فرآیند قیمتگذاری پارامترها بر اساس فرمول ذکرشده در سه مرحله صورت میگیرد و درنهایت نرخی تولید میشود که به آن قیمت تعادلی میگوییم.
به گزارش رتبه آنلاین از بازار، نیما آزادی تحلیلگر ارشد بازار سرمایه نوشت: نرخگذاری سهام بر مبنای مجموعهای از گزارشها انجام میشود. این گزارشها خود به چند دسته تقسیمبندی میشوند که برخی از این دستهها نسبت به دستههای دیگر، اثرگذاری بیشتری بر روی فرآیند نرخگذاری سهام دارند. برای مثال گزارش سود و زیان شرکتها و ترازنامه آن تأثیر بیشتری در نرخ گذاری دارد و دستههایی که به اقتصاد کلان مربوط میشوند از قبیل نرخ بهره بانکی، نرخ تورم، رشد اقتصادی و … اثر گذاری کمتری در نرخگذاری سهام دارند.در سیستم قیمت تعادلی هر یک از پارامترهای اثرگذار در صورت سود و زیان و ترازنامه مانند تولید، فروش، قیمت فروش، مار جین شرکتها، بدهی، دارایی و … بر مبنای یک فرمول شناور قیمتگذاری میشود. این فرمول برای هر صنعت بهصورت جداگانه و مختص همان صنعت طراحی شده است.
فرآیند قیمتگذاری پارامترها بر اساس فرمول ذکرشده در سه مرحله صورت میگیرد و درنهایت نرخی تولید میشود که به آن قیمت تعادلی میگوییم. به همراه قیمت تعادلی دو نرخ دیگر نیز وجود دارد که درواقع قیمت تعادلی بر مبنای این دو عدد استخراج شده است. یکی از این دو عدد ماکزیمم تعادلی و دیگری مینیمم تعادلی است. در بازار بورس تهران بر مبنای بازیهایی که روی سهام و صنایع مختلف پیاده می شود و دورههای رونق و رکود بنیادیشان، ممکن است سهام گوناگون در فواصل مختلفی نسبت به قیمت تعادلی شان معامله شوند. بازی هر سهم یا صنعتی متفاوت از صنایع و سهام دیگر است. به همین دلیل لازم بود گرافی تعادلی بر اساس سالهای گذشته شرکتها تهیه شود.
در این چهارچوب، اگر قیمت تعادلی سهمی بر اساس آخرین گزارش همان دوره و قیمتهای تعادلی آن سهم را به هم متصل کنیم، میتوانیم به موقعیت قیمت سهم نسبت به گراف تعادلی آن پی ببریم.بیشتر اوقات بخش قابل توجهی از نوسانات یک سهم، حول قیمت تعادلی آن سهم اتفاق میافتد و به عبارت دیگر قیمت تعادلی خاصیت کشندگی بالایی دارد. در چنین شرایطی طبیعتاً هر انحراف از تعادلی میتواند شرایط معامله ایجاد کند؛ به ویژه اگر رفتار تاریخی سهم موردنظر را در پیوند با قیمت تعادلی اش به صورت نموداری بررسی کرده باشیم. این موقعیت سهم نسبت به تعادلی آن در دوران گذشته سهم حاوی مطالب مهم و ارزشمندی است.
یک تحلیلگر باید موقعیت قیمت سهم نسبت به قیمت تعادلی آن را ارزیابی کند. هر چه قیمت سهم نسبت به تعادلی آن کمتر باشد، در حالت طبیعی سهم ارزندهتر است. به عنوان مثال سهمی که ۴۰٪ تعادلی خود معامله میشود قطعاً ارزشمندتر از سهمی است که در محدوده ۸۰٪ تعادلی خود معامله میشود. اما این مطلب لزوماً به این معنی نیست که آن سهمی که در ۴۰٪ تعادلی خود معامله میشود، در کوتاهمدت بازدهی بهتری خواهد داشت. آنچه که به صورت قطع میتوان گفت اینکه به صورت نسبی بستر برای خریداران این سهام در راستای کسب بازدهی بیشتر فراهم تر است. بنابراین تحلیلگر با ترکیب نمودن گراف تعادلی با تکنیکهای معاملاتی دیگری همچون تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و … میتواند به نحو احسن از گراف تعادلی استفاده کند. در حال حاضر سیستم گراف تعادلی در گام های ابتدایی خود قرار دارد و بهمرور قابلیتهای جانبی به آن افزوده خواهد شد.
گیج فراوانی
در نوسانات چند سال گذشته هر سهمی، حضور سهم در یک محدوده ای فراوانی و وزن بیشتری دارد که بیانگر این است که سهم تمایل دارد در آن رنج قیمتی بیشتر نوسان کند. این گیج به شش قسمت تقسیم شده است که همه اینها در فرم شماتیک زیر نشان داده شده است.
آن سطوحی که با ۵۰% مشخص شده در واقع محدوده وسط دو سطح مهم است. در واقع به عنوان مثال بجای اینکه بین مینمم تعادلی تا قیمت تعادلی را یک پارچه کنیم به دو قسمت برابر ۵۰% پایین و ۵۰% بالا تقسیم کردیم و همینطور برای ۵۰% بین تعادلی و ماکزیمم.
قیمت تعادلی
سطح تعادل قیمت بر مبنای ارزش ذاتی سهم است که با استفاده از داده های بنیادین تولید می شود. در حالت طبیعی سهام تمایل دارند به سمت این سطح گرایش داشته باشند و هر انحرافی نسبت به این سطح ایجاد شود فرصت های معاملاتی مناسبی ایجاد می کند. هر چه انحراف به سمت بالاتر باشد سهم حبابی تر شده و هر چه انحراف به سمت پایین تر باشد سهم برای خرید ارزشمندتر می شود.
مینیمم تعادلی
سطح قیمتی است که عموماً ارزش شرکت را در شرایط بشدت رکودی صنعت یا سهم نشان می دهد. وقتی قیمت حول سطح مینیمم تعادلی نوسان می کند بیانگر آن است که وضعیت تولید و فروش متزلزل و نابسامان است. عموماً مواقعی که یک صنعتی از دید اقتصاد کلان و چرخه کسب و کار در فاز رکود باشد، سهام آن صنعت در حول و حوش قیمت مینیمم تعادلی نوسان می کنند.
ماکزیمم تعادلی
قیمتی است که بیانگر بالاترین ارزش سهم در ایده آل ترین شرایط اقتصاد کلان و وضعیت تولید خود شرکت است. هر چه قیمت به این سطح نزدیک شود بیانگر وجود حباب و اشباع خرید است که افق روشنی پس از این نمی توان متصور شد. توصیه می شود هر چه قیمت به این سطح نزدیک می شود به دید میان مدت و بلند مدت از سهم دوری شود. عموماً سهامی که دستخوش حرکات سفته بازانه بزرگ می شود به این سطوح نزدیک می شوند.