دکتر یوسف مولایی|
عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تحریم بهعنوان یک ابزار جنگی بیصدا (در مقایسه با توپ، تانک، بمب، مسلسل، موشک و…) است که حق حیات شهروندان کشور هدف را نشانه میگیرد و نامگذاری آن به لحاظ حقوقی هرچه که باشد، یک امر مسلم و آشکار است که قربانیان آن درد و رنج زیادی را تحمل میکنند. تحریم یک اسلحه جنگی است که هیچوقت تیر آن به خطا نمیرود و با هر شلیکی انسانهای بیگناه و آسیبپذیر از زن و مرد و کودک و پیر و جوان از هر قبیلهای، قوم، نژاد، زبان، ملیت و جریان سیاسی را از حقوق خود محروم میکند. تحریم قبل از اینکه وسیلهای برای اعمال فشار به حاکمیتها برای تاثیرگذاری در تصمیمات و رفتار آنها باشد، ابزار اعمال فشار مادی و معنوی به شهروندان کشور موضوع تحریم است.
تحریمها به دو دسته تحریمهای سازمان ملل متحد (شورای امنیت) و تحریمهای یکجانبه یا چندجانبه دولتها علیه یکدیگر تقسیم میشود. بخشی از تحریمهای دولتها علیه یکدیگر در قالب اقدامات متقابل صورت میگیرد. آمریکا در هر دو حوزه تحریمهای بینالمللی و تحریمهای یکجانبه سردمدار است. در شورای امنیت عمدتا پیشنویسها و پیشنهاد تحریمها به این دولت برمیگردد و درخصوص تحریمهای یکجانبه هم که آمریکا پیشتاز و رکوردشکن است. بین سالهای 1945 الی 1990 (دوره جنگ سرد) بیش از سهچهارم تحریمها توسط آمریکا اعمال شده است و از مجموع 107 مورد تحریمهایی که بهصورت چند جانبه اعمال شده، آمریکا در 74 مورد آن مشارکت فعال داشته است. پس از پایان جنگ سرد و طی یک دوره ده ساله، آمریکا حدود هفتاد مورد قانون و دستور اجرایی برای تحریم کشورها صادر کرده است. از این تعداد حدود 24 مورد مربوط به فعالیتهای هستهای کشورها میشود که بخشی از این تحریمها، علیه چین و پاکستان اعمال شده است. فدراسیون روسیه نیز به کرات مورد تحریم قرار گرفته است. رویه آمریکا در توسل به تحریم در مناسبات بینالمللی بهقدری چشمگیر است که بعضی آن را اپیدمی و جنون تحریم توصیف میکنند. کشورهای ایران و سوریه در صدر لیست تحریمهای آمریکا طی 4 دهه گذشته قرار دارند. با توجه به وابستگیهای شدید نفت به دلار و حضور فعال دولت و شرکتهای آمریکایی در بازار نفت، کشورهای نفتخیز و صادرکننده نفت، هزینه زیادی بابت تحریمهای اقتصادی آمریکا پرداختهاند.
سازمان ملل متحد نیز از طریق شورای امنیت، دهها مورد تحریم علیه کشورها اعمال کرده است که تحریمهای عراق، رودزیا، آفریقایجنوبی، لیبی، یوگسلاوی و هائیتی از جمله کشورهای مورد تحریم شورای امنیت بودهاند. رژیم آپارتاید آفریقایجنوبی در فرآیند دموکراتیک انتقال قدرت و از طریق انتخابات آزاد قدرت را به حزب کنگره ملی به رهبری نلسون ماندلا واگذار کرد. رژیم صدام حسین در عراق با مداخله نظامی آمریکا بهرغم مخالفت اعضای دائم شورای امنیت فرو پاشید. حاکمیت معمر قذافی در لیبی با مداخله نظامی آمریکا و متحدانش در ناتو با مجوز شورای امنیت (قطعنامه 1970 و 1973) پایان پذیرفت. حاکمیت یوگسلاوی نیز از فروپاشی در امان نماند. این کشورها به لحاظ ساختار سیاسی و فقدان فضای گفتوگو مابین حاکمیت و مردم برای حل اختلافات و ایجاد همبستگی و همدلی ملی، از درون مستعد فروپاشی بودند و تحریمها و مداخله نظامی بر بستر نارضایتی مردم کارساز شده است. در رودزیا نیز تحریمها توان رژیم سفید پوست را تحلیل برده و نهایتا با جنگهای چریکی حکومت سفید پوست از پای درآمد. (نام کشور بعدها به زیمبابوه تغییر یافت) در مقابل در بیشتر موارد تحریمها تغییر عمدهای در ساختار سیاسی کشورهای موردتحریم ایجاد نکردند. در هائیتی به رغم اعمال تحریمهای آمریکا حکومت برآمده از کودتا تغییر نکرد، بلکه متعاقب مداخله نظامی آمریکا، حکومت نظامیان برکنار شده و آقای برتراند آریستید از طریق انتخاباتی که با نظارت سازمان ملل متحد انجام گرفت، به قدرت برگشت.ولی حکومت ژنرال نوریگا در پاناما در مقابل تحریمهای آمریکا مقاومت کرد و نوریگا نیز آخر سر توسط نظامیان آمریکا دستگیر و در آمریکا زندانی شد و حکومت پاناما در مسیر اراده آمریکا تغییر کرد.
در میانمار تحریمهای شدید و طولانی نظامیانی را وادار به تقسیم قدرت با اپوزیسیون (آن سان سوچی) کرد. از میان انواع مختلف تحریمها رویه آمریکا در اعمال تحریمهای ثانویه که فعالان و بنگاههای مالی تجاری و اقتصادی طرف معامله با کشور قربانی تحریم هستند را ناگزیر میکند که بین آمریکا و کشور هدف تحریم، یکی را انتخاب کند، کارآمدترین نوع تحریمهای اعمالی از طرف کشورهاست که دارای ضمانت اجرایی بسیار موثر بوده و بستگی به شدت و گستره آن صدمات و آسیبهای جدی به اقتصاد کشور تحریمشونده وارد میکند. میزان تاثیرگذاری تحریمها بر کشور هدف بستگی به چگونگی تعامل سه متغیر اصلی دارد. نخست انگیزه قاطعیت، قدرت (سخت و نرم)، ظرفیتها و توانمندیهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی کشور تحریمکننده؛ دوم همراهی و تبعیت کشورهای ثالث و جامعه بینالملل از سیاستها و برنامههای کشور تحریمکننده که میتواند از طریق مجازات (چماق)، پاداش (هویج) و همبستگی و همدلی (اعتقادی) با کشور تحریمکننده صورت بگیرد، همگی از عناصر بسیار تعیینکننده در موفقیت تحریمها به حساب میآیند.سوم قدرت و توان مقاومت و تابآوری کشور تحریمشونده و اراده و انگیزه کشور برای مقابله با تحریمها و میزان همراهی مردم با حاکمیت برای ایجاد سنگرهای مقاومت فراگیر ملی.
با توجه به دشواری روش اندازهگیری متغیرهای متعدد دخیل در تاثیرگذاری در فرآیند تحریمها و عدم توافق و اتفاقنظر کشورها در بارگذاری واژهها در توصیف پیروزی و شکست، سنجش کارآیی تحریمها، مستلزم در اختیار داشتن حجم زیادی از داده و قابلیت روش تحلیلی در پاسخگویی به سوالات پیچیده، ظرفیت نظریهها در توضیح شفاف رویدادها و پیامدهای مرتبط با تحریم است.قضاوت و داوری در مورد میزان موفقیت تحریمها، حتی زمانی که شاخصها دقیق و روشن باشد، کار بسیار دشواری است.برای بعضی از کشورهای تحریمشونده عدم دستیابی کشور تحریمکننده به هدف اصلی خود که تغییر رفتار تحریمشونده است خود یک دستاورد است. در حالی که برای کشور تحریمکننده ممکن است، مطلوبهای متعددی تعریف شده باشد که میتواند طیف گستردهای از موقعیتها را از تغییر حکومت تا تغییر یک تصمیم یا اتخاذ یک تصمیم در مورد خاصی در بر گیرد.
بعضی از تحریمها صرفا در حوزه اقتصادی و تجاری اعمال میشود و هیچ انگیزه سیاسی آن را همراهی نمیکند؛ بلکه کشورها برای تحکیم موقعیت اقتصادی و کسب امتیاز تجاری و برقراری موازنه بازرگانی، کالاها و تولیدات کشور هدف را تحریم میکنند. تحریمها وقتی بهعنوان ابزار جنگی مورد استفاده قرار میگیرند که تنش سیاسی بین کشورها وجود دارد یا رفتار و فعالیت کشور مورد هدف از نظر تحریمکننده خطر امنیتی محسوب میشود. در این خصوص تعبیر رفتار، مطلوب اصلی کشور تحریمکننده است و اگر مقاومت و تواناییهای کشور تحریمشونده مانع از حصول این نتیجه شود، کشور تحریمشونده هرچند متحمل خسارات و آسیبهایی شود تحریمها موفقیتآمیز ارزیابی نمیشود. آمریکا با استفاده از قدرت اقتصادی-سیاسی-نظامی خود در صدد مسدود کردن مجاری تنفسی ایران است و با حضور نظامی سنگین در منطقه و اعمال فشار و مجازات شرکای اقتصادی، تجاری ایران، در صدد تبدیل تحریمهای اقتصادی به محاصره اقتصادی است و حقوق ملت ایران را به شدت به خطر انداخته است. تداوم این شرایط در درازمدت، وضعیت کاملا جنگی مابین دو کشور را ایجاد خواهد کرد و در کوتاهمدت میتواند رویدادها و روندهای غیرقابلپیشبینی را رقم بزند. در این شرایط، ایران باید با اتخاذ سیاستهای مدبرانه و دقیق و حسابشده، بحران را به صورتی مدیریت کند که گزینه توسل به زور و خشونت نظامی هرگز مطرح نشود و ایران با فعالسازی دیپلماسی عمومی خود، باید ارتباط گستردهای با افکار عمومی جهان برقرار کند و این امکان را فراهم کند که مردم صلحطلب جهان از طریق رسانهها و حتی مسافرت به ایران، با واقعیتهای جامعه ایران بیشتر آشنا شده و تحتتاثیر تبلیغات آمریکا و متحدانش قرار نگیرند. ایران با رفع تنگناهای رسانههای داخلی، امکان توانمندیهای آنها در انعکاس واقعیتها و جلب افکار عمومی داخلی و بینالمللی را فراهم کند و همزمان ایران باید افکار عمومی جهان و کشورهای طالب صلح را متقاعد کند که به عنوان عضو سازمان ملل متحد، توصیههای فصل ششم منشور سازمان ملل متحد در توسل به شیوههای مسالمتآمیز حل و فصل اختلافات را میپذیرد؛ ولی ایالاتمتحده آمریکا با عهدشکنی و ماجراجویی و اعمال فشار – عملا – فصل ششم منشور سازمان ملل را از ظرفیتهای خود تهی کرده است. مذاکره موردنظر فصل ششم منشور در پرتو احترام کامل به اصل برابری حاکمیتها، استقلال – تمامیت ارضی، اصل حسننیت و پرهیز از توسل به زور در مناسبات بینالمللی قابلیت اجرایی دارد. ایران نباید تحت هیچ شرایطی با خروج از برجام، امکان اجماع جهانی علیه خود را فراهم کند و قدرت نرم آمریکا و هزینههای آن کشور در اعمال فشار را کاهش دهد. فصل ششم منشور در تقابل با فصل هفتم منشور و گزینه توسل به زور قرار دارد. نمیتوان بهطور اصولی شیوه حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات را رد کرد. بلکه میتوان با افشاگری رفتارهای ماجراجویانه، عهدشکنانه و مغایر با حسننیت طرف مقابل، جامعه جهانی را برای اعمال فشار به ایالاتمتحده آمریکا و تغییر رفتار آن کشور همراه کرد. ایران میتواند با اتخاذ و اجرای سیاستهای سنجیده و حسابشده، تهدیدهای آمریکا در توسل به زور و ماجراجویی را به فرصتی برای افشای سیاستهای خطرناک آن کشور تبدیل کرده و جامعه جهانی را برای اعمال فشار به آمریکا و برونرفت از بحران موجود با کسب اعتبار و امتیاز سیاسی برای خود همراه نماید. آمریکا با ایجاد شرایط جنگی و محاصره اقتصادی حیات مردم ایران را به گروگان گرفته و روی نارضایتی مردم و شکاف بین مردم و حاکمیت حساب باز کرده است و با استفاده از دستگاه تبلیغاتی قوی، خود را به عنوان ناجی مردم معرفی میکند. تهدید اصلی برای ایران نه قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا، بلکه مهارتهای سیاسی- تبلیغاتی آمریکا در بهرهبرداری از نارضایتی مردم است. از این رو ایران باید با تمامی امکانات و ظرفیتهای خود کاملا در مسیر خلاف آمریکا حرکت کند و بیش از هر زمان دیگری برای جلب رضایت مردم و فراهم کردن زمینههای مشارکت فعال آنها در سرنوشت خود و تصمیمسازیهای ملی تلاش کند. تنها راه مقابله با بحران موجود و ایجاد توازن قوا در زورآزمایی با آمریکا و وادار کردن آن کشور به عقبنشینی از ماجراجویی و سیاستهای خصمانه تقویت سنگر مقاومت ملی از طریق گفتوگوی فراگیر ملی، در مبارزه قاطع، نظاممند، پیگیر، علمی و همهگیر با ریشههای فساد، فقر، بیکاری، تورم، رکود اقتصادی، تبعیض، افت نظام ارزشی و اخلاقی، ناامیدی و بیعدالتی و بیانگیزگی است. روشهای متداول و قدیمی در مبارزه با فساد و بیعدالتی گسترده کارساز نیست و باید از طریق گفتوگوی فراگیر ملی پا در مسیرهای جدید و نتیجهبخش گذاشت. باید در رویکردهای قدیمی در مفهوم امنیت و قدرت تجدیدنظر کرد و رضایتمندی مردم را منبع اصلی قدرت و امنیت ملی تعریف و برای جلب رضایت مردم تمامی امکانات را بسیج کرد. با ایجاد فضای سیاسی مناسب میتوان تنگناهای رشد و توسعه جامعه مدنی را برطرف کرد و از سرمایههای اجتماعی و ملی در مقابله با تهدیدهای آمریکا سود برد. همه فعالان مدنی و سیاسی که دل در گرو آزادی، استقلال و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی دارند و عزت و سربلندی و توسعه پایدار کشور را دغدغه همیشگی خود میدانند، باید به عنوان سرمایه ملی در همافزایی ملی برای خروج از بحرانها و تهدیدهای امنیتی قلمداد شوند. قرار دادن کنشگران و کوشندگان مدنی و ملی اجتماعی و صنفی، در صف و فهرست تهدیدکنندگان امنیت ملی به نفع حاکمیت ملی نیست. و سنگر مقاومت ملی در مقابله با تهدیدهای خارجی را تقویت نمیکند. ایران قادر به خروج از بحران و کسب اعتبار سیاسی در مقابله با تهدیدهای آمریکاست، به شرط اینکه از سرمایهها و منابع ملی خود به درستی و به کمال استفاده کند و به جای پرداخت هزینه سنگین اقتصادی و نظامی در مقابله با ماجراجوییهای ترامپ، هزینههای ایجاد گشایش در سیاستهای داخلی با هدف جلب رضایتمندی حداکثری مردم را بپردازد.
همدلی، همبستگی و گفتوگوی صمیمی و سازنده و فراگیر ملی بهترین مسیری است که ابتکار عمل و مدیریت بحران را از اختیار آمریکا خارج میکند. کابوس واقعی آمریکا و متحدانش حرکت ایران در این مسیر است این مسیر از قدرت بالای بازدارندگی از جنگ و محاصره اقتصادی برخوردار است. مشکلات ملی راهحلهای ملی دارد.