رضا ساکی|
امروز همسایهمان کلیپ پست پلاس را نشانم داد. گفت: مهندس خطرناک نیست اقلام پستی را بدهیم این پهپاد ببرد؟
گفتم: چرا خطرناک؟
گفت: روی هوا میزنندش، اقلام پستی ما هم به فنا میرود.
گفتم: این پهپاد هماهنگ است. همینطوری که نمیپرد.
گفت: یعنی اگر چیزی را قبلش هماهنگ کنیم سالم به مقصد میرسد؟
گفتم: خندیدم و گفتم باز هم داری سوالهای بودار میپرسی.
گفت: چرا بودار؟ واقعا سوال دارم. یک آن به فکرم رسید که برخی برای اینکه گیر نیفتند برخی چیزها را هماهنگ میکنند.
گفتم: یعنی چی؟
گفت: مثلا میگویند آن وانت آبی که رانندهاش سبیل دارد و پیپ میکشد مال ماست.
گفتم: خب؟
گفت: مهندس ادای آدمهای خنگ را درنیاور. معلوم است دیگر، آن راننده پیپکشان رد میشود.
گفتم: به همین راحتی؟
گفت: تازه دود پیپ را حلقهای بیرون میدهد.
گفتم: واردیها.
گفت: کاری ندارد. با یک تلفن هماهنگ میشود. فقط هم نیسان نیست که. گاهی پول است مثلا. مثلا هماهنگ میشود پول استراماچونی برگشت بخورد و بعد هماهنگ میشود برگشت نخورد.
گاهی لنج است گاهی کشتی. گاهی هم یک موتورسوار است در کوچههای سرد همین تهران که بسته سیاهرنگی به ترک موتور بسته است و اقلامی برای نیازمندان دارد. سالهاست که میرود و میآید.
گفتم: فیلم هندی است مگر؟
گفت: فیلم هندی اینطوری نیست مهندس. معلوم است اصلا اهل سینما نیستی.
گفتم: ببخشید ببخشید روش هالیوودی است.
گفت: نهخیر مهندس این روش کاملا بومی است.
گفتم: سیاهنمایی از شما بعید است.
گفت: آنها با هم هماهنگ میکنند مهندس، برچسبش به من میرسد؟
گفتم: شوخی کردم.
گفت: حالا یک بار هماهنگ میکنیم.
گفتم: اینطوری بلند نگو هماهنگ میکنیم. الان همسایهها فکر میکنند چه خبر است.
گفت: همه میدانند خبری نیست. من و تو اگر هماهنگکننده بودیم الان نه تو خبرنگار بودی، نه من بازنشسته دولت.
باقی بقایتان
(ایسنا) – طنز روز