حمیدرضا طهماسبیپور|روزنامه نگار
درحالی به روزهای آخر سال نزدیک میشویم که سال 96هم، اقتصاد ایران حال و روز خوشی نداشت. سالی که قرار بود با وعدههای رنگارنگ دولت دوازدهم و شخص آقای روحانی، تغییراتی را شاهد باشد و کشور از بحران اقتصادی کمی فاصله بگیرد.
قرار بود با همکاری همه قوا و ارکان حکومت، اقتصادی که با بحران شفافیت، رانت و فساد دست و پنجه نرم میکند، حال و روز بهتری بیابد. اما در عمل و پس از انتخابات، سیاستهای خاص دولت دوازدهم تغییر کرد و اقدام به رها سازی برخی فنرهایی شد که در گذشته با عنوان کنترل تورم شناخته میشدند!
شاخصهای اساسی تورمی کشور، این روزها با نوسان شدید قیمت ارز و کمبود نقدینگی کار را به جایی رسانده که دیگر در هر محفلی از نداری و مشکلات نقدینگی و حقوقهای عقب افتاده کارمندان، کارگران و فعالان بخش خصوصی میشنوی.
چیزی که زمینه ساز بحرانهای اجتماعی و گلایههای فراگیر مردم شد و خواهد شد.
به هر سو، این وقایع حال بد را در زندگی مردم جاری کرد و سال 96 را درکنار رخدادهای مختلف اجتماعی،سیاسی و اقتصادی، به کام مردم تلخ کرده است.
در این میان، مردم بارها اعلام کرده اند که از رسانهها انتقاد دارند و معتقدند که کمتر به وضع و حال آنها پرداخته شده است.
حال در این حوزه بد نیست توضیح کوتاهی به محضر مردم داده شود تا مردم بدانند که فرزندان انها در حوزه رسانه (خبرنگاران) به مانند آنها حال و وضع خوشی نداشته و همیشه از تورم و گرانی ها عقب مانده اند!
مردم بدانند که قلم به دستان همراه مردم، حالا به حدی اوضاعشان وخیم است که روزنامه دولتی هم به آنها حقوق ماهیانه شان را دیر به دیر و 3 ماه یکبار نمیدهد؛ چه رسد به رسانههای بخش خصوصی که سالهاست با سختی نفس میکشند!
مردم باید بدانند که در این اقتصاد بحران زده، همه در یک کشتی نشستهایم و ما هم با حقوهای وصول نشده و طلبهای انباشته، به سختی روزگار میگذرانیم.
بد نیست مردم بدانند که اصحاب رسانه هم ماننند مردم و با حقوق های حداقلی گذران ایام میکنند و مانند برخی مدیران دولتی و شبه دولتی حقوق و پاداشهای نجومی هم ندارند.
حال در این خصوص بد نیست بپرسیم که مشکل کجاست و چرا وضع رسانهها که باید منادی حقوق مردم باشند تا این حد وخیم شده است و آیا در این خصوص تعمدی در کار است یاخیر؟
اینکه کمتر صدایی از رسانههای منتقد و زبان گویایی برای مشکلات مردم بلند است چه دلیلی دارد؟ ایا اینکه اصحاب رسانه هم همچون مردم،تنها درگیر نان شب شده اند در این مشلات نقش داشته یا خیر؟
در این حوزه آیا نمیتوان گفت که اجبار زندگی و راضی شدن به حقوقهای حداقلی (که با برخی سیاستگذاری ها و به صورت تدریجی رخ داده) اصحاب رسانه را که باید اسقلال داشته باشند، به کسانی وابسته کرده که یا به دولتمردان و یا به بخشهای حکومتی و شبه دولتی مرتبط هستند و به نوعی قلم به مزدی را جایگزین رویه ای کرده که آزادانه قلم را روی کاغذ می برد؟
در این سالها، انبوهی خبرنگار و قلم به دست مستقل خانه نشین و بیکارشدند و یا از این شغل به مشاغل دیگر رفتند؛چرا که چرخ زندگی آنها نچرخید و راهی جز تغییر رویه ندیدند.
اما در این وسط مسئولان دولتی و شرکتهای اقماری دولتی پاداشهای خود را محفوظ داشتند و همیشه وضع برای آنان خوب بوده و هست؛ آن هم در اقتصاد بدهکار، شرکتهای مقروض و رسانههای نیمه تعطیل که محصول رکود است.
مدیران ارشد نظام و دولتمردان این روزها از بهبود اوضاع حرف میزنند و در ضعف اقتصادی رسانهها و مشکلات انبوه خبرنگاران، پاسخگوی این حجم بی سابقه مشکلات نیستند و انگار درکی از وضعیت بد مردم در این ایام ندارند.
ای کاش این مدیران ارشد به میان مردم بروند و در تاکسی و مترو و اتوبوس بنشینند و تاثیر بالا رفتن لحظه ای نرخ دلار و گرانی اقلام مصرفی مردم و جیب خالی برخی از مردم را درک کنند.
ای کاش بیایند به جمع مردم و نبض کند زندگی مردم را در کوچه و خیابان و در تردد عمومی در بازارهای اصلی کشور لمس کنند و با چشم خود ببینید چگونه خریدها در حد بسیار بالایی کاهش داشته و انبوهی از مردم تماشاچی شده اند .
آقایان مدیر! دوستان دولت، قوه محترم قضائیه، نمایندگان مجلس و سایر نهادها، ارگانها و سازمانهای حکومتی که میتوانید در رفع مشکلات مردم کمک کنید؛ اگر مشکلات بزرگی مانع از کارتان است، چرا با مردم صحبت نمیکنید؟ چرا هیچ یک شجاعانه استعفا نمیدهید و برای باز شدن این گره کور اقدامی ندارید! به نظرتان این مردم برای حمایت از شما چه می توانستند انجام بدهند که نکردهاند؟ ای کاش این در دل را بخوانید و بدانید که شما مقصر اول این اوضاع هستید و نه دیگری!