پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه روز چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶ میزبان پروفسور بینگ بینگ وو، استاد مطالعات خاورمیانه و جهان عرب از دانشگاه پکن بود و او در این نشست به ارائه سیاستها و دیدگاههای استراتژیک چین در مورد ایران و خاورمیانه پرداخت. این نشست در قالب یک گفتوگوی مستقیم بین دکتر کیهان برزگر، استاد روابط بینالملل واحد علوم و تحقیقات و رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و سپس تبادل افکار با پژوهشگران و دانشجویان حاضر در جلسه صورت پذیرفت.
به گزارش رتبه آنلاین، در ابتدای این نشست، برزگر به تشریح اهمیت و موقعیت چین در نگاه ایران از یک منظر استراتژیک پرداخت و گفت: «جامعه دانشگاهی و روشنفکری ایران یک نگاه انتقادی مثبت و تعاملی به جایگاه چین در عرصه معادلات منطقهای و جهانی دارد. از یکسو، حجم گسترده تبادل اقتصادی و تجاری ایران با چین با یک نگاه انتقادی البته مثبت نگریسته میشود. از سوی دیگر، اهمیت چین در عرصه سیاسی بینالمللی بهخصوص در روابط با غرب و آمریکا و بهدنبال آن تلاش برای برقراری تعادل در روابط بینالمللی ایران از طریق چین مثلا پیوستن ایران به «سازمان همکاری شانگهای» مورد توجه قرار میگیرد.»
در ادامه پروفسور وو به در خواست دکتر برزگر به تشریح نگاه چین به جایگاه ایران در عرصه معادلات منطقهای و بینالمللی پرداخت و گفت: «ایران کشور مهمی در نگاه چین است. نخست، ایران یک کشور با ثبات در منطقه است و این برای چین بهعنوان یک کشور ثبات-محور بسیار ارزشمند است. دوم، ایران دوستان بیشتری در عرصه معادلات منطقهای به خصوص در حوزه جنبشها و گروههای سیاسی دارد و این بر اهمیت سیاسی-امنیتی ایران میافزاید. سوم، جایگاه ژئوپلیتیک ایران در اتصال غرب و شرق خاورمیانه است که ارزش این کشور را از لحاظ حمل و نقل کالا و تبادل اقتصادی برای چین بالا میبرد. چهارم، اهمیت ایران از لحاظ امنیت انرژی و از این طریق تداوم رشد اقتصادی چین است. پنجم و نهایتا، جایگاه ایران در مسائل بینالمللی است. مثلا چگونگی روابط آمریکا با ایران برای چین مهم است. به همین منظور در سفر شیجینپینگ رئیسجمهوری چین به ایران صحبت از «همکاری جامع استراتژیک» بین ایران و چین شد که در نگاه چین معنی و مفهوم خاصی دارد.»
بحث دومی که رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه به آن پرداخت در ارتباط با نگاه چین به اهمیت آمریکا در عرصه جهانی و رقابتهای احتمالی این دو کشور بود. این استاد دانشگاه با تشریح سیاستهای دونالد ترامپ در آمریکا ادامه داد: «احتمالا عملکرد رئیسجمهوری آمریکا برای چین یک نعمت است، چون بسیاری از جنبههای ایفای نقش رهبری محور آمریکا را کاهش میدهد و از این لحاظ چین دیگر در معرض چالش مستقیم آمریکا نیست. در واقع، سیاستهای ترامپ بیشتر متمرکز به درون آمریکا است و این برای چین یک فرصت است. در این شرایط، استراتژی چین در برخورد با آمریکای دوران ترامپ چیست و اینکه چه ارتباطی بین «جهانی شدن» در تفکر آمریکایی و مدل توسعه چینی وجود دارد؟»
استاد دانشگاه پکن در پاسخ به این پرسشهای برزگر توضیح داد: «چین بهدنبال معرفی و تثبیت یک نظم جدید جهانی نیست و معتقد است میتواند با این موقعیت و امکانات در نظم جاری مشارکت کند. به عبارت دیگر، چین بیشتر خواهان سازگاری و ایفای نقش خاص خود در کنار آمریکا در عرصه معادلات بینالمللی است. از این لحاظ، چین بیشتر به «جهانی شدن اقتصادی» اعتقاد دارد تا «جهانی شدن سیاسی» مدنظر آمریکا. چین بهدنبال مشارکت است نه ورود به بلوکبندیهای سیاسی. چین اعتقاد دارد که امنیت مطلق در دنیا وجود ندارد و هیچ کشوری قادر نیست به تنهایی به امنیت برسد.» او ادامه داد: «الگوی جدید روابط بینالمللی از نگاه چین مبتنی بر احترام متقابل، عدالت و انصاف، همکاری برد-برد و نظم چندجانبهگرا است. چین سیاست «دشمنتراشی را دنبال نمیکند. ضمن اینکه تفکر چینی از «ثبات» با تفکر آمریکایی در این زمینه فرق دارد. چین ایجاد ثبات را در تغییرات نرم و تدریجی در عرصه منطقهای و جهانی میبیند. الگوی سیاست خارجی چین متمرکز بر احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی، حل مسائل از طریق همکاری با همه کشورها و برقراری روابط متعادل بین کشورها است. در همین راستا، چین با سیاست دو جنبهای ترامپ در ضدیت با ایران و انزوای ترکیه مخالف است و آن را برخلاف ثبات منطقهای میداند.»
در ادامه برزگر بحث اهمیت همکاریهای منطقهای در نگاه چین را مطرح کرد. وی تاکید کرد که نگاه به اهمیت جهانی شدن در توسعه و امنیت کشورها دچار تغییر شده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: «برخلاف انتظارات، جهانی شدن منجر به تقویت مرزهای ملی و افزایش حس تهدید کشورها در عرصههای سیاسی و امنیتی شد. همین مساله بر نگاه سیاسی آنها به معادلات جهانی تاثیر گذاشت. مفهوم مرکزی جهانی شدن یعنی «وابستگی متقابل» و بهدنبال آن دستیابی به توسعه و امنیت حتی توسط بسیاری از کشورهای غربی مثلا در مورد سیل هجوم پناهندگان به کشورهای اروپایی یا تهدید جهانی داعش و تروریسم از طریق ارتباطات و انتقال مالی و جذب نیرو و … به چالش کشیده میشود. در کشورهای خاورمیانه یک حس بدبینی به جهانی شدن، به خصوص در عرصه سیاسی، رشد میکند و بیشتر آنها خواهان پیگیری رویکردهای مستقل ملی و مختص به خود در عرصه اقتصادی و سیاسی و امنیتی یا به عبارتی استراتژیهای «نگاه به درون» هستند.» او تاکید کرد: «اکنون کشورهایی مثل ایران، روسیه، ترکیه و … به اهمیت و ظرفیت تبادلات منطقهای و بهرهبرداری از موقعیت ژئوپلیتیک خود در ایجاد ثبات و امنیت بیشتر آگاه میشوند. در این وضعیت، نگاه چین به پیشبرد یا اولویت دادن به دو رویکرد منطقهگرایی و جهانی شدن چیست؟»
پروفسور وو در پاسخ به این مساله تاکید کرد: «در نگاه چین همکاریهای منطقهای میتواند تکمیلکننده جهانی شدن باشد. پذیرش زیرساختهای جهانی شدن همچون صنعتی شدن الزاما به معنای پذیرش کاپیتالیسم و ایدئولوژی لیبرالیسم نیست اما چین جهانی شدن را در مدل چینی تجربه میکند. بهعنوان مثال چین با ابتکار «جاده ابریشم جدید» بر اهمیت و تاثیرات ساختارسازی ارتباطاتی (توسعه راهآهن، حمل و نقل دریایی، هوایی و جادهای) بر توسعه، ادغام انرژی و تبادلات مالی واقف است و کل این روند را برای برقراری ثبات و امنیت منطقهای و جهانی حیاتی میداند.» او ادامه داد: «بر همین مبناست که برقراری «مشارکت جامع استراتژیک» در نگاه چین تقویت میشود. چین معتقد است باید از ظرفیتهای محلی و منطقهای برای اتصال نقاط مختلف در جهت یک شبکه ارتباطی فراگیر استفاده کرد. مثلا هریک از کشورهای در مسیر جاده ابریشم یک ظرفیت ارتباطاتی دارد که باید بهطور بهینه مورد بهرهبرداری قرار گیرد. هدف چین تقویت این شبکهها و اتصال زیر سیستمهای مختلف جغرافیایی در آسیا و اروپا است. در تفکر استراتژیک چین، امن کردن حوزه همسایگی بسیار مهم است. بر همین مبنا، چین اهمیت ویژهای به اندونزی و آسیای مرکزی میدهد. یا ایران، عربستان، مصر و ترکیه کشورهای مهمی در نگاه چین هستند و هر یک در مسیر توسعه و امنیت باید سهم خود را در این روند ایفا کنند. چین طرف کسی را در یک منازعه نمیگیرد. اکنون هم خواهان میانجیگری در روابط ایران و سعودی است.» در نهایت آخرین بحث دکتر برزگر در مورد سفر اخیر جان میرشایمر استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو به ایران و تاکید بر افزایش تهدید چین برای جایگاه آمریکا در معادلات جهانی بود. پروفسور وو هم در پاسخ گفت: «چالش اصلی در نگاه استراتژیک متفکرین آمریکایی این است که مسائل را بیشتر از زاویه «قدرت» و مطلق آن تجزیه و تحلیل میکنند و کمتر به نگاه تمدنی- فرهنگی میپردازند. به هرحال نگاه چین در معادلات جهانی متمرکز بر مشارکت و همکاری بیشتر براساس احترام متقابل است که با نگاه آمریکایی متفاوت است.»
منبع : دنیای اقتصاد