«دکتر اشتومپ را میشود در کنار دکتر استپانیان و دکتر ملچارسکی، پس از دکتر برتراند هیبنت سوئدی دندانساز ناصرالدین شاه، جزو نسل دوم دندانپزشکان تحصیلکرده خارجی در ایران محسوب کرد که سالهای متمادی در دوره احمدشاه قاجار و رضاشاه پهلوی و سالهای ابتدایی سلطنت محمدرضاشاه در ایران مشغول به کار بوده و بسیاری از اولین شیوهها و متدهای درمانی و وسایل و تجهیزات جدید آن روز را به ایران آوردهاند و در ارتقای علم دندانپزشکی و معمول شدن درمانهای نوین دندانپزشکی در ایران نقش مهمی داشتهاند.»
به گزارش رتبه آنلاین، روزنامه ایران نوشت: «از میان دندانپزشکان خارجی که در اواخر قرن گذشته و سالهای ابتدایی قرن حاضر در ایران مشغول به فعالیت بودند، کمتر درباره دکتر «اتکین اشتومپ» نوشته شده است. نام او را در منابع مختلف گاهی اشتمپ، استومپ یا استامپ هم آوردهاند.
به نوشته دکتر محمود نجمآبادی او اصالتی اتریشی داشت اما تبعه سوئیس بود و مطبش نبش خیابان منوچهری و فردوسی قرار داشت و خود در باغ بزرگی بین خیابان فیشرآباد و خیابان ایرانشهر که به نام خودش مشهور بود، زندگی میکرد. او در پی سفر میرزا علیاصغر اتابک (امینالسلطان) و مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) به آمریکا، به عنوان دندانپزشک مخصوص اتابک استخدام شده و به ایران آمده بود.
از آنجا که این سفر در سال ۱۹۰۴ میلادی برابر با ۱۲۸۳ هجری شمسی انجام شده بود، به نظر میرسد در حدود همان سال که اواخر دوره مظفرالدین شاه بوده است، دکتر اشتومپ پا به ایران گذاشته باشد. از او به عنوان دندانپزشک احمد شاه نیز نام برده شده است و گویا سالهای بعد هم این سمت را داشته است.
سیریل لوید الگود، پزشک و مورخ بریتانیایی در ایران، از استخدام او به عنوان دندانپزشک احمد شاه و تدریس در دارالفنون نوشته است:
«دولت ایران به هیچ وجه به اقداماتی که در زمینه بالا بردن سطح عمومی طب تا آن زمان انجام شده بود، راضی نبود و میخواست آن را بیشتر ترقی دهد. برای این منظور استادان تازهای استخدام شدند تا روح تازهای در دارالفنون بدمند… دیگر از استادان جدید دکتر استامپ [اشتومپ] بود که به عنوان دندانپزشک شاه به ایران آمد و به عنوان نخستین معلم دندانپزشکی در مدرسه طب برگزیده شد.»
دکتر محسن سیاح در خاطرات خود که در مجله دانشکده دندانپزشکی درج شده، مفصلاً از دیدار خود با دکتر اشتومپ در حدود سال ۱۳۰۶ هجری شمسی نوشته و از او به عنوان یکی از سه دندانپزشک واجد صلاحیت تهران نام برده است. به گفته دکتر سیاح، منزل او باغ بزرگی در شمال میدان فردوسی و مطبش در خیابان علاالدوله قرار داشت. سیاح از برخورد گرم و تعاریف اشتومپ از مهارت خود در سواری و شکار و بازی بریج نوشته است و عنوان میدارد که او از محل و جزئیات تحصیل و سوابق خود صحبتی نکرده است. دکتر سیاح در ادامه به شرح دکتر نجمآبادی از ماجرای سفر اتابک و مخبرالسلطنه هدایت به آمریکا و استخدام اشتومپ در نیویورک و آمدن او به عنوان دندانپزشک مخصوص اتابک به ایران اشاره دارد و عنوان میکند که پس از قتل اتابک وی در ایران مانده و به درمان اعیان و بزرگان و مردم عادی میپرداخته است. دکتر سیاح، اشتومپ را در آن زمان یکهتاز میدان دندانپزشکی در ایران نامیده و مینویسد که او از این راه به ثروت سرشار دست یافته بود و در اواخر زندگی ویلای مجللی در باغ قدیمی محمودیه بین تجریش و اوین ساخته بود و عتیقهها و فرشهای گرانبها داشت. سیاح همچنین به روابط تیره بین دکتر اشتومپ و دکتر فالک کوش ملچارسکی (اهل لهستان و دندانپزشک مخصوص رضا شاه) اشاره کرده است که باعث همکاری نکردن اشتومپ در هیأت ممتحنه جهت ارزیابی دندانسازان تجربی و نیز مشارکت نکردن او در تأسیس و برپایی مدرسه دندانسازی شده است.
در خاطرات یکی از وکلای مجلس به نام سیدمحمد کمرهای بارها در بین سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۹ هجری شمسی شرح مراجعه به محکمه اشتومپ را که همیشه مملو از مراجعهکننده بوده میبینیم. گویا او شاگردی فرنگی به نام موسیو گل هم داشته است: «سوار واگون [واگن] شده آخر خیابان لالهزار پیاده و از بالای خانه مشیرالدوله به خانه استومپ رفته تا نوبت من شد غروب بود. دندانها را گرفته مسیو گل گفت دندانهای جدیدی جنس چینی تازهوارد کردهام خوب است شما یک دست از آنها بگیرید.
گفتم اگر از این نمره بهتر است میگیرم. گفت بهتر است. قیمت پرسیدم.
گفت سی و پنج تومان. قرار شد سه چهار روز دیگر بروم ببینم.»
در سال ۱۲۹۴ هجری شمسی در بحبوحه جنگ جهانی اول دکتر اشتومپ مدتی توسط روسها بازداشت شده بود: «بعد از چند ماه عین این واقعه برای سفیر کـبیر عـثمانی پیش آمد و نظامیان روس مشارالیه را به اتفاق وابسته نظامی اتریش و دکتر اشتمپ [اشتومپ] دندانساز دربار شاهنشاهی، در قریه وردآورد بین راه کـرج و طهران دستگیر و به ستاد ژنرال باراتف تحویل دادند. نظامیان روس به اعتراض دولت ایران توجه نـکردند. سـفیر کبیر عثمانی و وابسته نظامی اتریش را از ایران خارج سـاختند. اولی را از راه سوئد به عثمانی فرستادند و دومی را در روسیه به اردوگاه افـسران بازداشتی روانه کردند. جمعه اول شوال ۱۳۳۳ [هجری] قمری- ۱۹ مرداد ۱۲۹۴ [هجری] شمسی مطابق ۱۱ اوت ۱۹۱۵ میلادی».
اما اشتومپ ظاهراً خیلی زود آزاد شده بود: «آقای دکتر اشتمپ [اشتومپ] سوئیسی که دندانساز سلطان احمدشاه بود جزو توقیفشدگان بدواً به قزوین اعزام شد و بعد از مدت کوتاهی مرخص و به تهران مراجعت کرد.»
همچنین سندی مربوط به سال ۱۳۳۴ هجری قمری در آرشیو ملی نگهداری میشود که بر اساس آن دکتر اشتومپ و دکتر هارطیون استپانیان پیشنهاد تأسیس مدرسه دندانسازی و صورت برنامه درسی و تعیین محل آن را به وزارت معارف ارائه کردهاند.
این مسأله چندین سال قبل از تأسیس مدرسه دندانسازی توسط دکتر ملچارسکی است و به نظر میرسد این اقدام آنها در آن زمان منجر به نتیجهای نشده است.
دکتر اسماعیل یزدی در کتاب سیری در تاریخ دندانپزشکی ایران به فعالیتهای دکتر اشتومپ در زمینه آموزشهای عمومی بهداشت دهان و دندان اشاره دارد و عین یکی از مقالات او در این زمینه را که در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی در مجله نسوان به چاپ رسیده، آورده است. همچنین او در سال ۱۳۰۸ هجری شمسی به عضویت کالج بینالمللی دندانپزشکان درآمده بود.
ابوالحسن ابتهاج ضمن بیان خاطرات خود از اقامت در تهران طی دوره تحصیل در سال ۱۲۹۵ هجری شمسی از زندگی در خانه دو زن آمریکایی نوشته است که دکتر اشتومپ هم با آنها رفت و آمد داشته است و این مسأله باعث آشنایی و مراوده او با دکتر اشتومپ شده بود.
عبدالله مستوفی نیز در خاطراتش از اشتومپ نام برده است؛ در جایی که تاریخچه منطقه محمودیه تهران را نگاشته است، مینویسد که آن اراضی فعلاً متعلق به «دکتر استمپ دندانساز» است و در مرتبهای دیگر در شرح دندان درد خود اشاره میکند که دندانپزشکش اشتومپ بوده است: «در سی سال قبل که دندانساز زیاد و کمتر کسی از شهری ها برای دندانکشی به سلمانی رجوع میکرد، وقتی برای سرکشی به علاقه ساوجبلاغ رفتم، ده، بیست روزی آنجا ماندم، دندانهای من پیوره داشت و دکتر استمپ آلمانی دکتر دندان من بود و مثل تمام مبتلایان به این مرض هر چندی یکبار یکی از دندانهای من با کلبتین فرنگی و تزریق قبلی کشیده میشد.»
همان طور که عنوان شد او در اوایل دوره محمدرضا شاه و در دهه ۱۳۲۰ صاحب ثروت زیادی شده بود و زمینهای زیادی در شمال تهران داشت و دست به تأسیس یک کارخانه آبجوسازی در مجیدیه شمیران زده بود.
او همچنین یکی از اولین اتومبیلهای ایران را در اختیار داشت. در میان مذاکرات مجلس شورای ملی یکی از نمایندگان گفته بود که در سال ۱۹۱۲ در ایران دو اتومبیل موجود بوده که یکی به مظفرالدین شاه تعلق داشته و دیگری به دکتر اشتومپ. هر چند این مسأله احتمالاً نمیتواند صحیح باشد، اما شهرت و ثروت دکتر اشتومپ را نشان میدهد.
در عین حال از شواهد و قرائن روشن است که او در زمینه دندانسازی و دندانپزشکی در ایران به شهرت بسیاری دست یافته بود؛ به طوری که در رمان سووشون هم نام او آمده و عبارت «یک دست دندان حسابی پیش دکتر اشتمپ [اشتومپ] گذاشتن» در جایی از داستان به کار رفته است. این نشان میدهد که او معروفیت و شهرتی عمومی داشته است.
به نظر میرسد که دکتر اشتومپ هیچگاه ایران را ترک نکرد و حدود نیم قرن در ایران زندگی میکرد و فعالیت درمانی داشت. به نوشته دکتر نجمآبادی مرگ او در سال ۱۳۳۰ هجری شمسی و در سن هشتاد و سه سالگی در تهران اتفاق افتاد و مطبش را پس از مرگ، دکتر گل، دستیارش، اداره میکرد.
او را میشود در کنار دکتر استپانیان و دکتر ملچارسکی، پس از دکتر برتراند هیبنت سوئدی دندانساز ناصرالدین شاه، جزو نسل دوم دندانپزشکان تحصیلکرده خارجی در ایران محسوب کرد که سالهای متمادی در دوره احمدشاه قاجار و رضاشاه پهلوی و سالهای ابتدایی سلطنت محمدرضاشاه در ایران مشغول به کار بوده و بسیاری از اولین شیوهها و متدهای درمانی و وسایل و تجهیزات جدید آن روز را به ایران آوردهاند و در ارتقای علم دندانپزشکی و معمول شدن درمانهای نوین دندانپزشکی در ایران نقش مهمی داشتهاند.»