یک فعال نشر افغانستان میگوید: درست این است که در نمایشگاه کتاب تهران ما را در بخش ناشران داخلی بگذارند زیرا زبان ما یکی است و نمیدانم چطور میشود که ما را خارجی حساب کنند؟!
به گزارش رتبه آنلاین، مسئول غرفه انتشارات تاک کشور افغانستان در سی و یکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در گفتوگو با ایسنا درباره تأثیر نمایشگاه کتاب تهران در تعمیق و گسترش روابط فرهنگی ایران و افغانستان اظهار کرد: عمیقترین شناختی که میتوان از هر اجتماع، انسان و کشوری به دست آورد از طریق مطالعه و کتاب است. کتابهایی که در هر اجتماعی نوشته میشود به واسطه اینکه نویسندگان در آن اجتماع رشد کردهاند و زیروبم اجتماع، اختلافها، رفتارها، معضلات، شادیها، خوشیها و غمها را درک کردهاند و این مسائل با تاروپود آنها عجین شده است، بهترین مرجعی هستند که میتوان از طریق آنها نسبت به یک جامعه شناخت به دست آورد.
او افزود: با وجود اینکه ما سالهای سال در کنار هم هستیم، زبانمان یکی است و سابقه تاریخی و فرهنگی بسیاری داریم اما هنوز شناخت چندانی از یکدیگر نداریم. بارها شده از من پرسیدهاند مگر افغانها فارسی صحبت میکنند؟! اینها برای من و برای ما دردناک است و نشاندهنده نداشتن شناخت است.
موسوی با تأکید بر اینکه نسبت به جامعه افغانستان شناخت کمتری وجود دارد، بیان کرد: تصویری که ایرانیها از جامعه افغانستان دارند تصویر جنگ و ویرانی است، تصویر آدمهای سرگذر و کارگر است؛ در حالیکه همهاش این نیست. اجتماع افغانستان تصاویر زیبا هم دارد. نویسندههای خوبی دارد که حتی در ایران جوایز بسیاری کسب کردهاند، مانند محمدحسین محمدی، رهنورد زریاب و… . نمایشگاه فرصتی است که ما کتابهای مختلفی را از کشور افغانستان وارد ایران کنیم و در دسترس مردم قرار دهیم. هر دوست ایرانی که این کتابها را بخواند بدون آنکه به افغانستان سفر کرده باشد شناخت زیادی از جامعه افغانستان پیدا میکند زیرا این کتابها تجربه ناب انسانی هستند. نویسندههایی آنها را نوشتهاند که در آن جامعه زندگی کردهاند.
مسئول نشر خانه کودکان افغانستان و مدیرمسئول مجله «کودکان آفتاب» سپس اظهار کرد: بهترین شکل آشنایی با هر جامعهای از طریق کتاب به دست میآید. خوشبختانه این اتفاق فرهنگی (نمایشگاه کتاب) که در جریان است باعث این شناخت میشود. نویسندههای ما جنگ را دیدهاند، آوارگی را دیدهاند، نفرت و قتل را دیدهاند، برادرکشی و اختلافات قومی و مذهبی را تجربه کردهاند و این کتابها تجربه ناب انسانی است. سال گذشته بیشتر خریداران کتابهای ما ایرانی بودند و زمانی که کتابها را میخواندند دوباره سراغ ما میآمدند و این کتابها برایشان شگفتانگیز بود.
او با بیان اینکه غرفه نشر آنها در سال گذشته در محل تردد بازدیدکنندگان بوده است، گفت: مردم زمانی که از کنار غرفه ما رد میشدند به صورت اتفاقی کتابهایمان را میدیدند. این موضوع باید از حالت اتفاقی خارج شود. ما را همهساله در سالن بینالملل قرار میدهند. جایی که کسی تصویری از انتشارات ندارد. ما نه در بخش ناشران خارجی هستیم و نه در بخش ناشران عمومی. البته درست این است که ما را در بخش ناشران عمومی (در قسمت ناشران داخلی) بگذارند زیرا زبان ما یکی است و نمیدانم چطور میشود که ما را خارجی حساب کنند؟! امیدوارم تدبیری اندیشیده شود که سال آینده در بخش ناشران داخلی باشیم و دوستان ایرانی از این کتابها بهره ببرند و با افغانستان و نویسندگان آنجا آشنا شوند.
نادر موسوی سپس با اشاره به برگزاری نشستهای مختلف در سرای اهل قلم و سرای بینالملل نمایشگاه کتاب تهران اظهار کرد: این سنت بسیار خوبی است که نشستهایی جدای از فروش کتاب در نمایشگاه برگزار میشود. یعنی در کنار فروش کتاب، نویسندههای کشورهای مختلف با یکدیگر و مخاطبان با نویسندهها بیشتر آشنا میشوند. رخدادها، تبادل افکار و نوشتار شکل میگیرد و نویسندهها یکدیگر را میشناسند و ارتباط قوی به وجود میآید که ممکن است پایدار بماند و همه اینها را مرهون نمایشگاه کتاب هستیم. نویسندهها که از کشورهای مختلف میآیند شاید در سال یک بار هم یکدیگر را نبینند اما نمایشگاه کتاب باعث شده ارتباط بین نویسندهها بیشتر شود و دوستیها به شکل قویتری به وجود بیاید. تمام هدف کتاب این است که مهر و محبت و دوستی را بین انسانها گسترش دهد. یکی از نتایج نمایشگاه دوست شدن کسانی است که در جای دیگر نمیتوانند یکدیگر را ببینند.
مسئول غرفه انتشارات تاک افغانستان با بیان اینکه کتابهای زیادی از ایران به افغانستان میرود، گفت: کمتر کسی را در افغانستان پیدا میکنید که کتابی از محمود دولتآبادی و سیمین دانشور نخوانده باشد. افغانها به واسطه اینکه کتابهای ایرانی بیشتر به افغانستان میرود با نویسندههای ایرانی آشنا هستند اما برعکس این موضوع در ایران صدق ندارد و خوانندههای ایرانی، نویسندههای افغان را نمیشناسند. اگر کتابهای افغانستانی هم در ایران مورد توجه واقع شود اتفاق خوبی است. ایرانیها تنها نویسندهای که میشناسند خالد حسینی است اما میتوانم بگویم کتابهای بهتری از «بادبادکباز» وجود دارد که مهجور و مغفول مانده و کمتر شناخته شده است. نمایشگاه کتاب این فرصت و زمینه را ایجاد میکند که نویسندههای افغان و کتابهایشان بیشتر شناخته شوند.