حمیدرضا طهماسبی پور-روزنامه نگار اقتصادی|
۹۰سال است که واحد پول ملی ایران از تومان به ریال تبدیل شده است، اما هنوزکه هنوز است، همه در ایران واحد پول ملی را با تومان یاد میکنندو تنها روی کاغذ و درحسابهای رسمی به واحد ریال توجه دارند تا خدای ناکرده در تبدیلش دچار خطا و زیان نشوند! ۹دهه است که، انگار نه انگار که واحد اصلی پول ما ریال است. هر روز در زندگیهایمان قیمت را به تومان میپرسیم و پاسخ میگیریم اما نمیدانیم چرا باید دو نوع واحد پولی را زندگی کنیم.
این تمام ماجرا نیست و روی دیگر این واحد پولی، آن است که هر واحد ریال ایرانی آن قدر سقوط داشته که با یک واحد ارز جهانی معادله ای چند صد هزار واحدی برقرار کرده و ما فارغ از مشکل ذاتی اقتصادمان، آن را تفاوتی چندهزار واحدی میدانیم! آن قدر بر تکرار تومان عادت کرده ایم که کسی نمیپرسد «چرا که یک صفر در ذهن ما خود به خود حذف شده است». به زبان ساده، آن قدر از پذیرش مشکل اقتصادمان فراری بودیم و هستیم، که هیچگاه باور نکردیم که یک واحد دلار تا ۱۸۰هزار واحد ریال هم ارزشگذاری شده و این تفاوت فاحش عددی، نکاتی برای گفتن دارد. با همین رویکرد بوده که همیشه خودمان را فریب دادیم و گفتیم دلار گران شده و کمتر گفتیم سقوط ریال داریم.
دراین سالهای پرماجرای ریال و تومان، رفع این مشکل بارها و بارها مطرح شد و بحثهایی مبنی بر تغییر واحد پولی و حذف صفرها طرح شد تا شاید مشکل و دوگانگی تومان و ریال تمام شود؛ اما نشد که بشود!
موجها و تکانه های اقتصاد ایران و تورم های کم سابقه هم دلیلی بود تا دولتها، بارها بحث حذف صفرها را روی میز اقتصاد کلان ایران بگذارند و آن را رافع مشکلات بنامند.حالا پس از این ماجراها، بار دیگر و در روزهای اخیر بحث حذف چهارصفر از پول ملی (ریال) از پستوی پروندههای اقتصاد ایران به روی میز دولت آمده و طرحی که دهههای اخیر، بارها طرح و فراموش شده بود، مصوب شده است!
با این مصوبه دولت قرار است تا حذف چهار صفری که مزاحمت و سنگینی اش نه بر روی کاغذ اسکناس، که در ذهن همه ایرانیها و در بدنه اقتصاد احساس میشود کلید بخورد تا با بریدن ۴ صفر از انتهای واحد پولی، مشکلی از مردم و اقتصاد ایران رفع شود.
حال با وجود ضعف ساختاری اقتصادملی و کمبودهای تولید ناخالص ملی و قرارگیری ریال ایران در باشگاه «کم ارزشترین واحدهای پولی دنیا» این سئوال پدید آمده که مصوبه اخیر دولت و اعلام یکباره آن با چه هدفی صورت گرفته است؟
آیا این شوک به افکارعمومی و حتی بدنه کارشناسی اقتصاد ایران بدون برنامه ریزی خاصی انجام شده و ریزشهای بی سابقه ریال که باعث کوچک شدن دارایی عمومی مردم شده است در آن لحاظ نشده و تنها قرار است بهبود جو روانی حاصل شود؟
چرا که به باور کارشناسان مطرح و صاحب سبک، این اقدام در شرایط کنونی بدون وجود بسترهای لازم و اقدامات تکمیلی، چیزی جز تغییر سیمای پول ملی و ساده سازی حسابداری و مالی نیست و منفعتی برای اقتصاد تحت فشار ایران نخواهد داشت.
حذف صفرها در صورت تائید مجلس و عدم وجود مخالفت، اگر بخواهد اجرایی شود چیزی حدود یک میلیارد دلار هزینه تغییر اسکناس را روی دوش اقتصاد ملی ایران میگذارد و با برهم خوردن نظم مالی موجود کشور، هزینههای انبوه و نادیده دیگری هم خواهد داشت. بررسی این گزارهها، نه به معنای طرد و نفی این اقدام است؛ که توصیفی است بر شرایط پیش رو که به درستی مشخص نشده که این مصوبه با چه هدفی و با کدام فرضها اجرایی شده است.
نکته مهم این است که حذف ۴صفر طرحی مهم و ساختاری است و نباید با این شکل عجیب به اطلاع مردم میرسید و یاد آور سیستم «راه بینداز وجا بینداز» به سمت مجلس روانه میشد!
در اجرای چنین طرحهای ملی که در دنیا هم سابقه دارد، اگر رفراندوم برگزار نشود، دست کم بسته های فرهنگی و اطلاعرسانی بزرگی دیده میشود تا ماهها (قبل از طرح موضوع) به افکارعمومی و بدنه کارشناسی و قانونگذار کشور توضیحات فنی و علمی و توجیهی داده شود و پس از تشریح اهداف و رویهها، نتایج حاصله بررسی جمعی و بعد تصویب شود.
اما درعمل و اعلام این مصوبه، شاهد این نکته هستیم که توجهی به فرآیندهای اجرای علمی طرحهای ملی نشده و با اقدامهای یکباره، طرح موضوع میشود و برای اقناع عمومی و دریافت واکنش افکار عمومی تلاشی انجام نمیشود.
نتیجه این روند هم، ناگفته و از قبل روشن است. میتوان پیشبینی کرد که مجلس نشینان به دلیل عدم انطباق با شرایط کشور چنین طرحی را رد کنند و دست اخر هم، انبوهی زمان، هزینه و انرژی از کشور هدر میرود؛ آن هم برای چیزی که از ابتدا سرانجام نداشته و در حد یک پیشنهاد ناقص و غیر دقیق در زمانی نادرست بوده است!
در یک کلام، مرور روند تغییر واحد پولی عبرت آموز است اگر بیاموزیم و باور کنیم راه خطا را نباید تکرار کنیم. باید همه با هم یاد بگیریم که طرحهای ملی و بزرگی چون تغییر در پول ملی، بستههای سیاستی و اطلاعاتی مدون لازم دارند و با نگرشی یکسو نگر نمیتوانند موفق باشند. تا زمانی که سیستم فردمحور و منوط به تصمیم یک رییس کل یا یک عده خاص تصمیم گذار باشد، ره به جایی نخواهیم برد. باید باور کنیم که اقتصاد الزامات خود را دارد و نمی توان با دستورالعمل و توصیه و فرد محوری بهبود را تجربه کرد. همانطور که ۹۰ سال است «دستورالعمل» نتوانسته تومان را ریال کند!
منبع: روزنامه جهان اقتصاد