روستای کلپورگان در حالی به عنوان نخستین روستای آسیا و اقیانوسیه ثبت جهانی شده است که مردم آن هیچ آموزشی متناسب با استانداردهای جهانی شدن ندیدهاند.
به گزارش رتبه آنلاین از ایسنا، «روستای کلپورگان اولین منطقه ثبت شده در خطه بلوچستان محسوب میشود» این جمله را معاون صنایع دستی کشور در مراسم جشن ثبت جهانی کلپورگان مطرح کرد. روستایی که فقط ۷۰ کیلومتر با مرز پاکستان فاصله دارد و بسیاری از مردان آن مجبورند برای تامین معاش زندگی، قاچاق سوخت یا انسان کنند.
این روستا بدون آنکه زیرساختهای جهانی شدن را داشته باشد عنوان جهانی را کسب کرد. عنوانی که مشخص نیست تا چه اندازه میتواند به پیشرفت صنایع دستی این منطقه کمک کند و چه لزومی دارد وقتی منطقه، روستا یا شهری زیرساختها و فرهنگ لازم برای پذیرفتن عنوان جهانی را ندارد، اسم آن را بر سر زبانها بیندازیم؟
زنان روستای کلپورگان هنر هفت هزار سالهشان را حفظ کردهاند. گرچه بسیاری از نقوشی که روی سفالها زده میشود، دست خوش تغییرات شده است، شیوه پخت و حتی شکل برخی از ظرفهایی که ساخته میشود تغییر کرده است، اما ادامه سفالگری همچنان بیانگر اصالت هنر آن منطقه است.
در حالی سفالگران این منطقه با افتخار عنوان جهانی شدن را سپر میکنند که هیچ ایدهای برای بالا بردن کیفیت یا حتی تهیه بسته بندی مناسب برای عرضه محصولات شان ندارند و در نهایت سفالی که میفروشند را در کیسه میوه تحویل مشتری میدهند!
وقتی گردشگری وارد قدیمیترین کارگاه سفالگری آن میشود و تصمیم میگیرد قطعهای از سفال آنجا را به یادگار بخرد با قیمتهای عجیب و غریبی که هیچ منطقی پشت آن وجود ندارد، مواجه میشود و وقتی درباره دلیل قیمتهای بالا میپرسند، صنعتگران با افتخار جواب میدهند «اینجا جهانی شده است».
شاید نباید از مردم این خطه انتظار چندانی داشت، زیرا زمانی که پرونده ثبت جهانی روستا توسط معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به شورای جهانی صنایع دستی ارائه شد، روح سفالگران و صنعتگران روستا هم از آن خبر نداشت و متولی این کار باید پیش از ارائه پرونده برای فرهنگسازی، آماده کردن زیرساختهای کارگاهی و گردشگری منطقه فکری میکرد تا صنعتگران به اشتباه برداشت نکنند که فقط میتوانند از عنوان جهانی روستایشان بهرهبرداری مالی کنند.
گردشگری که یک مسافت طولانی را در جادهای با حداقل استانداردها و تابلوهای راهنمایی و نبودن اقامتگاههای بین راهی تا سراوان و روستای کلپورگان طی میکند تا از نزدیک بتواند نخستین روستای جهانی آسیا و اقیانوسیه را ببیند، توقع دارد وقتی به مقصد میرسد حداقل امکانات برای اقامت و استراحت او وجود داشته باشد.
هرچند که بعد از ثبت این روستا، صحبتهایی از اختصاص ۹۰۰ میلیون تومان برای زیرساختهای گردشگری این منطقه شده است، اما هنوز بودجه آن پرداخت نشده است.
مشکلات مردم این روستا انگشت شمار نیستند. اهالی کلپورگان با آبی که در منبع خانگی ذخیره میکنند، کارهای روزمرهشان را انجام میدهند. کمبود آب موجب شده که در سال گذشته دو خانواده از روستا به سراوان مهاجرت کنند و بسیاری از درختان خرما خشک شوند. امکانات بهداشتی و پزشکی ندارند، از حداقل خدمات روستایی برخوردارند و سیستم حمل زباله ندارند به همین دلیل در اطراف بسیاری از خانهها انبوهی از زبالههای پراکنده دیده میشود.
مردم روستای تازه جهانی شده کلپورگان آشنایی کافی برای چگونگی روبرو شدن با گردشگران را ندارند، چون پیش از این کمتر گردشگری سراغ روستایشان را میگرفته است.
میل به تغییر سبک زندگی، ساخت خانههایی با زرق و برق بیشتر و لوکس در مردم روستا بیداد میکند. با این حال عدم اعتماد به مردم روستا از سوی مسوولان موجب شده، مشارکت محلی برای آباد کردن روستایشان پایین بیاید. از طرفی هنوز بودجه ۹۰۰ میلیون تومان به این منطقه تزریق نشده است، مردم به هم محلیها و اعضای شورای دِه تهمت میزنند تا بدانند چه بلایی سر این مبلغ آمده است.
دسترسی به اینترنت در این روستا ممکن نیست. دانشجویان و پشت کنکوریها برای ثبت نام و انتخاب واحد مجبورند تا سراوان که حدود نیم ساعت با روستای کلپورگان فاصله دارد، بروند. طبیعتا در چنین شرایطی کسب و کار مجازی برای سفالگران و صنعتگران این روستا نیز وجود ندارد. حتی مغازهدارن اطراف جاده گاهی مجبور میشوند با دستگاه کارت خوان به پشت بام بروند تا اتصالشان با شبکه بانکی برقرار شود. هیچ شعبه بانکی یا دستگاه خودپردازی در این روستا وجود ندارد.
نبود پمپ بنزین یکی دیگر از مشکلات این روستا است گرچه شغلی برخی از مردم این است که گالنهای سوخت را اطراف جاده بچینند و کار سوخت رسانی را انجام دهند.
یکی از جاذبههای این روستا عبور نیسانهای پر از آدم است که گاهی از جاده و گاهی از بیابان با سرعت باد رفت و آمد میکنند. نیسانهایی که به (افغانی کِش) معروف هستند. ماشینهایی که تحت هیچ شرایطی توقف نمیکنند حتی اگر یکی از مسافرانش روی زمین بیفتد.
کلپورگان تنها دو کارگاه سفالگری دارد. یکی کارگاه قدیمی که تقریبا همه صنعتگران سفالهایشان را در آن پخت میکنند و به موزه زنده ایران هم معروف است. دیگری کارگاه بهزیستی که حدود یکسالی میشود راهاندازی شده است. دختران نوجوان و جوان روستا هر روز برای آموزش سفالگری به کارگاه میروند. برخی هم در خانههایشان مشغول به کار هستند.
روستای کلپورگان حتی یک فروشگاه برای عرضه سفال ندارد گرچه معاون صنایع دستی سیستان و بلوچستان اخیرا به ایسنا، گفت: فروش سفال در فضای کارگاه را ممنوع کردیم و با هماهنگی و همکاری دهیاری بخش فروش را به چند مغازهای که روبروی کارگاه وجود دارد، منتقل کردیم.
بهروز عیسیزهی همچنین در نخستین نشست شورای برنامهریزی شهرها و روستاهای ملی و جهانی صنایع دستی با بیان اینکه روستای کلپورگان به تازگی ثبت شده و اقدامات زیادی تاکنون برای آن انجام نشده است، بیان کرد: در این مدت کوتاه تور اختصاصی برای انجمن سفال و سرامیک داشتیم. همچنین ۱۵ بهمنماه نشست تخصصی بستهبندی سفال کلپورگان برگزار میشود. همچنین ۹۰۰ میلیون تومان اعتبار برای ایجاد زیرساخت در نظر گرفته شده است زیرا شهر سراوان فاقد امکانات و زیرساختهای لازم برای پذیرش گردشگر است که امیدواریم هرچه زودتر این زیرساختها فراهم شود.
کلپورگان دیدنیها و شنیدنیهای کمی ندارد. هنر سوزندوزی و سفالگری زنان این روستا را باید همراه با صدای سازهای مردانش شنید.
عکس:کبریا حسینزاده – منبع: ایسنا