شاخص کل بورس تهران دیروز نزدیک به ۲۵ هزار واحد افت داشت و امروز حدود ۲۱ هزار واحد رشد. به عبارتی دیگر بازار سهام بعد از یک رفت و برگشت تند در دو روز گذشته تقریبا به نقطه پایانی خود در هفته گذشته بازگشت.
به گزارش رتبه آنلاین از بورسان، به نظر میرسد با توجه به عواملی مانند رشد بازار جهانی، شروع افت دلار، ریزشهای دو هفته اخیر بورس و دستکاریهای سیاستگذاران، بازار با سردرگمی مواجه شده است. در چنین شرایطی که نیروهای مختلف این چنین بورس را تحت تاثیر قرار میدهند ریسکهای چیست؟ فرصتهایی که میتوانند منجر به رشد بالای سرمایه سهامداران شوند کدامند؟
ترامپ رفتنیست
طی روزهای اخیر به واسطه اخباری که از امریکا به گوش میرسد ریسک احتمال تقابل نظامی امریکا کاهشی جدی داشته است. این ریسک طی یکی دو هفته اخیر از عوامل اصلی فشار فروش در بورس تهران بود.
همچنین حالا کمتر از ۱۰ روز به پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ مانده است. با نزدیک شدن به پایان این دوره از طرفی شاهد کاهش ریسکهای ژئوپلیتیکی هستیم که اشاره شد و از طرفی دیگر هم برخی از بورسبازان انتظار دارند که آمدن بایدن به نفع برخی از صنایع بورسی باشد.
این دسته از معاملهگران با انتظار بازگشت امریکا به برجام و کاهش تحریمها، توقع دارند که دو تا از صنایع بزرگ بازار وضعیت بهتری پیدا کنند. بانکها به واسطه دسترسی به منابعی که در خارج از کشور دارند و خودروسازان هم با امید بازگشت فرانسویها. البته باید توجه کرد که برخی از این دسته نمادها به ویژه خودروسازان با زیان چنان عمیقی مواجهاند که حتی اگر به سوددهی برسند تا مدتها طول میکشد که عمق زیان انباشتهشان کم شود.
البته دستهای دیگر از معاملهگران هم اعتقاد دارند که با آمدن بایدن هم احتمال احیا برجام یا رفع تحریمها پایین است. در صورت چنین شرایطی طبیعتا این صنایع هم همچنان با مشکلات تحریمها باید دست و پنجه نرم کنند و وضعیتشان ممکن است خیلی متفاوت نباشد.
نسبتهای جذاب قیمتی
بورس تهران بعد از ۳ ماه ریزش شدید، از نیمه دوم آبان ماه دوباره صعودی شد. هنگامی صعود مجدد بورس شروع شد که نسبت قیمت به درآمد آیندهنگر (P/E forward) در بورس به طور میانگین به عدد ۹.۵ رسیده بود. حالا بعد از افتهای اخیر این عدد به ۹.۳ رسیده است. آخری باری که p/e بازار در چنین محدودهای قرار داشت در رالی صعودی ابتدای سال و در اردیبهشت ماه بود. یعنی زمانی که بورس هنوز به یک میلیون واحد هم نرسیده بود. اما آن زمان بورس تا بیش از ۲ برابر رشد کرد و از مرز ۲ میلیون واحدی هم گذشت.
حال به نظر میرسد به واسطه رشد قیمت دلار و جهش بازارهای جهانی، بازار سهام دوباره به سطوح جذابی رسیده است. در این میان میتوان به نمادهای بزرگ و عموما کامودیتیمحور بورس اشاره کرد که با قرار گرفتن در محدوده قیمت به درآمد ۹ جذابیت بیشتری هم دارند
کالاییها در معرض خطر؟
اما چرا در چنین شرایطی باز هم قیمتها رشدهای بالا را تجربه نمیکنند؟ به نظر میرسد جدیترین ریسکی که بورس به ویژه نمادهای کالامحور با آن مواجهند افت قیمت دلار باشد. همانطور که طی دو روز اخیر و با کم شدن تنشها هم شاهد بودیم، اغلب معاملهگران هم اعتقاد دارند که با رفتن ترامپ و بازگشت امریکا به برجام احتمال افت قیمت دلار بالاست.
اگر نرخ ارز کاهشی شود شرکتهای صادراتی با افت بیشتر سودآوری مواجه میشوند. این دسته از شرکتها در فضضای تورمی و هنگامی که نرخ ارز رشد میکند درآمدهایشان مدام در حال افزایش است و از طرف دیگر چون بخش عمدهای از هزینهها ریالی است با یک تاخیر زمانی هزینهها افزایش مییابد. به همین واسطه رشد مداوم درآمدها و تاخیر هزینهها در رشد، این شرکتها در فضای تورمی با حاشیه سودهای بالایی همراهند. به طوری که حاشیه سود ناخالص برخی از شرکتهای کالایی طی مدت اخیر تا بیش از ۷۰ درصد هم رشد کرد.
اما اگر نرخ ارز کاهش یابد با فرض ثبات قیمتهای جهانی درآمد این شرکتها به اندازه افت دلار کاهش مییابد. از طرفی دیگر چون هزینههایی مانند دستمزد یا انرژی افزایش مییابد، سود اغلب شرکتهای کالامحور بیش از میزان افت قیمت دلار کاه مییابد. به عنوان مثال در شرایطی که نرخ ارز کاهش ۲۰ درصدی را تجربه کند ممکن است سودآوری این شرکتها بیش از ۲۰ درصد کاهش یابد.
کاهش سودآوری هم در شرایطی که قیمت سهم ثابت بماند برابر است با رشد P/E و در نتیجه کاهش جذابیت نمادها.
به همین خاطر به نظر میرسد دلیل این که در شرایطی که برخی از نمادهای بزرگ کالایی در سطوح بسیار جذابی قرار دارند اما خریدار چندانی ندارند همین انتظارات مبنی بر کاهش قیمت دلار باشد.
تزریق ترس به بورس
در زمان ریزش ۳ ماهه بورس بسیاری از سیاستگذاران مدام به مردم وعدههایی مبنی بر رشد دوباره بازار یا رسیدن شاخص به کف میدادند. اما این وعدهها در نهایت نتوانست از افت بیش از ۴۰ درصدی شاخص جلوگیری کند و بسیاری از سهامدارانی که به خاطر این صحبتها در بازار مانده بودند زیانهای سنگینی را متحمل شدند. این اتفاقات آسیب جدی به اعتماد سهامداران به بازار سهام و سیاستگذاران زد.
به طوری که بعد از شروع رشد مجدد بازار هم شاهد دست به ماشه بودن بورسبازان و فروش آنها با کوچکترین سیگنالهای منفی بودیم.
حال در چنین شرایطی و هنگامی که بورس تازه مسیر صعودی خود را شروع کرده شاهد تداوم سیاستهای عجیب و رانتساز هستیم. سیاستهایی از قبیل شیوهنامه وزارت صمت برای قیمتگذاری فولاد. شیوهنامهای که منجر به انتقال هزاران میلیارد تومان پول از جیب سهامداران به کام رانتجویان شده است. تداوم اجرای چنین شیوهنامهای و پافشاری وزارت صمت به افزایش رانت، میتواند یکی از مهمترین ریسکهای بازار سهام در ادامه مسیر باشد.