صادرات خشکبار ایران در سالهای طولانی با نام او مترادف شده است! میگویند ثروتش سر به کهکشان میکشد و سلطان خشکبار است، اما خودش معتقد است که از او در کشور 5 تا 6 هزار نفر ثروتمندترهم وجود دارد . خودش میگوید که اصلا ثروتمند نیست و یک تاجر کوچک است ولی در حد خودش و در اندازه یک تاجر کوچک به نیاز دیگران احتیاجی ندارد وچیز اضافی هم ندارد.
56 سال است که صادرکننده خشکبار است و در تمام 56 سال هم فقط خشکبار صادر کرده است.
او مدعی است که نه واردات انجام داده نه با بانک ها ارتباطی گرفته و نه اعتباری از جایی اخذ کرده و هیچ گاه هم با دولت کار نکرده است.
او خود را تاجر بی نیازی معرفی میکند که ماندگار است.
اسدالله عسگراولادی معتقد است که همیشه در تمامی کارها خداوند را ناظر بر اعمالش دیده و به حقوق دیگران احترام گذاشته و هیچ وقت هم با دولت معامله نکرده و به همین دلایل ماندگار شده است.
تاجر کهنه کار عضو اتاق بازرگانی در توصیف خودش گفته است که «نمی توانم بگویم هیچ دروغی نمی گم. برای اینکه ممکن است جمله ای بگویم در لا به لای آن خدای نکرده کلمه ای درست نگفته باشم. جایی هم که دروغ مصلحت آمیز وجود دارد. در تجارت هم هرگز دروغ نمی گویم».
تمام این توصیفها از این چهره، پیشکسوتی مردی را عیان میکند که در حوزه صادرات ایران حرفهای بسیاری دارد. در ادامه گفت و گوی ما با این چهره جذاب را می خوانید:
صادرات ایران در کارنامه اقتصادی ابهت خود را ازدستداده، چرا رنگوبوی صادرات جذاب نیست؟
صادرات کشور نیازمند مولفه اساسی همچون تولید بوده که خود تولید دارای پسوندهایی همچون اشتغال، تولید صادرات گرا و سرمایهگذاری داخلی و خارجی است.
حرکت بهسوی خودکفایی و کاهش نیاز به بیگانگان مهمترین تفسیری بوده که در اقتصاد مقاومتی بیانشده بنابراین هر مقداری که کشور بهسوی کالاهای مصرفی گام بردارد، اقتصاد تضعیفشده و تولید کالاهای صادرات گرا کاهش پیدا میکند که این اشتباهی فاحش در اصل اقتصاد بوده زیرا علناً کشور نیازمند بیگانگان میشود.
منابع نقدی سرگردان در جامعه بهصورت فراوان وجود داشته و سپردههای سرگردان نیز در بانکها بهوفور وجود دارد اما باید صنایع داخلی تشویق به تولیدی شوند که ضمن تأمین نیاز مصرفی داخلی، رویکرد صادرات گرایی را در دستور کار قرار دهند چراکه کشوری که صادرات نداشته باشد و دریافتیهای ارزی آن از میزان پرداختیها کمتر باشد خود را محکومبه زیر یوغ استعمارچیها کرده و چشمان اقتصاد خود را محتاج دستان خارجیها کرده است.
اقتصاد صادرات گرا باید آموزش و فرهنگسازی کند که درآمدهای نفتی نباید صرف هزینههای جاری دولتی شود بلکه باید این نقدینگی به بخشهای تولیدی تزریق شود یا اینکه درآمدهای نفتی باید صرف عملیات زیرساختی برای تقویت صادرات و ورود کالاهای سرمایهای به کشور شود.
تولیدات صادرات گرا نیازمند سرمایهگذاری خارجی بوده اما باید برای ورود و سرمایهگذاری بیگانگان شرطوشروط داشت و باید آنها وادار شوند تا کالاهای مصرفی را از طریق سرمایهگذاری مشترک در ایران انجام دهند که پول از طرف ایرانی و مواد اولیه معتبر و تکنولوژی روز، از سوی آنها تأمین شود تا ضمن تأمین نیاز داخلی بازار ایران، مازاد تولید به 15 کشور همسایه ایران که عمدتاً واردکننده اقلام مصرفی هستند، صادر شود.
حال اقتصاد مناسب نیست و بهموازات آن، تولید و صادرات در حاشیه قرارگرفتهاند، دلیل آن چیست؟
سیاستهای ارزی دولت بر مبنای دلار 4200 تومانی انتقادات فراوانی را درپی داشت چراکه شرکتهایی که واردات کالا را در دستور کاردارند، بههیچعنوان نسبت به این نرخ فعالیت چندانی را عملی نمیکنند بنابراین اموال مردم با اتخاذ چنین تصمیمی به خطر افتاده و ضعف نظارت دولتی هم خدشهای بزرگ به بدنه اقتصاد وارد کرد.
از سوی دیگر، تصمیمات غیر کارشناسی و ضد بازار در اقتصاد این بهوفور یافت میشود و طی چند ماه گذشته بخشنامههای متعدد و متناقض هم نیز شبانهروزی صادر میشد که باعث آشفتگی بازار صادراتی و وارداتی کشور شده بود که ریسک تجاری فعالان اقتصادی را با چالش بسیار عمدهای مواجه میکرد؛ زمانی که دولت در چنین مسیری گام برمیدارد طبیعی است که عدم ثبات باعث میشود سرمایهگذار یا فعال اقتصادی به آخرین مصوبه یا بخشنامه دولتی نیز دلخوش نباشد و بیم بخشنامهای جدید، فعالیتهای این فعالان را به حاشیه بکشد.
نرخ ارز تا چه حدودی بازار را به انزوا برد؟
اقتصاد ایران دستبهگریبان 4 نرخ ارز شده و هر نرخ ارز دقیقاً در یک بازار کاربرد دارد که سردرگمی اقتصاد رکود زده را بیشازپیش شدت داده است.
ایران با کشورهای همسایه مانند ترکیه، روسیه و غیره رابطه اقتصادی مناسبی را با توجه به شرایط سیاسی منطقه برپا کرده، آیا میتوان پول بین این کشورها رسمیت یابد یا اینکه پیمانهای پولی دوجانبه برای کاهش سلطه دلار به این منطقه تزریق شود؟
ارزهای ملی برای تبادل تجاری، ریسک تجارت را کاهش میدهد اما عملیاتی شدن این مورد، نیازمند پیمانهای پولی دوجانبه برای استفاده کشورها از ارز یکدیگر بوده تا اعتباری برای ریال، روبل و لیر به دست آید اما نهادهای بانکی باید در توافقی چندجانبه، جنبههای این پیمان را موردمطالعه و بررسی قرار دهند تا شرایط این موضوع در منطقه دیده شود.
امروز کشور نیازمند ارز بوده و سامانههای مختلفی نظیر نیما و … راهاندازی شده، آیا این سامانهها میتواند صادرات را بهبود بخشیده و کمک به اقتصاد باشد ؟
راهاندازی سامانههای جدید نیازمند اعتماد سرمایهگذار بوده زیرا سرمایه فرار بوده و هیچ جایی ثابت نمیماند؛ صادرکنندگان و تولیدکنندگان و الالخصوص بخشخصوصی همیشه همیار دولت بوده و درصدد رفع مشکلات دولت در عرصه اقتصاد برآمده اما باید دید، خود دولت نیز خواهان کمک و مشورت هست.
بازگشت ارز از سوی دولتیها همیشه دارای شک و شبه بوده اما انتقادی که از دولت مطرح میشود برای راهاندازی سامانههای اینچنینی، چرا نظرهای فعالانی که میخواهند در این سیستم به بقا ادامه دهند، گرفته نمیشود.
صادرات ایران به حاشیه رفته و گرفتار واردات شده، آیا چشماندازی برای صادرات هست؟
باید توجه داشت که دروازه صادرات حتی به روی چین همبسته نیست، اما کیفیت و تنوع کالای ایرانی باید تقویت شود که بازارهای هدف را تحت تأثیر قرار دهد؛ شرایط کشورهای همسایه حاکی از آن است که ایران میتواند بسیاری از اقلام مصرفی همسایگان خود را تأمین کنند اما نظام تأمین و بازاریابی مناسبی در کشور وجود ندارد تا این نیازها را شناسایی و بر اساس تقاضاها، تولیدات صادرات گرا داشته باشد، از سوی دیگر نباید فراموش کرد که فاز نخست تولیدات صادرات گرا باید تأمین نیاز داخل باشد و پس از بازار داخلی، مازاد تولیدات به سمت بازارهای هدف، حرکت کند.
ضعفهای بروکراسی دولتی، چه مقدار در کاهش صادرات ایران مؤثر بوده است؟
در بسیاری از کشورهای همسایه نظیر روسیه، سیستم صادراتی ایران درجا زد؛ بانکمرکزی و سازمانهای کلان اقتصادی پشت فعالان صادراتی نبودند و حمایتی از این افراد بهصورت علنی نمیشد و حتی بنگاهداران ایرانی در کشورهای هدف صادراتی بدون حامی تنها میماندند؛ بروکراسیهای فراوان باعث شده که حتی روسیه با کاهش واردات از ایران روبهرو شود اما در نقطه مقابل، روسها بهصورت جدی به بازارهای مصرفی ایران گام میگذارند تا بازار را به دست بگیرند.
نباید فراموش شود که نقطه اتصال صادرات و واردات بین هر کشور، در ابتدا دچار مشکلات و معضلات فراوانی است اما مسئولین دولتی باید برای حلوفصل مشکلات گام بردارند نه اینکه با تصمیمات اشتباه به این مشکلات دامن بزنند.