حمیدرضا طهماسبی پور-روزنامه نگار|صنعت حمل و نقل در ایران طی سالهای اخیر روزهای خاصی را تجربه کرده است. از دولت نهم و زمان ادغام وزارت راه و ترابری با مسکن و شهرسازی، این وزارتخانه ادغامی به سمتی رفت که صنعت حمل و نقل در اولویت بندیها اهمیت گذشته را نداشت.
این انتقادی است که فعالان این حوزه بارها مطرح کرده اند و حتی در ابتدای دولت یازدهم و حتی دولت دوازدهم ، بحثهایی را شکل داد که به تفکیک دوباره این حوزه و حتی تشکیل وزارت حمل و نقل تاکید داشت.
در این خصوص نگاهی به اهمیت حوزه حمل و نقل و تاثیرش در توسعه زیرساختهای اساسی در بخش توسعه ای اقتصاد هم این خواسته را تایید خواهد کرد که «بخش حمل و نقل نباید در زیر بخش وزارتخانه دیگری باشد» و باید به صورت ویژه مورد تاکید باشد.
به هر سو و با وجود این بحثهای قابل تامل،هم اکنون تشکیل وزارتخانه منفک از حوزه شهرسازی در دستور کار مجلس و دولت نیست و به نظر میرسد باید با وضع کنونی ادامه مسیر داشت. از همین رو و در آستانه روز ملی حمل و نقل(26 آذر) که بار دیگر توجهات مسئولین و فعالان این حوزه به مباحث کلان این حوزه جلب شده است قصد دارم تا چند نکته کلیدی را در این بخش مرور و مورد واکاوی قرار دهم تا شاید بهانهای برای تغییر دیدگاه مسئولانی شود که دلشان برای توسعه ایران عزیز و صنعت حمل و نقل این مرز و بوم می تپد.
1- صدها مشکل ریشهای و اساسی در این بخش وجود دارد که باعث افزایش آلودگی هوا، معضلهای ترافیکی، نا امنی سفر، جذب سرمایه ضعیف ( برای توسعه زیربناها و ناوگان)، غیر استاندارد بودن ساخت، نگهداری و بهرهبرداری، فرسودگی ناوگان، معوق ماندن پروژههای حیاتی و… در بخش حمل و نقل شده است. تمامی این مشکلات نیازمند تخصص گرایی محض و استفاده از ظرفیتهای کارشناسی و بخش خصوصی است. در این خصوص نیاز جدی به وجود اهتمام در وزارت راه و شهرسازی در این خصوص است. در واقع باید از شعار به عمل رسید و دورانی تازه را برای بخش حمل و نقل رقم زد.
2-پیشرفت هر كشوری مرهون تلاشهای بیشمار متخصصان آن مرز و بوم است. اگر فرض کنیم که حوزه حمل و نقل به دلیل فعالیت خاص خود، مکمل سایر حوزههاست و نقش بسیار اساسی را در توسعه بازی میکند، در می یابیم که این بخش باید به عنوان پیشرانه توسعه مد نظر باشد و فعالانش هم به صورت ویژه مورد عنایت باشند. چرا که با وجود این دیدگاه در می یابیم که دركشور ایران، هنوز فعالیت حملونقل از بعد مهندسی و حقوقی موردتوجه جدی قرار نگرفته و سازمانهایی كه متولی دفاع از حقوق فعالان حملونقل، ارتقای كیفیت كاری و آموزشی هستند به صورت جدی حمایت نشده اند. از سوی دیگر هم نظارت لازم بر فعالیت این متخصصان وجود ندارد و همین موضوع باعث شده تا با وجود قابلیتهای فراوان متخصصین این مرز و بوم، انها نتوانند خدمات مطلوب و دلخواهشان را به کشور و صنعت حمل و نقل ارائه کنند.
3- نظام حملونقل در ایران و جهان، نه ساختار كاملا غیردولتی (NGO) دارد و نه ساختار كاملا دولتی. وابستگی به دولت، باعث شده تا آشفتگی و تداخل و پراکندگی وظایف و مسئولیتها در بخش حملونقل کشور برجسته باشد و مانعی در توسعه این بخش شود.چرا که بیش از 50 سازمان و ارگان مسئول و مرتبط وجود دارد که مانع از وحدت رویه در این بخش و نگرش یکپارچه به حملونقل کشور شدهاند. از همین رو حذف ساختارهای موازی و بعضا مزاحم، ضرورت تاسیس وزارت حملونقل یا توجه خاص وزارت راه و شهرسازی به بخش حمل و نقل را طلب میکند.
4-حمل و نقل به عنوان یک صنعت، در زیر بخشهای اقتصادی است اما نباید از اقتصاد سیاسی حاکم در این بخش که طی این سالها آزارهای بسیاری به این حوزه وارد کرده است غافل شد. اقتصاد حمل و نقل در ایران همانطور که در دولتهای سیاست زده نهم و دهم دیدیم، بیمار این مشکل شد و تصمیم های خاصی گرفته شد که در نهایت به عقب ماندگی این بخش منجر شد. گزینشها و حذف فعالان متخصص به دلیل این نگرش و افتتاحها و کلنگ زنیهای خاص تر، از نمونه این وقایعی بود که ریشه در اقتصاد سیاسی این حوزه داشت. در دوران پیش رو ، بخش حمل و نقل را باید بخشی برای کار کردن تعریف کرد و از این دیدگاه ها فاصلهای معنا دار گرفت.
5 موضوع قوانین و مقررات زائد و بوروکراسی اداری پیچیده در حوزه حمل و نقل هم از دیگر مباحثی است که باید مد نظر داشت. موضوع تزانزیت، سرمایه گذاری خارجی، قراردادهای واگذاری و پرداخت ها به پیمانکاران این حوزه هم از جمله مسائلی است که ریشه در همین موضوعات دارد . در این خصوص وزارت راه و شهرسازی باید تغییرات گسترده ای را در منش و عملکرد خود و سازمانهای زیر مجموعه خود اجرایی کند و با بهره گیری از دولت الکترونیک روندی ساده و آسان را برای پیگیری امور،جایگزین وضعیت کنونی کند.
6- یکپارچه سازی تفکر حمل و نقل در ایران موشوع دیگری است که باید به خوبی تشریح و تبیین شود. حمل و نقل ایران در مقوله هایی چون حمل و نقل ترکیبی، حمل و نقل چند وجهی ،پارکهای لجستیک و شهرهای فرودگاهی همیشه ارزو و سودای توسعه داشته است؛ اما تا کنون نتوانسته تغییرات محسوسی را ایجاد کند. چرا که هنوز تفکری یکپارچه به موضوع حمل و نقل ایجاد نکرده است. بخشی نگری و توسعه نا متوازن در بخش حمل و نقل که بعضا ریشه در سیاست و خواست سیاسیون داشته است باعث پیدایش خطوط ریلی ناقص، جاده های نا همگون و بنادر بدون پسکرانه و .. شده است. اگر میخواهیم تحولی در این بخش ایجاد شود، تنها راه برای بهبود، جا اندازی تفکر یکپارچه به موضوع حمل و نقل است تا هر کسی سهم خود را در یک زنجیره ارزش ایجاد کند که صنعت حمل و نقل نام دارد.
7- ایجاد همدلی و همکاری میان بخشی حوزه حمل و نقل با انبوهی سازمان ونهاد نیازمند نگرشی دلسوزانه از شخص وزیر راه و شهرسازی دارد تا این دیدگاه به صورت مدون به زیر بخشها سرایت کند. مدیران سازمان ها و ارگانهای مرتبط با این بخش این دیدگاه را بپذیرند و در یک قالب واحد برای مشارکت حدود 50 بخش مرتبط با صنعت حمل و نقل آستینها را بالا بزنند؛چرا که بدون همراهی انبوهی وزارتخانه ،ارگان، نهاد، سازمان، انجمن ،اتحادیه و…. نمی توان زیر بخشی مولد برای اشتغالزایی و رشد صنعتی فراهم آورد که حمل و نقل نام دارد.
8- دهها مورد دیگر را هم می توان به عنوان بندهای دیگر این یادداشت اضافه کرد. اما به صورت موردی می توان به همین مسائل بسنده کرد؛ چرا که بخش حمل و نقل با وجود اسیبهای ساختاری که ذکرشان رفت، ابتدا باید به این نگرشهای معطوف به اشتباه پایان دهد تا بتواند به موضوعات دیگرش برشد. بر همین اساس، با روی سخن قرار دادن مسئولان و وزارتخانه راه و شهرسازی، به همین یک درخواست و همین چند بند بسنده میکنم تا شاید آینده ای بهتر متصور باشد. اگر و تنها اگر این خطوط به عنوان انتقاد خوانش نشود و یک دلسوزی روزنامه نگارانه و ملی گرایانه مجسم شود.