شما چقدر تجربه گشتوگذار در فضاهای تاریخی، فرهنگی و طبیعیای را داشتهاید که ترس در آنها حکمفرمایی میکند؟ حتما از این سو و آن سو شنیدهاید که فلان کاروانسرای قدیمی جن دارد یا فلان قلعه به جا مانده از تاریخ دیو! شاید بد نباشد بعضی از این مکانها را بشناسید؛ مکانهایی که میتوانند در شب یا روز شما را به وحشت بیاندازند. در زیر با بعضی از این اماکن آشنا میشوید:
شهر حریره کیش؛ ارواح بازگشته
در شمال جزیره کیش، در توابع بندرلنگه و استان هرمزگان، شهری باستانی قرار گرفته که یادگاری از دوره ساسانی و 800 سال پیش است؛ دورهای که همزمان با اوایل ورود اسلام به ایران است. شهر حریره 3 کیلومتر مربع وسعت دارد و همه شواهدش نشان میدهد که زمانی حریره شهری بزرگ، آباد و مملو از زندگی در فضاهای ساحلی، خانههای اعیانی، مسجد، قنات و حمام بودهاست. اما چرا حریره میتواند بدل به شهری ترسناک شود؟
بقایای این شهر امروز هرچند که زیباست و شگفتانگیز، اما اگر از آن دسته آدمهایی باشید که باور به اجنه و ارواح داشته باشید میتوانید از این شهر بترسید. به باور مردم محلی اجنه و ارواح مردمانی که زمانی در این شهر زندگی میکردهاند گاه و بیگاه در حریره سروصدا میکنند و رفت و آمد. شاید بد نباشد سری به حریره بزنید و ببینید آنچه چه خبر است؟
قلعه فورگ؛ افسانه دیوهای قدیمی
این قلعه در 107 کیلومتری جنوب شرقی بیرجند و در نزدیکی روستای فورگ است و اساسا این منطقه شهرتش را از نام این قلعه دارد. قلعه تاریخی فورگ –با احتیاط- به دوره اسماعیلیان برمیگردد. اسماعیلیان تبحر خوبی در ساخت قلعههای سنگی داشتند.
این قلعه که در یونسکو نیز به ثبت رسیده از گزند حوادث کم و بیش در امان بوده و چنین نیست که به دلیل خرابههای آن در آن احساس ترس کنید. اما آنچه بر این قلعه سایه افکنده افسانه قدیمی دیو و اژدهاست که گفته میشد در قلعهها و دژها زندگی میکردند. قلعه فورگِ خاموش احتمالا بتواند شما را کنجکاو کند و حتی بترساند.
قلعه جنیان کیش؛ جنهایی که انسانها را میکُشند
در نزدیکیهای کشتی یونانی در کیش، قلعهای وجود دارد که اگر بخواهید به درونش یا حتی نزدیکش بروید کسی همراهیاتان نخواهد کرد. این قلعه کوچک و مخروبه به باور مردم محلی جایِ آدمیزاد نیست. روایتهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد چرا مردم بومی کیش از این قلعه وحشت دارند.
به گفته مردم بومی، این قلعه پیشتر محل کلانتری بوده و یکی از شبها در آن، سربازهای این کلانتری دچار حالتی عجیب شده، صورتشان سیاه شده و میمیرند. روایت دیگر مروبط به یک راننده تاکسی میشود؛ این راننده گفته یکی از شبهایی که در انتظار مسافر بوده به قلعه جنی نزدیک میشود و عروسی جنها –با لباسهای بلندِ سفید و پاهایی به شکل سم اسب- را میبیند.
باور کردن یا نکردن این روایتها با خودتان است، اما اگر هم بخواهید شجاعت به خرج دهید و وارد این قلعه شوید، باز هم کمی ترس دامنتان را میگیرد.
دره ستارگان؛ همانجا که اژدها به آن وارد شد
دره ستارگان قشم آنقدر معروف است که بیشتر مردم نامش را شنیدهاند. این دره در ساحل جنوبی قشم و در نزدیکی روستای برکه خلف قرار دارد؛ درهای که اولینبار که ببینیدش شگفتزده خواهید شد؛ جایی با 2 میلیون سال قدمت و باقی مانده از دوره زمینشناسی سنوزوئیک؛ درهای با تندیسها و ستونهای ماسهای و سنگی شکلداده شده و عجیب و متحیرکننده. سوراخها و شکافهای ایجاد شده در این دره ترس به دل مردم بومی و مسافران خواهد انداخت.
اما مردم بومی روایت کردهاند که دلیل ایجاد این دره سقوط ستارهای به زمین است که منجر شده تا خاک و ماسه بالا بیاید. از همین رو نامِ محلی اینجا «ستاره افتاده» یا «استاره کفته» است.
از همه اینها که بگذریم به «اجنه» میرسیم، موجوداتی که مردم بومی معتقدند که در این دره رفتوآمد میکنند و از مسافران نیز میخواهند که شبها به این دره نروند. آنها افسانهها و روایتهای مختلفی درباره اجنه این دره دارند؛ مثلا آنکه دو دانشجو که باور به جن نداشتند شب در این دره چادر به پا کردهاند و صبح که مردم آنها را دیدهاند، بدنشان پر از جای زخم بوده است.
فیلم «اژدها وارد میشود» نیز بر اساس همین باورها و البته داستان فیلم ابراهیم گلستان به نام «اسرار گنج دره جنی» ساخته شده است.
کوچه قافله باشی قزوین؛ جایی برای افسون و دعا
این کوچه از گذشته تا حال معروف به جایی برای گرفتن فال و دعاست. برخی آن را بازار مکاره قزوین مینامند و برخی دیگر مردمانیاند که به دنبال حل مشکلشان به این کوچه رفت و آمد زیادی دارند. از همین رو، بسیاری از مردم قزوین این کوچه و محله را ترسناک میدانند؛ جایی که رنگ و بوی دعا و جادو و افسون دارد.
مقابر شیشه ریز؛ مردههای نخلستانها
شهر جالقِ استان زاهدان، جایی است که یکی از شگفتانگیزترین گورستانهای ایران در آن قرار دارد. در میان نخلستانهای جالق، آرامگاههایی به جا مانده از دوره سلجوقی و ایلخانی وجود دارند که آن را بهشت محققین نیز نامیدهاند. آرامگاههای مقبره شیشهریز اتاقهایی مربع شکل اند که بر بالای آنها گنبد وجود دارد. شکل و شمایل این قبرها و احاطه شدنشان با نخلستان –که همیشه یکی از فضاهای ترسناک جنوب کشور به خصوص در شب بوده- مقابر شیشهریز را میتواند به یکی از ترسناکترین مقابر ایران تبدیل کند؛ مقابری که اتاقکهای آن سکوت و سکون سنگینی را در آنجا ایجاد کردهاند.
گورستان روستای تیس؛ جای جنهای جنوب شرقِ ایران
روستای تیس در جنوب شرقی ایران قرار دارد، روستایی که سالهاست سایه گورستانی کهن بر سر آن سنگینی میکند و مردمان ساکن در این روستا را به افسانه و خیالپردازی کشانده باشد؛ شاید هم خیالی در کار نباشد و گورستان روستای تیس حقیقتا گورستان جنها باشد! آنچه که اهمیت دارد آنکه این گورستان با زندگی مردمش پیوند خورده است. بلوچهای این روستا به این گورستان «جن سنط» میگویند.
گورستان جن این روستا سنگهای عظیمالجثه و معماری عجیبی دارد که در کمتر جایی دیدهاید؛ سنگقبرهای بزرگ این گورستان قدمتی بیش از 2300 سال دارند. یکی از دلایل مردم بومی برای آنکه این گورستان را به گورستان جنها مرتبط میدانند این است که تراشیدن سنگهای آن کار بسیار سخت و حتما به دست یک نیروی مافوق بشری انجام شده است. هرچند که مردم این روستا حالا خودشان نیز مردههایشان را در این گورستان دفن میکنند اما حواسشان هست که شب هنگام به آنجا نروند. آنها میدانند که شب که از راه برسد، جنها بر سر گور از دست رفتگانشان حاضر میشوند و مویه میکنند و هرکس گذرش بر این گورستان و جنها بیافتد، مورد نفرین جنها قرار خواهد گرفت و چندیبعد با عذابی سخت خواهد مرد.