ژانر این نمایش یک کمدی اجتماعی و به صورت پانتومیم است و در خلاصه داستان آن آمده: پدر و مادری از هم طلاق میگیرند و فرزندشان باید روی پای خود بایستد، او وارد اجتماع ناسازگاری میشود و مسائلی که پس از آن رخ میدهد.
علیرضا ناصحی، بازیگر، نویسنده و کارگردان این نمایش، دو دهه سابقه بازی دارد و سالهاست در عرصه پانتومیم فعالیت میکند. وی در نمایش کلنل سال گذشته در نقش یک زن قجری تعزیه خان به نام عفت بازی کرد.
ناصحی درباره این نمایش عنوان کرد: بیشتر اوقات فکر میکردم کودک خلاق و بازیگوش در گوشه وجودمان افسرده و دلخور شده است، یک گوشه امن برای خودش پیدا کرده و انزوا را برگزیده است. ایده این نمایش با گوش دادن به قطعهای از «پاگانی نی» نوازنده چیرهدست ویولون شکل گرفت همینطور سال ها پیش نمایشی خلاق با تکنیکهای «مایم» با دوست هنرمندم افشین هاشمی بازی کرده بودم که بسیار موفقیت آمیز بود.
وی در ادامه افزود: حاصل تلفیق ناخودآگاه این دو، مایم و پاگانی نی را رقم زد که با اطمینان میگویم بعد از دیدن این نمایش سرزندگی به کودک درونمان باز خواهد گشت.
ناصحی با اشاره به اینکه این نمایش بی کلام و از جنس پانتومیم و خلاق است، اظهار داشت: در این چندین و چند سالی که در بازیهای پرجمعیت و پر پرسوناژ کار کردم، به این نتیجه رسیدم که کارهایی بکنم که خودم تکی از عهده آنها بربیایم. دست من خود پرپرسوناژ است، یکی از دستهایم مادر و یکی دیگر پدر و خودم هم فرزند هستم.
این کارگردان و بازیگر افزود: تم این نمایش اجتماعی و نوعی طنز نقادانه و تلخ است. درست است که قدری این نوع کارها برای مردم ما ملموس نیست، اما باید بدانیم که تئاتر خیلی پردامنه و پررنگ است و همه جا جا دارد بنابراین کار برای خودم هم سخت بود مخصوصا اینکه یک جایی برای نخستین بار این کار را بردم در تماشاخانه شهرزاد که با جاهای دیگر متفاوت بود.
وی با بیان اینکه تصمیم دارد این کار را دوباره به صحنه ببرد،گفت: حال تصمیم دارم این کار را در اداره تئاتر و سپس تماشاخانه انتظامی خانه هنرمندان اجرا کنم. فکر میکنم این کار از دهم تیر ماه در اداره تئاتر بین ۲۰ تا ۳۰ اجرا داشته باشد.
وی در پاسخ به این سؤال که به رغم ناملموس بودن این نوع نمایش در ایران چقدر مورد استقبال قرار میگیرد، گفت: خیلی تماشاچیها این کار را دوست دارم، به این دلیل که خیلی ساده و به دور از پیچیدگی و راحت است؛ اینکه به راحتی یک دست تبدیل به مردی میشود که معتاد است یا زنی که بلافاصله سرسفره عقد مینشیند؛ چون همه چیز قابل باور است، این بخش از نمایش برای ما فراموش شده است.
ناصحی اظهار داشت: اینکه ما هر چه می خواهیم در تئاتر اتفاق میافتد، ما همیشه فکر میکنیم یک سری رنگ و لعاب یا پول زیاد باعث میشود که مخاطب جذب شود و آدمهای زیادی بیایند و کار را ببیند و این خیلی راحت اتفاق میافتد در حالی که اینطور نیست، البته این چیزهایی که میگویم از خودم نیست در این زمینه سالهاست که تجربه کردهام مخصوصا در عرصه نمایشهای عروسکی و پانتومیم خارج از ایران خیلی راحت این کارها را به صحنه میبرند.
وی در ادامه افزود: چند سال پیش یک هملتی به صحنه تالار اصلی تئاتر شهر رفت که تنها دو پرسوناژ داشت، تمام افکتها با صدای دهن ایجاد میشد، دیالوگها را هم هر دو نفر میگفتند، خیلی جاها با بدن شکلهایی درست میکردند، آنقدر این کار جذاب بود مخصوصا اینکه در تئاتر شهر هم به صحنه رفت. منظورم این است که تئاتر میتواند اینطور هم باشد، الان ما قدری از این فضا دور شدهایم.
وی با تأکید بر اینکه دهههای قبل بیشتر تئاترها معناگرا تر بودند، افزود: ما الان داریم به سمت تئاتر بورژوازی میرویم، این هم خوب است اما از اصالت تئاتر دور میشود.
ناصحی با اشاره به تجربه چند سالهاش از عرصه پانتومیم که البته خیلی به قول خودش جدی نبوده است، گفت: من نمایشهای کوتاه زیادی از این دست کار کردم و خودم در نمایشهای بزرگ بازی کردم، الان احساس میکردم که موقعش است تا این کار را به صحنه ببرم.
وی با بیان اینکه به نظرش باید قدری مردم را به این فضای پانتومیم آشنا ساخته و با کارها آشتی دهیم، گفت: دراین زمینه نیاز به فرهنگسازی داریم، ما برای اینکار از گیشه باید قدری فاصله بگیریم ستارههای سینما هم خوب هستند، در تئاتر اما اینکه یک ستاره مجبور باشد قبل و بعد از کار به مردم جلوی درب امضا بدهد، خب این چه نوعش است؟ این از هنر تئاتر جدا شده و عصاره تئاتر دور شده و به نظرم این کار خوب نیست.
ناصحی اظهار داشت: خود پانتومیم هنر بزرگی است ما از زمانی که مارسل مارسو در دهه هفتاد میلادی به ایران آمد، اوج این نمایشها را در فرانسه شاهد هستیم، وی به ایران آمد و یک سری ورکشاپ هم برگزار کرد که فردوس کاویانی، علیرضا خمسه، پورحسینی و … از بزرگان آن شدند، ما در این دورهها بودیم.
وی در ادامه افزود: از فردوس کاویانی این ژانر را تعلیم دیدم و پانتومیم را یاد گرفتم، به نظرم بازیگر تئاتر باید پانتومیم را بلد باشد چرا که ارتباط بدنی است و پیامها را با بدن به مخاطب میرساند اما الان کمتر چنین چیزی را میبینیم که بازیگران بلد باشند.
این کارگردان نمایش در پایان گفت: فرهنگ و ادبیات ما بیشتر به دیالوگنویسی و صحبت کردن وابسته است همه اینها باعث شده تا قدری پانتومیم در ایران مهجور باشد و تنها به یک شکل بیرونی و دلقک باقی بماند اما اینکه ما در فضا باشیم و اجسام را بسازیم و هر کنشی را با بدن انجام دهیم، خیلی برای تئاترمان خوب است و نیاز بدان داریم.