چالشهای «عدم توسعه کافی» در صنعت روی ایران نیازمند دلسوزی مسئولان است.
به گزارش رتبه آنلاین، صنعت در ایران همیشه با شعار توسعه همراه بوده است. تاکیدهای حکومتی و دولتی برای فضا دادن به بخش خصوصی و استفاده از ظرفیتهای خدادادی اقتصاد ایران، یکی از تکراریترین شعارهایی است که در همیشه دوران جاری و ساری است.
در این حوزه توجه دهی به حوزه منابع سرشار معدنی ایران یکی از فعالیتهایی است که همواره باید در نظر گرفته شود اما در کمال تعجب با کمبودهایی روبروست.
در ایران و در حوزه صنایع معدنی همیشه درگیریهایی برای صنعتگران این حوزه وجود داشته و دارد که مسائلی سیاست گذارانه است و باید از سوی دولتمردان پیگیری شود.
هر چند که با ارفاغ می توان گفت تلاشهای خوبی در این حوزه صورت گرفته، اما در نهایت می توان به صراحت گفت که هنوز در این حوزه جایگاهی که باید داشته باشیم را نداریم و جای کار بسیاری در این بخش وجود دارد.
آمارهای جهانی و وضعیت ایران
نگاهی به آمارهای اصلی این حوزه نشان می دهد که، مصرف سرانه روی در ایران 1.14 کیلوگرم در سال است. این میزان معادل مصرف سرانه روی در آمریکای جنوبی و متوسط مصرف سرانه روی در اروپای غربی 5.4 کیلوگرم، آمریکای شمالی 3.4 کیلوگرم و چین حدود 2.5 کیلوگرم است.
بر اساس اطلاعات منتشره در گزارشهای گروه بینالمللی مطالعات سرب و روی، هر فرد در طول زندگی استاندارد، به 410 کیلوگرم سرب و 245 کیلوگرم روی نیاز دارد و در این بخش، فلز روی با تراز کسری عرضه در سال 2016 مواجه شده است؛ بدان معنا که کسری این فلز در بازار جهانی از ژانویه تا می 2016، حدود 64 هزار تن بوده که در مقایسه با سال قبل از ان افت 24 هزار تنی داشته است.
بر اساس پیشبینیها، شکاف بین عرضه و تقاضای روی تا سال 2025 افزایش بیشتری خواهد داشت و به دلیل کمبود عرضه روی، پیشبینیهای بانک جهانی حاکی از افزایش قیمت این فلز است؛ به طوری که سطح قیمت فلز روی از متوسط 1850 دلار بر تن در سال 2016 به بالای 3 هزار دلار بر تن در سال 2025 میرسد.
در این حوزه کمبود عرضه و افزایش تقاضای فلز روی که با افزایش قیمت آن همراه است، مطلوبیت و لزوم سرمایهگذاری در این فلز را آشکار میسازد.
سود شرکتهای سرب و روی و شرایط مشابه 2007
در حال حاضر با کاهش محسوس ذخائر استراتژیک LME و خیلی زودتر از سال پیش بینی، قیمت ها به 3200 دلار رسیده و نکته مهمتر اینکه ذخایر LME به محدوده ای رسیده که بسیار شبیه به سال 2007 است یعنی سالی که فلز روی قیمت سقف 4400 دلار را برای خود ثبت کرد. در آن سال سود سرشاری نصیب معادن و شرکت های تولید کننده سرب و روی شد.
در مقایسه نموداری با سال 2007 هم با همین ذخایر 190 هزار تنی قیمت روی باید حوالی 3500 تا 3800 دلار باشد و اما یک نکته هم به این افزایش قیمت قبل از سال 2025 سرعت بخشیده و آن کاهش عرضه است. شرکتهای بزرگ یا در حال تعطیلی معادن هستند یا تولید را متوقف کردهاند تا قیمتها افت نکند.در واقع آنها با این اقدام تا حدودی به هدف خود رسیده و موفق شدهاند.
از دیگر مواردی که میتوان برای افزایش بهای این کانی برشمرد رو به پایان رفتن ذخیره معادن روی دنیاست به گونهای که تنها تا چند سال آینده میتوان از معادن روی بهرهبرداری کرد. با توجه به اینکه مصرف روی بیشتر در صنایع فولادی بوده و برای تولید ورقهای گالوانیزه به کار گرفته شده و در دیگر صنایع همچون خودروسازی و ساختمانی به کار میرود چین را میتوان بزرگترین تولیدکننده فولاد و بزرگترین مصرفکننده روی دانست.
در چند ماه گذشته تولید فولاد در جهان شتابگرفته و تقاضا را برای روی افزایش داده و حجم ذخائر سریعتر از قبل کاهش پیدا میکند.حجم ذخایر فیزیکی و واقعی در حال حاضر بیشتر از 50 هزار تن نیست و هر آن امکان رشد سریع با هدف قله 4400 را در روی وجود دارد. از لحاظ تکنیکی شکست 3300دلار می تواند فلز روی را تا رشد 3800 دلار حمایت کند چون از لحاظ بنیادی همه چیز برای عبور از این مقاومت فراهم است.
استعدادهای ذاتی ایران و عطش رشد
نیم نگاهی به وضعیت این صنعت در جهان و ایران نشان میدهد که ما در این بخش غفلتهای بسیاری داشته ایم. چرا که در ایران حدود 600 شرکت فعال و تولیدکننده روی به ثبت رسیده که با ظرفیت بالایی که دارند، نیازمند سرمایه گذاریهای چد برابری در این صنعت هستند.
ایران چهارمین تولیدکننده بزرگ سرب و روی در آسیا بعد از چین، قزاقستان و هند است که از نظر تولید شمش روی جایگاه ششم و از نظر تولید سرب جایگاه پنجم در آسیا را دارد. تنها ۳درصد از ذخایر سرب و روی در مهمترین معادن ایران یعنی مهدیآباد و انگوران قرار دارد.
با این حال باتوجه به ظرفیتهایی که در ایران وجود دارد تنها از ۳۰درصد ظرفیت کارخانههای فرآوری سرب و روی استفاده میشود در حالی که باید از ۱۰۰درصد ظرفیتهای موجود بهره برد. معادن سرب و روی ایران باید بتوانند در بخش اکتشاف، استخراج و فرآوری فعالیتهای بیشتری داشته باشند و محصولات مورد نیاز را در اختیار واحدهای ذوب قرار دهند. چون در حال حاضر تولید داخل کاهش یافته و در نتیجه آن صادرات نیز کم شده است.
وجود ذخایر قطعی سرب و روی به ویژه معدن بزرگ مهدی آباد، پتانسیل وجود ذخایر غنی در 90 درصد خاک اکتشاف نشده کشور، همجواری با کشورهای پهناور و مستعد سرب و روی نظیر ترکیه، ارمنستان و قزاقستان و از همه مهمتر ایجاد زیرساخت غنی و زنجیره کامل تولید در کشور با ظرفیت تولید سالانه 450 هزار تن شمش روی باعث شده تا ایران حداقل نسبت به کشورهای همسایه دارای مزیت نسبی در صنعت سرب وروی باشد.
بزرگترین تولیدکننده شمش روی، کالسیمین با توجه به ذخایر و موجودی انبار خوبی که دارد و شرکت زرین معدن اسیا با توجه به اینکه تولید کننده کنستانتره روی به روش فلوتاسیون است و تقاضای کنستانتره رو به افزایش است می توانند بازده خوبی در میان مدت برای سهامداران به ارمغان بیاورند؛ اما آیا در عمل این چنین است و بازار سرمایه در این بخش سود آوری لازم را داشته است؟
3 دلیل برای رونق گذشته صنعت روی در ایران
با نگاهی به وضعیت جهانی این صنعت می توان گفت که در ایران و با وجود رشد و سوددهی این شرکت ها هنوز در جایی که باید باشیم قرار نداریم. چرا که سود اوری این سالها به 3 دلیل عمده رخ داده است.
اول رشد قیمت های جهانی،دوم رشد قیمت دلار نسبت به ریال و سوم باز شدن بازارها جهت صادرات می تواند با رشد فروش شرکت های صادرات محور همراه شود.
حال آنکه ارزش ذاتی این صنعت و استعدادهای خدادادی ما در این بخش می تواند مسیرهای دیگری برای سود آوری بیشتر ایجاد کند .
در خصوص موانع باید گفت که برخی از چالشهای پیش روی توسعه این صنعت قرار دارند که در مقوله هایی مانند عدم تخصیص تسهیلات واعتبارات ترجیحی به این صنعت با درنظرگرفتن حاشیه سودپائین آن، وجود عوارض گمرکی و مالیاتی در واردات ماده معدنی و کنسانتره از کشورهای همسایه و عدم وجود مکانیزمهای تشویقی درتأمین مواد معدنی خام توسط شرکتها ازکشورهای همسایه دیده میشود.
در سالهای گذشته متناسب با احداث کارخانهها، بخش اکتشاف و استخراج توسعه نیافته است و در نتیجه تمام کارخانههای روی با کمبود مواد اولیه مواجه هستند. چرا که اجرا نشدن برنامه چهارم و پنجم توسعه بهطور کامل در بخش اکتشاف و توسعه معادن، نبود زیرساختهای لازم و وجود قوانین مزاحم و دست و پاگیر ازجمله مشکلاتی است که در حوزه سرب و روی به چشم میخورد. همچنین بوروکراسی غیرلازم و افزایش هزینههای انرژی و حملونقل، اجرا نشدن استراتژی معادن و دریافت بهره مالکانه، حقوق دولتی و حقانتفاع بالا که در توان واحدها نیست از دیگر مشکلاتی است که در این بخش به چشم میخورد.