۳۴ ساله است اما بیشتر از سنش به چشم میآید. دو دختر دارد، ۱۲ و ۱۴ ساله. شوهرش بیکار است و میخواهد سرش هوو بیاورد. خودش خرج خانه و دخترهایش را میدهد و هر روز برای آن که خودش را به محل کارش برساند دو ساعت در راه است.
برای پیدا کردن کار به یکی از موسسههای کاریابی مراجعه کرده، آنها هم به یک حمام سنتی معرفیاش کردهاند. چند ماهی به صورت رایگان آموزش دیده، آزمون داده و برای دلاکی در یک حمام سنتی پذیرفته شده است. بعد از آنکه در آزمون دلاکی پذیرفته شده، یک سال رایگان کار کرده و حالا سه سالی میشود که شاغل است.
از کارش راضی است و اعتقاد دارد از بیکاری بهتر است و فقط سختی راه و رفت و آمد برایش میماند. وقتی مشتری را تحویل میگیرد او را به گرمخانه میبرد. حمامی که او در آن کار میکند مثل قدیم نیست، معماری گذشته را ندارد، یک طرفش استخر است، طرف دیگرش اتاق ماساژ؛ دور خودش لُنگ نمی پیچد بلکه لباس فرم دارد.
گرمخانهای که رویا در آن کار میکند، پنج سالی میشود در یکی از مراکز استانهای ایران ساخته شده است. فضای وسیعی که دور تا دورش با سکوهایی بلند، کاشیهای لاجوردی، لگنهای سنگی و شیرهای قدیمی برنجی تزئین شده است. وسط این فضای وسیع یک حوضچه آب گرم و یک سکوی بزرگ وجود دارد. روی سکو، مجمعههای مسی قرار گرفته که داخل برخی از آنها روشور یا همان سفیدآب، صابونهای بزرگ قدیمی، سنگ پا و کیسههای زمخت چیده شده است.
مشتری باید بعد از ورود به گرمخانه، مدتی در حوضچه آب گرم بنشیند. در حمامهای قدیم مردانه لُنگ، کیسه، صابون، لیف، طاس و لگن به وسیله حمامی آماده میشد اما ابزار کار در حمام زنان توسط هر زن به گرمخانه آورده میشد. حالا در حمامهای جدید لازم نیست مشتری با خودش هیچکدام از این وسایل را بیاورد، فقط یک حوله کافی است.
رویا، لُنگ را پهن میکند و با اولین کاسه آبی که روی سر مشتری میریزد، کارش را شروع میکند. هنوز هم کیسهکشی به وسیله پارچه ضخیمی مثل گذشته و از پشت سر و گردن شروع میشود. بعد از کار هم کیسه را به مشتری میدهند. مرحله بعدی صابونزنی است. اما به جای صابون از شامپو بدن استفاده میشود. سطلهای مسی و فلزی هم جای خودشان را به سطلهای پلاستیکی دادهاند. داخل این ظرفها را پر از کف و آب میکنند. کیسه پارچهای دوخته شدهای را داخل آن میکند و بیرون میآورد، چند بار تکانش میدهد، داخلش را فوت میکند و بعد کَفَش را میگیرد و کارش را انجام میدهد.
برای شستن موها هم دیگر قالب صابون را به سر مشتری نمیزند. شامپو را با گِل سرشور مخلوط میکند و از مشتری میخواهد سرش را چنگ بزند و آب را با «دولچه» (ظرف مسی دهان گشاد) روی سر مشتری میریزد.
رویا در حین کار، بارها لگن سنگی سنگینی را که زیر شیرآب است پر و خالی میکند و درباره دغدغههای کاریاش میگوید: «بعضی مشتریها خیلی اذیت میکنند. هنوز کارم تمام نشده، میخواهند آنها را یک بار دیگر کیسه بکشم. هر چه میگویم اجازه دهید کار خودم را انجام دهم، حرف گوش نمیکنند و فکر میکنند ما برده آنها هستیم. تازه بعد از آنکه حرفشان را هم گوش میدهم باز شاکی هستند. فکر میکنند هرچه کیسه محکمتر کشیده شود، تمیزتر میشوند و بعد هم که پوستشان قرمز و زخم میشود، گلایه میکنند که کارم را بد انجام دادهام.»
مرحله بعد صِدر مالی است. این بخش از کار در پکیج اولیه با عنوان ماسک بدن و صورت نوشته شده است. مشتری را برای انجام این کار به بخش دیگری از گرمخانه هدایت میکند تا مخلوطی از صِدر و گل ختمی را که در کاسههای مسی خیسانده به خورد پوستش دهد و تا مشتری سرگرم این کار است مِنویی از شربتهای سنتی را دستش میدهد تا نوشیدنی مورد نظرش را انتخاب کند. شربت ویژه آن مخلوطی از گل ختمی، خردههای گردو و یخ، تخم شربتی و انواع عرقیجات گیاهی است.
برای احیای حمامهای سنتی سعی شده آداب و قواعد ورود به حمامهای قدیم رعایت شود. معماری حمام هم چیزی شبیه الگوهای قدیم است با این تفاوت که نقش تکنولوژی در آن پررنگ شده است. جای قهوهچیها را هم کافهها گرفتهاند.
مشتومال هم مثل زمان قدیم به دو شکل انجام میشود. مشتومالی که در گرمخانه انجام میشود و دیگری که خارج از سربینه و بعد از اتمام حمام در اتاق ماساژ، فضایی مدرن، موسیقی بدون کلام و سالنی پر از آئینه. بعد از بیست دقیقه ماساژ ریلکسی، مشتری به آرایشگاهی هدایت میشود تا موهایش را براشینگ کند.
رویا در انجام تمامی این مراحل، مشتری را همراهی میکند. وقتی میپرسم حقوق خوبی میگیری، مردمک چشمهایش را گشاد میکند و میگوید: «نمیتوانم در این باره حرف بزنم» و سکوت میکند.
دوست دارد بیشتر درباره زندگی خودش و از بدبختیهایش بگوید. هوویش دختر عمویش است و به او گفته «اگر شوهرت از من خواستگاری کند، قبول میکنم. تو هم میخواهی با این وضعیت بمان و زندگی کن و اگر هم نمیخواهی خوش آمدی.» دخترعمویش یک بار ازدواج کرده و طلاق گرفته است. یک بچه هم دارد.
مگر شوهرت بیکار نیست؟ چطور میخواهد خرج یک زن دیگر را بدهد؟ «دخترعمویم گفته خودش خرج شوهرم را میدهد». خودت به ازدواج دوباره همسرت رضایت دادی؟ «نه. اما چه کار میتوانم بکنم؟ او به بهانه اینکه تا حالا برایش پسری بدنیا نیاوردهام میخواهد دوباره ازدواج کند.»
رویا خیلی زود ازدواج کرده است و حالا هم تصمیم گرفته دخترهایش را خودش بزرگ کند. برای او عجیب است پدر دختری به او اجازه تنهایی سفر کردن، بدهد. فکر میکند همه مشتریهای حمام سنتی پولدار هستند که حاضر میشوند برای این خدمات پول بدهند. قیمت کاملترین پکیج حمام سنتی که رویا در آن کار میکند، ۱۲۰ هزار تومان است که شامل شستشوی سر و بدن، کیسه کشی، ماساژ با کف، ماساژ دلاکی، ماساژ با روغن، ماسک صورت و پذیرایی با شربت میشود. اما قیمت ماساژها فرق میکند و ماساژورها در بسیاری از روزها حتی وقت ندارند.
رویا هم مثل خیلی از افرادی که کار میکنند از گرفتن انعام استقبال میکند. حتی شماره حساب بانکی و شماره تماسش را به مشتریهایی که بخواهند به او کمکی کنند هم میدهد و تاکید میکند کسی از همکارانش متوجه این موضوع نشوند.