جمعه 2 آذر 1403
خانهخبرمسکو شهر دیوانه‌های فوتبال نیست!

مسکو شهر دیوانه‌های فوتبال نیست!

 مقایسه‌ای میان حال و هوای مسکو و سائوپائولوی 4سال پیش، پنج روز مانده به جام‌جهانی.

به گزارش رتبه آنلاین، فرهاد عشوندی – خبرنگار اعزامی خبرآنلاین: ساعت از دوازه شب به وقت مسکو گذشته بود. 5 روز پیش از جام جهانی و درحالی که چند تیمی از 32 تیم حاضر در بازی ها خود را به مسکو رسانده اند، روزشمار بازی ها به عدد 5 روز و 18 ساعت رسیده بود. غیر از زن کولی دوره گرد که مست و پاتیل، ته مانده شیشه مشروبش دستش مانده بود و به ساعت‌شمار بازی ها تکیه داده بود، تک و توک زوج های جوان سرخوش که از کنار تابلو رد می شدند، گاهی برای گرفتن عکس هایی به یادگار، سرکی به این نماد مهمترین رخداد ورزشی جهان که فقط 5 روز تا آغازش مانده، می کشیدند.

همین حالت و همین فاصله را با 4 سال قبل در خیابان های سائوپائولو که میزبان افتتاحیه بازی های 2014 بود مقایسه می کردم، باورنکردنی بود. آنجا در برزیل فوتبال زیر پوست شهر و مردمش جریان داشت. ریشه کرده بود. فرقی نداشت که سیاه‌ترین نسل فوتبالی‌شان را داشتند. اصلا چرا فقط برزیلی ها که آن روزها کشورشان پر بود از کلی توریست لاتین.

آنهایی که با اولین ضربه ریتمیک، شور می گرفت‌شان و شروع می کردند به زدن، خواندن و خوش بودن. فوتبال برای‌شان مسئله بود. این را حتی در محدوده های ویژه هواداری‌شان هم می شد دید. اینجا و این بار اما در مسکو هیجان فوتبال در مردم شهر هم به همان میزان سردی هواست. حالا شاید تا روز افتتاحیه و با رسیدن توریست‌ها، کمی از این سردی زدوده شود اما خیلی انگار فوتبال دغدغه‌شان نیست.

حتی در ساختن فن فست میدان بزرگ سرخ هم که باید قلب هواداری بازی ها باشد، همه چیز خیلی اتوکشیده است. صندلی هایی که از پی هم، ردیفی، مثل سالن تئاتر نصب شده اند، قرار است این اوج هیجان را میزبانی کند.

در شلوغی پایان شب خیابان های اطراف میدان سرخ، ترانه زیبای محمد بحرانی و گروهش برای تیم ملی می توانست یک انتخاب عالی باشد برای سنجیدن هیجان مردم. واکنش ها اما نزدیک به هیچ است. همین تجربه را فقط کافی بود در جایی مثل برزیل داشته باشی. آنها که زندگی‌شان در ریتم خلاصه می شود. صدای ریتم تند موسیقی حسی برنمی انگیزد. اصلا کار شبانه روزی گروه جام جهانی برای تکمیل فن فست هم انگار برای جماعت در شبی تعطیل مفهومی ندارد. انها سخت درگیر روایت های عاشقانه خودشان هستند. اینکه جلوی دروازه ورودی میدان سرخ، جایی در نزدیکی مجسمه بزرگ لنین بایستند. دختر و پسر یک به یک، گرم از باده شبانه و شیرین از داستان های عاشقانه‌شان، پشت به دروازه ورودی در مرکز دایره شانس بایستند، آرزویی کنند و سکه اقبال شان را بیاندازند. در 4 طرف دایره، نمادهای 4 فصل قرار دارد و سکه در این سوز سرما، در هر یک از این 4 زون بیفتد، یعنی بخت‌شان در آن ماه باز می شود. اگر هم که سکه بیرون بیفتد که انگار اقبال یارشان نیست.

آنجا در میدان سرخ، برای‌شان ایستادن رو به بنای سن باستین یا یاس های کنار  مغازه و عکس به یادگار گرفتن، خیلی هیجان انگیزتر از نمادهای فوتبالی‌شان است. درست به عکس جایی مثل برزیل یا حتی همین ترکیه. جایی که برای مردمش پوشیدن پیراهن تیم ملی فوتبال‌شان خودش یک نوع فخرفروشی به همراه دارد.

اینجا اینها اما سرشان گرم هیجان های با ریتم کند خودشان است. حالا دیگر حتی همان کولی دور میدان هم خود را کشان کشان به بالای میدان سرخ رسانده. با سکه هایی که احتمالا از جویندگان بخت در پایین میدان و کنار مجسمه لنین جمع کرده، به فروشگاه 24ساعته فروش ساندویچ آمریکایی رسانده و به مک دونالدش گاز می زند. بی آنکه اصلا بداند فوتبال چیست یا برایش جذابیتی داشته باشد. درست به عکس آن گزارشگر سرشناس تلویزیون‌مان که یک روزه آمده بود مسکو، در سکوت خبری و یواشکی، تا شاید بخشی از هیجان فوتبالی باشد. عکس هایی به یادگار گرفته باشد و برگردد تا از امشب در برنامه جدیدشان فعال باشد. کسی که حتما می شناسیدش اما خب اقلا امروز دلیلی ندارم برای نوشتن نامش!

فوتبال خیلی دغدغه روس ها نیست. آنها میزبان جام جهانی هستند اما خیلی شوری برایش ندارند. میزبانی برای‌شان شاید بخشی از هیجان نشان دادن قدرت است. آنها که فوتبال‌شان هیچ گاه در 4 دهه اخیر از ابرقدرت های فوتبال دنیا نبوده، میزبانی را هم در بخشی از پروژه روسیه بزرگ‌شان به‌دست آوردند.

هنوز بریتانیایی ها باور دارند این میزبانی را روس ها در تعامل نامشروع با بلاتر، از آنها ربوده اند و روس ها هم بی توجه به همه این ماجرا ها، فقط به آینده و برگزاری مسابقات، هر طور که هست و در مرز استاندارد فکر می کنند.

فیفا هم که برایش این ویترین، بالاترین ویترین هاست، سعی کرده خودش شور را به بازی هایش بیافزاید. شهر پر است از ال ای دی هایی که ستاره ها را تبلیغ می کند. پر است از دیوارنگاری های مربوط به ستاره ها.

با همه این ها اما شور فوتبال در سطح شهر و بین مردم جریان ندارد. آی دی کارت ها برای‌شان شاید تعجب برانگیز باشد اما آنها زبان خودشان را دارند، مشی خودشان و یک خونسردی خاص خودشان. خیلی خبری از شورهای فوتبالی نیست. مسکو شهر کارناوال های فوتبالی نیست. مگر اینکه عشق فوتبال ها بریزند و گرمش کنند.

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید