وی افزود: شاید در برخی سهمهای کوچک بازار، تعیین بازارگردان از قفل شدن سهمها در صفهای فروش بکاهد؛ اما بازارگردانی هم محدودیتهایی دارد و نمیتوان انتظار داشت سهامداران عمده منابع خود را بدون محدودیت، صرف جمع کردن صفهای فروش کنند. بازارگردانی فقط با هدف حفظ نقدشوندگی سهمها و کمک به رسیدن سهمها به قیمت تعادلی الزامی شده و معتقدم بازارگردانها در به تعادل رسیدن بازار، نقش چندانی ندارند. ضمن اینکه بازارگردانی سهام، برای شرکتها هزینه زا است و قیمت برخی سهمها هم آنقدر رشد کرده بود که حتی با وجود ریزشهای اخیر، هنوز خرید آنها برای سهامدار عمده توجیه ندارد.
این کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: در شرایط سختی قرار داریم و تا وقتی ابهام بازار سرمایه برطرف نشود، هر مثبتی در بازار، فرصتی برای فروش تلقی میشود. نگرانی از تاثیر انتخابات آمریکا بر نرخ ارز، موجب تشدید فروشها در بازار شده و در وضعیتی که بازار سرمایه ما دغدغه دلار ۲۰ هزار تومانی را دارد، هر گونه حمایتی از سوی سهامداران عمده و… هم نتیجه دلخواه را به همراه نداشته و فقط کمی از نگرانیهای سهامداران خواهد کاست.
منتظری اضافه کرد: البته که با دلار ۲۰ هزار تومانی، بازار سرمایه گران نیست! این ابهام بازار سرمایه تا زمان به ثبات رسیدن نرخ ارز، ادامه خواهد داشت و معتقدم اگر دولت برنامهای برای تامین مالی از شرکتهای بازار سرمایه نداشته باشد و اقداماتی مثل قیمت گذاری دستوری در بورس کالا و… انجام ندهد، و ضمنا نرخ سود سپردههای بانکی هم تغییر نکند، در میان مدت و بلندمدت بازار سرمایه جای نگرانی نخواهد داشت و فروش در قیمتهای فعلی، توجیه ندارد. بازارهای موازی هم جذابیتی برای سرمایه گذاری ندارند و ریسک کاهش نرخ ارز، متوجه بازارهای موازی (بازار طلا و خودرو و…) نیز هست. از این رو میتوان گفت بازار سرمایه در میان مدت و بلندمدت، حتی با فرض دلار ۲۰ هزار تومانی، گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری خواهد بود؛ البته مشروط بر آنکه با دستکاری نرخ سود بانکی یا قیمت گذاریهای دستوری، غافلگیر نشویم.