی و توضیح وضعیت این روزهای بورس بیان می کنند. پیش از انتخابات آمریکا عده ای این کارزار سیاسی را از علل ادامه روند اصلاحی دانستند و عده ای دیگر نامعلوم بودن نرخ تثبیتی دلار و افق سیاسی و بین المللی. اما خبرگزاری بازار با رحمان معصوم پور امیرآبادی، کارشناس بازار سرمایه و بازارهای مالی جهانی به گفت و گویی تفضیلی نشست تا تمام عوامل را بررسی کند. در ادامه چهار عامل اصلی که بورس کشور را به این روز رساند می خوانید:
رحمان معصوم پور امیرآبادی، کارشناس بازار سرمایه و بازارهای مالی جهان از جمله فارکس عوامل اصلی که بورس را به اوضاع فعلی رساند، تشریح کرد: این موضوع یک بحث مفصلی را می طلبد اما سه و چهار موضوع مهم است که این ها را بایستی مد نظر داشته باشیم.
وی افزود: شاخص بورس ما در نیمه مرداد بالای دو میلیون بوده و آن زمان نرخ دلار حدود ۲۲ هزار تومان بوده است و هم اکنون نرخ دلار روی ۲۳ و ۲۴ هزار تومان است. اما سکه با دلار حدودا ۳۴، ۳۵ تومان قیمت می خورد و نیم سکه با دلار حدودا ۳۶ تومان قیمت خورده است. اینکه ما چطور به این نقطه رسیدیم و بعد از این در واقع چه نوع سناریوهایی را می توانیم در مورد بورس متصور باشیم باید این موارد را بررسی کنیم که چطور شد که بورس به یک باره اوج گرفت و چه عواملی باعث افت آن شد.
معصوم پور امیرآبادی ادامه داد: شرکت ها که سود خیلی بالایی به دست نیاورده بودند و یا چشم انداز اقتصادی ما بهتر نشده بود و خبر خاصی هم که نبود. پس باید بررسی کنیم چه اتفاقی افتاد که به یک باره بزرگترین جهش تاریخ بورس کشور رقم خورد. ۴ تا عامل اصلی را در ادامه ذکر می کنم.
این صاحب نظر بازارهای مالی توضیح داد: نخست؛ نرخ بهره واقعی بود که به شدت منفی شده بود. دومین عامل حمایت های دولتی بود که در واقع کج منشی ایجاد می کند و سومین عامل دامنه نوسان است که رفتار گله ای به وجود می آورد و مورد چهارم که بسیار مهم است احتکار سهام در دولت است که در واقع کمبود سهم ایجاد می کند.
عامل نخست؛ نرخ بهره واقعی که به شدت منفی شده بود اما نرخ بهره واقعی یعنی چه؟
او گفت: تصور کنید شما پول خودتان را در بانک سرمایه گذاری کردید تا ۱۵ درصد سود کسب کنید. طبیعتا در سال بعد پول شما ۱۵ درصد سود کرده است که این می شود سود پول اسمی شما اما اگر در همین یک سال ۲۰ درصد هم تورم داشته باشیم قدرت خرید شما ۵ درصد هم کاهش پیدا کرده است و این می شود نرخ بهره واقعی. اگر در همین یکسال ۲۵ درصد تورم محقق میشد در حالی که شما ۱۵ درصد اسمی بیشتر از پارسال پول داشتید اما بقدرت خرید شما ۱۰ درصد هم کاهش پیدا کرده بود و می گوییم که نرخ بهره واقعی ما منفی ۱۰ درصد بوده است.
معصوم پور امیرآبادی ادامه داد: نرخ بهره واقعی حاصل از نرخ سود اسمی و تورم انتظاری از بازار است. هرچی انتظار ما از تورم بیشتر باشد تمایل ما به سپرده گذاری بانکی کمتر می شود و بیشتر به دنبال دارایی هایی هستیم که پا به پای تورم جلو میروند. این می شود که هرچه نرخ بهره واقعی در یک کشوری منفی تر می شود قیمت سکه، ارز و مسکن بالا می رود.
وی یادآورشد: از اواخر سال ۹۸ نرخ بهره واقعی کشور به شدت منفی شد. بخشی از آن به جهت کاهش نرخ اسمی سود از طرف بانک مرکزی بود و بخشی هم به دلیل کسری بودجه که سازمان برنامه و بودجه در برنامه گذاشته بود و مجلس هم تصویب کرده بود و وزارت اقتصاد هم برنامه جدی برای تامین آن مثل همیشه نداشت و مسلم است که چنین چیزی معمولا از طرف بانک مرکزی استقراض شود و این اتفاق موجب رشد پایه پولی می شود.
کارشناس بازار جهانی فارکس تاکید می کند که همین انتظارات تورمی نرخ بهره واقعی را منفی و منفی تر می کند که با این نرخ بهره واقعی اقبال به بورس افزایش پیدا می کند و ارزش طلا، مسکن هم به همین طریق رشد می کند. این عامل اولی بود که شاخص بورس را به بالای دو میلیون برد. رشد بورس به جهت بهره بری و توسعه فعالیت شرکت ها نبود و در واقع نقش اصلی را نرخ بهره واقعی منفی ایفا کرده بود.
عامل دوم؛ حمایت های دولتی
وی اضافه کرد: عامل دوم رشد بورس حمایت های دولتی بود. بورس در واقع بازاری پر ریسک است که بالا و پایین دارد و سرمایه گذار نگاه می کند که چقدر احتمال رشد است و چقدر احتمال افت دارد و بر همین اساس تصمیم می گیرد که چقدر بخرد. حالا شما فرض کنید یکی در این میان بگوید من تضمین می کنم که شما ضرر نکنید و طبیعی است که با این شرایط سرمایه گذار بیشتر می خرد.
معصوم پور امیرآبادی اشاره کرد که وقتی یک مجموعه ای می گوید من از بورس حمایت می کنم یعنی چی؟ یعنی میخواد از فقرای جامعه بگیرد با چاپ پول و به سهام دار بدهد. حالا سهام دار کیست؟ خودشان.
تحلیلگر بازار سهام توضیح داد: زمانی که دولت می گوید ما از بورس حمایت می کنیم این ذهنیت در سرمایه گذار ایجاد می شود که دولت اجازه نمی دهد تا سرمایه گذار ضرر کند و اگر سود هم کند برای خودش است که ما به این موضوع در علم اقتصاد کژ منشی می گوییم. لذا تقاضا برای سهام بیشتر می شود و به تناسب آن قیمت ها هم بالا میرود.
او بیان کرد: دولت هم از خودش که پولی ندارد. چرا که اگر داشت کسری بودجه خودش را جبران میکرد و انتظارات تورمی را کاهش میداد. دولت اگربخواهد زیانی را جبران کند با پول چاپی آن را جبران می کند. و باعث به وجود آمدن انتظارات تورمی می شود.
این کارشناس معتقد است که شعار حمایت از بورس نه تنها بر بورس بلکه از کانال نرخ بهره واقعی بر همه دارایی معصون از تورم مثل ارز، طلا و مسکن اثر افزایشی می گذارد.
دامنه نوسان باعث ایجاد صف می شود. گاهی صف خرید و گاهی صف فروش. مثلا فرض کنید که سرمایه گذاری نسبت به سهمی ممتنع است یعنی نه خریدار است و نه فروشنده. اما اگر خبر دار شود که خبری است و صف خریدی قرار است برای آن سهم شکل بگیرد پس می داند که قیمت افزایشی می شود و در واقع به صف خرید می پیوندد به همین سادگی دامنه نوسان رفتار گله ای را تشویق می کند.
عامل سوم؛ رفتار گله ای در بازار بورس ایران
صاحب نظر بازارهای مالی جهان ضمن اشاره به عامل سوم رشد بورس در نیمه اول سال بیان کرد که عامل سوم رشد بورس رفتار گله ای در بازار بورس ایران است. همه بورس های دنیا و حتی بورس های توسعه یافته هم در مقاطعی حتی به میزان جزئی رفتارهایی از خودشان نشان داده اند که به رفتار گله ای تعبیر شده است. اگر رفتار گله ای را در بورس ایران ما بررسی کنیم. خیلی بیشتر از نمونه های دیگر است که این مسئله چندین دلیل دارد و دلایل روانشناسی جامعه ای هم دارد که به آن ها ورود نمی کنیم. اما دست کم یک عامل اصلی آن دامنه نوسان است.
معصوم پور امیرآبادی می گوید: دامنه نوسان باعث ایجاد صف می شود. گاهی صف خرید و گاهی صف فروش. مثلا فرض کنید که سرمایه گذاری نسبت به سهمی ممتنع است یعنی نه خریدار است و نه فروشنده. اما اگر خبر دار شود که خبری است و صف خریدی قرار است برای آن سهم شکل بگیرد پس می داند که قیمت افزایشی می شود و در واقع به صف خرید می پیوندد به همین سادگی دامنه نوسان رفتار گله ای را تشویق می کند. این عوامل اصلی مثل منفی شدن نرخ بهره واقعی، حمایت های دولت و نبود ساختارهای مناسب در بازار سرمایه موجب شد تا بازار بورس افزایشی شود و این عوامل دست به دست هم دادند تا شاخص بورس را تا سطحی خیلی فراتر از سطح واقعی خودش بالا بردند.
از اواخر سال ۹۸ نرخ بهره واقعی کشور به شدت منفی شد. بخشی از آن به جهت کاهش نرخ اسمی سود از طرف بانک مرکزی بود و بخشی هم به دلیل کسری بودجه که سازمان برنامه و بودجه در برنامه گذاشته بود و مجلس هم تصویب کرده بود و وزارت اقتصاد هم برنامه جدی برای تامین آن مثل همیشه نداشت و مسلم است که چنین چیزی معمولا از طرف بانک مرکزی استقراض شود و این اتفاق موجب رشد پایه پولی می شود.
عامل چهارم؛ احتکار سهام توسط دولت
وی عامل چهارم را احتکار سهام توسط خود دولت دانست و گفت: عامل چهارم احتکار سهام توسط خود دولت است. پس اندازی که در علم اقتصاد شکل میگیرد به سمت بازار بورس روانه می شود متناسب با فعالیت ها و بنگاه های اقتصادی آن جامعه است. زمانی که سهام یکسری از این بنگاه ها برای سرمایه گذاری در دسترس نباشد مردمی که پس اندازی برای خود دارند دنبال موقعیت های سرمایه گذاری میگردند و آن سهام های موجود برای سرمایه گذاری در دسترس نباشد به نوعی کمبود ایجاد می شود.
کارشناس بازار سرمایه عنوان می کند: البته این اتفاق رایجی نیست که فکر کنید همه بورس های دنیا این گونه هستند. این زمانی رخ می دهد که دولت بنگاه دار بزرگی است و این دقیقا شرایط ما است. وزارت خانه های مختلف با مقاومت در برابر عرضه سهام دولت در بنگاه ها در بازار بورس کمبود ایجاد کردند و این کمبود باعث افزایش قیمت سهام های موجود در بازار شد. به عبارت دیگر اقدام وزارت خانه ها در احتکار سهام نوسانات بورس را بیشتر کرد و بورس را بالا بردن تا زمانی که بورس کاهشی شود بیشتر هم سقوط بکند.
معصوم پور امیرآبادی در انتها تاکید کرد: این چهار عامل اصلی بود که در واقع بورس را بسیار بسیار بالا برد و باعث شد که متاسفانه ضربه شدیدی را به اقتصاد کشور بزند.
منبع:بازار