سمیرا رحیمی|حالت ایدهآل برای فروشگاهی مانند والمارت این است که کالایی که با قیمت یک دلار تولید شده است را با احتساب هزینهها و سود تولیدکننده به قیمت3 دلار از تولیدکننده خریداری کند و در اختیار مشتری قرار دهد.
به گزارش رتبه آنلاین از پایگاه خبری اتاق ایران، خردهفروشها، یا فروشگاههای بزرگ و کوچک و یا زنجیرهای در کشورهای توسعهیافته عموما به2دسته تقسیم میشوند؛ فروشگاههایی که تولید محصول به فروش رسیده بهعهده خود آنهاست و یا محصولات خود را از کشورهایی مانند چین تامین میکنند اما در نهایت محصول را با برند خود به فروش میرسانند، مانند فروشگاههای آیکیا یا Pier1. فروشگاههای گروه دوم، محصولات را از تولیدکنندگان و برندهای مختلف خریداری کرده و با حفظ برند و نام تولیدکننده و تحت سیاستهای کسبوکار خود به فروش میرسانند. نوع رفتار با تولیدکننده محصولات در هر دو مدل فروشگاهی میتواند متناسب با نوع قرارداد متفاوت باشد؛ بهویژه اگر تولیدکننده در دسته شرکتهای کوچک قرار داشته باشد.
تولیدکنندههای کوچک باید برای بهدستآوردن فرصت حضور محصولاتشان بر طبقه فروشگاههای زنجیرهای بزرگی مانند والمارت به مدیریت فروشگاه ثابت کنند که محصول آنها در چند سال گذشته سودده بودهاست. همچنین پایینبودن نرخ تولید و سود درخواستی تولیدکننده شانس حضور تولیدکنندگان کوچک در فروشگاهها را افزایش میدهد.
فروشگاههای زنجیرهای بزرگی مانند والمارت با بیش از 11هزار شعبه مختلف در سراسر آمریکا، معمولا برای خرید محصولات از تولیدکننده آنها را به مسیری ویژه برای ثبت اطلاعات شرکت و محصول وارد میکنند. تولیدکننده با ثبت درخواست در سامانهای ویژه برای تبدیلشدن به تامینکننده کالای فروشگاههای والمارت باید در انتظار تأیید نهایی مدیریت فروشگاه باقی بماند. یکی از اصلیترین هزینههایی که در این فرایند از سوی تولیدکننده پرداخت میشود، هزینه بیمه است.
شرکت والمارت هر تولیدکننده را متناسب با نوع محصولی که ارائه میکند، مجبور به ارائه بیمهنامهای میکند که هزینهها و مسئولیتهای مرتبط با محصول و کارگران را پوشش دهد. درصورتی که تولیدکننده از این فرایند با موفقیت خارج شود، قراردادی با او امضا خواهد شد و محصولات از او خریداری میشود. ارتباط مستقیم با تولیدکننده از استراتژیهای مهم این فروشگاه بهشمار میرود. تولیدکنندگانی که با والمارت قرارداد دارند باید خود مسئولیت انبارگردانی کالاها را بهعهده بگیرند؛ سیاستی که به کاهش هزینههای جانبی و در نتیجه کاهش قیمت کالا منجر خواهدشد.
فروشگاههای بینالمللی مانند آیکیا که محصولات بیش از 1800تولیدکننده از 50کشور مختلف جهان را با برند آیکیا به فروش میرساند نیز پیش از خریداری محصول از تولیدکننده، فرایندی پیچیده، شامل چانهزنی بر سر قیمتها، کنترل کیفیت محصولات و کنترل وضعیت اجتماعی و کاری تولیدکننده را در برابر هر شرکت قرار میدهد. چنین فروشگاههای بزرگی با ایجاد فضای رقابتی میان تامینکنندهها سعی میکنند تا محصولاتی باکیفیت را با بهترین یا پایینترین قیمتها بهدست آورند و همچنین با بستن قراردادهای طولانی با تولیدکنندگان، تعهد آنها نسبت به فروشگاهها را باثباتتر ساخته و باعث کاهش تدریجی قیمت محصولات میشوند.
اینطور بهنظر میآید که در مدلهای مختلف خرده فروشی در جهان، بهترین نرخ سود برای تولیدکننده و خریدار یا همان خردهفروشها3 برابر است.به عنوان مثال حالت ایدهآل برای فروشگاهی مانند والمارت این است که کالایی که با قیمت یک دلار تولید شده است را با احتساب هزینهها و سود تولیدکننده به قیمت3 دلار از تولیدکننده خریداری کند و در اختیار مشتری قرار دهد. پس از خریداری محصول از تولیدکننده، معمولا هزینههای دیگر ازجمله نرخ تخفیف برعهده فروشگاههاست و متناسب با استراتژی فروش فروشگاهها تعیین میشود.
با اینهمه حتی در اقتصادهای توسعهیافته نیز گاه شرایط از خط و مرزهای تعیینشده توسط مقررات فراتر میرود. اول به این دلیل که تولیدی تمامی تولیدکنندگان از استاندارد کیفی بالایی برخوردار نیستند و نمیتوانند به فروشگاههای بزرگ راه پیدا کنند و دوم بهدلیل شدیدبودن رقابت میان تولیدکنندگان. از اینرو برای ورود به بازار پرآشوب خردهفروشها، مجبورند ارائه کار خود را از فروشگاههای کوچکتر آغاز کنند؛ مراکزی که معمولا در ازای قراردادن محصولات روی قفسههای خود مبلغی از تولیدکننده دریافت میکنند. این مبلغ غیررسمی در ازای فروش محصولات در فروشگاههای پرمشتری از تولیدکننده دریافت میشود و ممکن است متناسب با نوع محصول، وضعیت بازار و میزان تقاضا، در ازای هر قلم جنس برابر 25 تا 250هزار دلار باشد.
جدا از این مبلغ، فروشگاهها ممکن است در ازای تبلیغات، تخفیفها و انبارداری نیز هزینههایی را از تولیدکننده دریافت کنند. این سازوکار بیشتر میان سوپرمارکتهای بزرگ رواج پیدا کردهاست؛ درحدی که سود آنها از محل دریافت حق قفسه، از سود فروش بالاتر میرود. مدیران فروشگاهها میگویند این مبلغ تضمینی است برای کاهش ریسک خرید کالای جدید، اما انتقادات زیادی نیز به آن وارد است. بسیاری از شرکتها معتقدند پرداخت این پول از سوی تولیدکننده، عملی غیراخلاقی است زیرا برای کسب و کارهای کوچکتری که با سرمایهای ناچیز در تلاشند با تجارتهای بزرگ رقابت کنند، به مانعی عظیم تبدیل شدهاست.