سجاد افشاریان که به زودی نمایشی تازه را به عنوان تهیهکننده روی صحنه میبرد، معتقد است: دغدغه داشتن تماشاگر آدمها را به اشتباههای زیادی وادار کرده و سبب شده تئاتر متفکر و دغدغهمند ما ضعیفتر شود.
به گزارش رتبه آنلاین از ایسنا، در روزهایی که خیلیها اوضاع تئاتر را چندان خوشایند نمیدانند، چون بسیاری از سالنهای نمایشی و گروهها با بحران تماشاگر و هزینههای سرسامآور تولید روبرو هستند و مدیریت تئاتر هم با بدهی حداقل 6 -7 میلیاردی دست به گریبان است، عدهای در تلاش هستند تا در همین اوضاع آثاری را با کیفیت یهتر روی صحنه ببرند در عین اینکه همچنان به طرح انتقاد و درخواست برای حمایت بیشتر دولت از تئاتر و شفافیت برای حمایتها تاکید دارند.
سجاد افشاریان که این روزها تهیهکنندگی سه نمایش را برعهده دارد، در گفتوگویی با ایسنا از وضعیت تئاتر و نمایشهایی که با چند کارگردان جوان آماده کرده صحبت کرد.
او گفت: در حال حاضر مشغول تهیهکنندگی سه نمایش به صورت همزمان هستم؛ نمایش «از ابتدا وارد میشود» به کارگردانی فرید یوسفی در تماشاخانه ملک که تا چند روز دیگر روی صحنه میرود، نمایش «سرگذشت باورنکردنی دن کیشوت، ملانصرالدین، هدهد و دیگران در سرزمین عجایب» به کارگردانی آرمان طیران در تالار مولوی و نمایش «مانستر» به کارگردانی کوروش شاهونه که در پردیس شهرزاد اجرا میشوند. این نوع حضور من بیشتر در کنار بچههای جوان و خلاق و برآمده از تئاتر دانشگاهی بوده تا کمکی برای اجرای نمایش آنها شود که در نهایت تا به حال منجر به تهیهکنندگی نزدیک به ۴۰ نمایش شده است.
وی ادامه داد: ما در حال حاضر با نسلی مواجهیم که در مبانی اولیه تولید تئاتر از جمله تامین یک سالن دچار سختیهای بسیار است، آن هم به این دلیل که زیرساختها متلاشی شده و اساسا زیرساخت طبقهبندیشدهای دیگر وجود ندارد که آدمها بخواهند از پسِ طی کردن یکسری شرایط و مراحل، به اجرای عمومی فکر کنند و به هر آنچه اندیشه کردهاند برسند. ریشه این شرایط از زمانی شروع شد که اساس تئاتر خصوصی بنا گذاشته شد و بعد با واژهای به نام تئاتر خصوصی، کل تولیدکنندگان تئاتر را به حال خود رها کردند، یعنی دولت حمایت ناچیز خود را از بودجه فرهنگ و هنر برداشت و خیلی ساده گفت که خودتان اجرا کنید و خرج خود را در آورید. وقتی وارد این مرحله شدیم دیگر برای مدیران سالنها خیلی اهمیتی نداشت که محتوای کارها چیست و همه را در مواجههای قرار دادند که آیا این نمایشها به فروشی دست پیدا میکند یا خیر، به طوری که هم مخاطب و هم تولید کننده تئاتر وقتی از سالن بیرون میآیند به جای اینکه در مورد بازیگری، کیفیت، کارگردانی، طراحی و اتفاقات خلاقانه نمایش حرف بزنند سوال اولشان این است که تماشاگر داشت؟ سالن پر بود؟
وی گفت: این دغدغه تماشاگر داشتن، آدمها را به اشتباههای زیادی وادار کرد چون همانطور که مدیران تماشاخانهها به جای اینکه برای شروع یک کاری بپرسند متن چیست، اول از گروه بازیگران سوال میکنند، سبب شدند تئاتر متفکر، تئاتر آلترناتیو و دغدغهمند ما ضعیفتر شود.در این میان ما هم همگی دست به دست هم داده و ایستادهایم و فقط نظارهگریم. تمام اینها هم به این دلیل اتفاق افتاد که مسیر تعریف تئاتر برای عموم مردم، توسط خود تولیدکنندگان تئاتر تغییر داده شد و تئاتری که مخاطبش باید میآمد و با یک هنر بیواسطه مواجه میشد و به آن فکر میکرد، چنان به سطح آمد که به حد همان یک عکس گرفتن با هنرمندان رسیده است.
افشاریان بیان کرد: وضعیت طوری شده که به دلیل همین رهاشدگی و عدم حمایت مالی، حتی گروههای حرفهای نیز زمانی برای تولید یک نمایش ندارند و کمتر نمایشی را میتوان پیدا کرد که بیشتر از دو ماه تمرین داشته باشد. همه درگیر یک تولیدی شدهاند که سریع تمرین کنند و سریع هم به اجرا برسند.
او افزود: بخش زیادی از این سختیها به مدیریت دولتی برمیگردد؛ یک روز به من گفتند چرا تبلیغات نمایشت را به شبکههای ماهوارهای دادی و من فقط در جواب گفتم اگر شما یک بُرد در اختیار گروهها میگذاشتید تا پوسترها را روی آن بچسبانیم این کار انجام نمیشد ولی وقتی هیچ امکانی را فراهم نمیکنید که گروهها دیده شوند، یک سرویسدهی تبلیغاتی وجود ندارد، تلویزیون باکس تبلیغی برای تئاتر پخش نمیکند یا در سطح شهر سازههایی برای تبلیغات نیست و حتی مجموعههای زیر نظر وزارت ارشاد صاحب سازههایی برای تبلیغ نیستند پس باید چکار کرد؟ در بهترین حالت همه چیز به فضای مجازی میرسد که آن جا هم جوانان تازه کار قدرتی ندارد.
افشاریان در پاسخ به اینکه با توجه به انتقادش از حمایت نکردن دولت و اینکه به نظر میرسد بیشترین بخش بودجه سالانه تئاتر صرف برگزاری جشنوارهها میشود و آیا معتقد است باید این هزینهها بیشتر برای گروهها خرج شوند یا جشنوارهها؟ گفت: از جزئیات خرجهای جشنوارهای اطلاع ندارم هرچند معمولا گروههایی که در جشنواره شرکت میکنند نهایتا ۱۰ میلیون تومان کمک هزینه میگیرند که اصلا رقم عجیبی هم نیست ولی مسئله این جاست که ما حتی نمیدانیم بودجه تئاتر در کجا هزینه میشود و تا به حال حتی یک بار با بیلانهای واقعی یا غیرواقعی روبرو نشدهایم چون اصلا چنین ساز و کاری نداریم. من ۱۷ سال است که در تئاتر این مملکت به عنوان بازیگر، نویسنده ، کارگردان، طراح و تهیه کننده فعالیت کردهام و در همه این سالها هیچ وقت مسیرهایی را مدون سازی نکردهایم که وقتی مدیران تغییر میکنند بدانند یک چارچوبی بنا شده و لازم نیست همه چیز را از اول دوباره اختراع کنیم.
او خاطرنشان کرد: اختراعهای دوباره همیشه پر از آزمون و خطاست در حالی که اگر ساز و کار مناسب وجود داشت دانشجوها هم میدانستند بعد از اینکه درسشان تمام شد و کاری را با کیفیت مناسب آماده کردند لااقل یک بار حق اجرا دارند و میدانند که در چه مسیری قرار دارند، اما الان هیچ مسیر شفافی وجود ندارد و نمونهاش همین بیاطلاعی از محل صرف بودجه سالانه تئاتر است ،به همین دلیل از آنجا که آگاهی پیدا نمیکنیم، راه به جایی نمیبریم و حتی مشورت و پیشنهادی هم نمیتوانیم داشته باشیم.