جواد صالحیاصفهانی/اقتصاددان
آقای هانکه معتقد است تورم اعلامی در ایران مصداق «آمار دروغین» است و نرخ تورم خودش بهتر قیمتها را پیشبینی میکند. واقعیت این است که برخلاف نرخ بیکاری، درباره نرخ تورم نمیتوان دروغ گفت. درباره بیکاری میتوان یک سال دروغ گفت، چون بیکاری سالهای بعد آن دروغ را آشکار نمیکند، اما درباره تورم اگر یک سال دروغ بگویید، اثر محاسبات نادرست آن تا ابد روی تمام قیمتها باقی میماند.
کسانی که در بازار ارز آرژانتین یا ترکیه معامله میکنند، دائماً نگرانند که آیا این کشورها میتوانند به قرض گرفتن ادامه دهند یا خیر. ایران برعکس این کشورها بدهی خارجی کمی دارد و نیاز به تن دادن به شرایط سخت IMF یا بانکهای بزرگ خارجی برای استقراض بیشتر ندارد. در کشورهای دارای بدهی خارجی سنگین، بهمحض اینکه ناآرامیهای اجتماعی رخ دهد و مردم به خیابان بریزند، ریسک قرضدهی جدید بالا میرود و ارز این کشورها با بحران مواجه میشود. اما در ایران تنها بحرانی که میتواند روی قیمت ارز اثر بگذارد، قیمت نفت و مقدار نفتی است که دولت میتواند در بازارهای جهانی به فروش برساند. اگر بتوان ثباتی نسبی روی این دو شاخصه ایجاد کرد، هیچ خطر فوریای ارز ایران را تهدید نخواهد کرد.
مرکز آمار ایران سالهاست آمارهای خام هزینه-درآمد خانوار را روی وبسایت خود قرار میدهد. اگر کسی به آمار تورم اعتماد ندارد، میتواند آن را با آمارهای خام هزینه-درآمد تطبیق دهد. کسی که با این آمارها کار کرده باشد، میداند که ریز و درشت آن -نهتنها در یک سال، بلکه در سالهای مختلف و بین آمارهای مختلف- با هم همخوانی دارد. این اطلاعرسانی یکی از نقاط قوت اقتصاد ایران است، اما مشکل این است که اطلاعرسانی به زبان انگلیسی صورت نمیگیرد. اینجاست که کسی مثل استیو هانکه پیدا میشود و اطلاعات نادرست به خورد مخاطب غربی میدهد.
بانکهای مرکزی دنیا در محاسبات تورمیشان از نرخ تورم ماهانه سالانهشده استفاده میکنند. بانک مرکزی ایران هم حتماً این کار را میکند، اما برای اینکه به انتظارات تورمی دامن نزد، فقط نرخهای 12ماهه را اعلام میکند. این کار البته قابل فهم است؛ چون انتظارات تورمی، کار بانک مرکزی را برای کنترل تورم سخت میکند. اما واقعیت این است که در نهایت اثر معکوس دارد و اعتماد را پایین میآورد.