| شهاب نبوی| تازه رئیس یکی از قسمتهای شرکت شده بودم که یکی از کارمندها اومد پیشم و گفت: «رئیس، این اداره دیگه جای کارکردن نیست. اینجا همه دستهاشون آلودهست.» دیدم راست میگه؛ این فساد داره مارو توی شرکت غیب میکنه، بهش گفتم: «مرادیجان، بیا خودترو بکنم معاون شرکت توی امور پاکیزگی.» مرادی هم با کله قبول کرد، اما هر روز که میگذشت، میدیدم نهتنها کسی رو بازخواست نمیکنه، تازه رابطهاش با این دستهای آلوده گرمترم شده. هربار میگفتم چه کردی؟ میگفت: « دارم باهاشون طرح رفاقت میریزم که توشون نفوذ کنم.» بعد یه مدت بهش گفتم: «مرادی، چهلوهشت ساعت وقت داری نتیجه کار رو به من اعلام کنی.» بعد چهلوهشت ساعت دیدم با یه کارتن مایع دستشویی اومد دفترم. گفتم: «اینا چیه؟» گفت:« مایع دستشویی بشور و ببر… رئیس خیلی تحقیق کردم تا بهترین شویندهرو برای پاکیزهکردن دستهای آلوده پیدا کنم.» میخوام بگم، اگه خواستید با آلودگی و فساد مبارزه کنید، مسئولیتش رو به یکی بدید که درک درستی از آلودگی داشته باشه.
کوچه اول
0
215
اخبار مرتبط