میثم هاشم خانی
چرا ترامپ «این قدر ساده» توانست از برجام خارج شود؟ آیا با فرض بروز اختلافات سیاسی شدید بین امریکا با «ترکیه» یا «مالزی» یا «پاکستان»، باز هم امریکا میتواند چنین تحریمهای ظالمانهای را، «به همین سادگی» در قبال این کشورها اجرا کند؟
تفاوت کلیدی ترکیه و پاکستان و مالزی با ایران، آن است که این ۳ کشور عضو سازمان تجارت جهانی (WTO) بوده و هر کدام با بیش از ۱۵۰ کشور دنیا معاهده «تجارت آزاد» دارند. در نتیجه اقتصاد این کشورها، دهها برابر ایران با اقتصاد جهانی درهمتنیده بوده و بدیهیست که حتی در صورت بروز سنگینترین اختلافات سیاسی میان این کشورها با امریکا یا اتحادیه اروپا یا چین و روسیه، تحریم کردن این کشورها، دهها برابر مشکلتر از ایران است. در نقطه مقابل، ایران که تنها یک پیمان تجارت آزاد (با کشور سوریه) داشته و در نتیجه درهمتنیدگی اقتصادی خاصی با سایر کشورها ندارد، به سادگی تحریمپذیر است.
با این مقدمه، باید بپذیریم که با وجود هوشمندی دستگاه دیپلماسی اقتصادی کشور در طراحی حقوقی ظرف «برجام»، مظروف اقتصادی این چارچوب حقوقی، میتوانست بسیار هوشمندانهتر طراحی شود؛ به شکلی که اقتصاد کشور را «بینالمللی»تر، «مقاوم»تر و «تحریمناپذیر»تر کند. باید بپذیریم که «تنها» کار دستگاه دیپلماسی اقتصادی ما در مذاکره با اتحادیه اروپا و امریکا و چین و روسیه، نباید التماس برای «فروش نفت» یا «گرفتن پول نفت» یا «جذب سرمایهگذاری خارجی برای استخراج هر چه بیشتر نفت و گاز» یا «خرید هواپیما» باشد، بلکه میتوانیم تعامل برنده _ برنده با این کشورها را در چارچوبی پیشرو تر تعریف کنیم که بتواند اقتصاد ما را «غیر نفتی»تر و «تحریمناپذیر»تر کند.
برای بازنگری در استراتژی دیپلماسی اقتصادی کشور، مقدمتا باید توجه کنیم که در رقابت اقتصادی پیلافکن و خردکننده قرن ۲۱، صرفا محصولاتی در عرصه «رقابت بینالمللی» باقی میمانند که در یک فرآیند «یارگیری بینالمللی» تولید شوند. از طرف دیگر در اقتصاد شدیدا رقابتی قرن ۲۱، «اقتصاد مقیاس» (Scale Economy) به معنای کاهش قیمت از طریق افزایش هر چه بیشتر تیراژ تولید، مسالهای حیاتیست. دستیابی به اقتصاد مقیاس هم صرفا از راه دسترسی «تضمینشده» و «بلندمدت» به بازار کشورهای متعدد محقق میشود. نتیجه آنکه در قرن ۲۱، اگر کشورهای خواهان میزبانی کارآفرینان توانمند و خلاق، باید معاهدات «تجارت آزاد» متعددی با کشورهای مختلف امضا کنند. کشورهای امضاکننده یک معاهده تجارت آزاد، تضمین میکنند که میانگین تعرفههای وارداتی را به سطحی ناچیز (مثلا زیر ۳ %) برسانند و از طرف دیگر قوانینی «آسان» و «یکسان» را برای سرمایهگذاری اتباع خود و اتباع کشورهای مقابل در نظر بگیرند. صرفا در این وضعیت «پیشبینیپذیر» میتوان امید داشت سرمایهگذاریهای بلندمدت و تولیداتی دارای توان رقابت بینالمللی شکل بگیرد.
اما در کنار منافع «اقتصادی» برنده _ برنده پیمانهای تجارت آزاد، منافع «سیاسی» و «امنیتی» این پیمانها نیز چشمگیر است: یک کشور دارای انبوه معاهدات تجارت آزاد، آنچنان اقتصاد خود را با کشورهای دیگر درهمتنیده میکند، که هر تهدید برای اقتصاد آن کشور، به مثابه لطمه سنگین به اقتصاد کلیه کشورهای دارای پیمان «تجارت آزاد» با آن کشور است.
بنابراین اگر بخواهیم با پذیرش مقتضیات اقتصاد درهمتنیده و جهانیشده قرن ۲۱، به اقتصادی «تحریمناپذیر» دست یابیم، باید:
۱ _ در بلندمدت: کلیدیترین مطالبه خود در مذاکرات با کشورهای ۱ + ۵ را، عضویت در سازمان تجارت جهانی (WTO) قرار دهیم (نه اینکه مهمترین مطالبه ما خرید هر چه بیشتر نفتمان یا جذب سرمایهگذاری در استخراج گاز مان، یا خرید هواپیما و امثالهم باشد)
۲_ در میانمدت: به سمت انعقاد پیمان «تجارت آزاد» با کشورهایی همفرهنگ و دارای سطح توسعهیافتگی اقتصادی مشابه خودمان، مانند عراق و ترکیه و آذربایجان و پاکستان و افغانستان و هند، پیش برویم (نه اینکه صرفا به توافقات موقت برا کاهش متقابل برخی تعرفههای گمرکی اکتفا کنیم)
۳_ در کوتاهمدت: قوانینی که به منزله «خود تحریمگری» بوده و رشتههای اتصال اقتصاد ما با اقتصاد سایر کشورها را قطع میکند، مانند ممنوعیت خرید زمین در ایران توسط خارجیان یا هر قانونی که سرمایهگذاری خارجیان در ایران را مشمول قوانینی بسیار سختگیرانهتر نسبت به سرمایهگذاری ایرانیان میکند، لغو کنیم (نه اینکه همجهت با تحریمهای ظالمانه امریکا، یک سرمایهگذار خارجی که قصد ساخت یک هتل در ایران و آوردن توریست به آن هتل دارد را، چندین سال بلاتکلیف نگه داریم)
به گمان نگارنده، اگر ریلهای دیپلماسی اقتصادی ما در ۳ مسیر بالا حرکت کند، اقتصاد ما رو به روز «مقاوم»تر و «تحریمناپذیر»تر خواهد شد.