
گزارش مهر: به کاری فکر کنید که در آن موظف باشید صرفا غذا بخورید. غذا بخورید و به دانه دانه موادغذایی که توی دهانتان می چرخانید و مزه هایشان فکرکنید. چون باید آن را برای مخاطبانتان شرح دهید تا آن را به رستوران موردنظر دعوت یا از آمدن به آن جا منصرف کنید. «علی اشجع» از حدود ۱۰ سال پیش که عکس غذاها و رستورانهایش را میگذاشت تصمیم گرفت یک تستر حرفه ای شود و طعم دقیق و درست غذاهایی که میخورد را با مخاطبانش در شبکههای اجتماعی شریک شود. برای همین تبدیل به «مستر غذا» شد. آقای مسترغذا کارش این است که وعدههای غذاییش را توی رستورانها بگذارند و ببیند آیا چیز درخوری ارائه میدهند که به مخاطبانش معرفی کند یا نه؟! به خصوص برای زوجهای جوانی که از دغدغههایشان پیدا کردن یک کافه و رستوران جذاب برای سپری کردن دوران نامزدی هستند. سراغ آقای اشجع رفتیم تا سر از کارش در بیاوریم. مستر غذایی که فوق لیسانس معماری دارد و به گفته خودش در تلاش است که از رستورانهای خوب حمایت کند.
چی شد سر از این کار درآوردید و تصمیم گرفتید تستر غذا و رستوران شوید؟
در سال ۸۷ به خاطر مسافرتهایی که داشتم فهمیدم بسیاری از دانشجویان و حتی خود مردم با غذاهای شهرشان آشنایی ندارند. من عکس میانداختم و در شبکههای اجتماعی میگذاشتم و دیدم خیلی بازدید کننده دارد و حتی عده زیادی کامنتهای مثبت میگذارند. این کار را هم خیلی دوست داشتم. خیلیها فکر میکنند اینکه هر روز یک رستوران میرویم خیلی جذاب است اما به مرور این کار خسته کننده میشود و فقط به خاطر علاقهای که به این کار داریم انجامش میدهیم.
کار به کجا رسید که مسترغذا شدید؟
این کار آنقدر گرفت که هرکدوم از دوستانم هرجا که میرفتند از من مشاوره میخواستند که کجا غذا بخورند و من راهنماییشان میکردم. از بچگی هم به من میگفتند «علی آدرس» چون همه جاها را پیاده میرفتم. بعد از آن هرکس آدرس غذا و رستوران میخواست و به این کار علاقهمند شدم و به خاطر شغل پدرم همه شهرها را میرفتم این اسم به «مسترغذا»تبدیل شد. از آن به بعد هرجا که غذا میخوردیم و خوشمان میآمد معرفی میکردیم.
بازخوردهای مردم نسبت به این کار شما چه بود؟
بازخوردها خیلی مثبت بود. البته عدهای هم میآمدند و مسخره میکردند.
کار شما تبلیغات است؟
ما تبلیغ نمیکنیم ما معرفی میکنیم.
پس هدف از کار شما چیست؟
هدف ما این بود که مردم را تشویق به خوردن غذای خوب بیرون کنیم. چون نیاز است و اگر یک رستوران تعطیل شود خیلی از آدمها بیکار میشوند. ما فقط صندوقدار را میبینیم. اما کلی آدم دارند از یک رستوران نان میخورند. اما میخواستیم غذاهای خوب را بشناسند و بخورند.
شما چند نفر هستید؟
یکی از دوستانمان کار عکاسی را انجام میدهد. یکی دیگر از دوستان کار ارتباط و هماهنگی با شهرستانها را انجام میدهد. البته خیلی از رستورانها ما را قبول نمیکنند چون فکر میکردند ممکن است میخواهیم بدشان را بگوییم.
رستورانهای مطرح شما را میشناسند؟
بله تقریبا سرآشپزهای مطرح و رستورانهای خوب ما را میشناسند. بعد سعی می کنند غذاهای بهتری برایمان بیاورند به اصطلاح VIP برایمان غذا بکشند.
بیشتر چه نوع رستورانها و غذاهایی را معرفی میکنید؟
تلاشمان این است که بیشتر غذاهای محلی که مردم کمتر میشناسند را معرفی کنیم. همچنین رستورانهای خوبی که تازه کار هستند و نیاز دارند که کارشان بگیرد یا اینکه محل رستوران جوری ست که پاخورش خوب نیست اما غذای بسیار خوبی ارائه میدهد. رستورانهایی که معماری و دکور خوبی داشته باشند و سعی میکنیم خودمان را جای مردم بگذاریم.
درآمدشما از این کار چگونه است؟
ما تازه داریم به درآمد میرسیم. پیش از این اینطور نبود. یکسری به ما میگفتند چقدر کارتان مزخرف است. روزی ۴۰۰تا ۵۰۰ هزارتومان فقط میخورید. چون ما خودمان پول غذاهایمان را پرداخت میکنیم.
پس تا الان چطور درآمد داشتید؟
درآمد من کار معماری ست و از درآمد کاری معماری این کار را انجام میدهم و همانطور که عرض کردم تازه به درآمد رسیدیم؟ یعنی کار به جایی رسیدهاست که خود رستورانها درشهرهای مختلف ما را دعوت میکنند. به خصوص رستورانهای شهرهای مختلف خیلی دوست دارند ما برویم و غذایشان را بخوریم و نظرمان را بگوییم و برخی هم به ما لطف داشتند و هدیههایی دادهاند.
از رستورانها بد هم گفتهاید؟
بله برخی مخاطبها گفتند غذای فلان رستوران بد است. ما هم سرزده رفتیم آنجا و دربارهاش نوشتیم که در برخی موارد حتی خواستهاند از ما شکایت کنند.
ابلهانهترین قیمت غذایی که دیدهاید چه و کجا بوده؟
جوجه سیخی ۶۰هزارتومان در جاده چالوس. وقتی پرسیدم گفت خب بالاخره اینجا به خاطره مسافرهایی که میآید این قیمت را گذاشتیم. تا خرده میگیری هم سریع میگوید اجارههایمان بالاست اما چون کسی به آنها نظارت نمیکند قیمتها را همینطور الکی میزنند.
گرانترین غذایی که خوردید چه بود؟ ارزش داشت؟
استیک در یک رستوران حوالی خیابان جردن که ۸۰هزارتومان بود و داشت پول مکان و جایش را میگرفت. چون موسیقی زنده داشت و دکوراسیون طوری بود که ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون برایش هزینه شده بود.
تا به حال جایی را معرفی کردهاید که حسابی کارش بگیرد و شلوغ شود؟
بله جایی در شاهرود رفتیم که هنگام عکس گرفتن طرف خیلی راغب نبود. اما بعد از آنکه گرفتیم و معرفی کردیم. زنگ زد و گفت چند رستوران دیگر هم از شما تقاضا دارند که بیایید و غذایشان بخورید. آنقدر سرشان شلوغ شد که گفتند بردارید چون از عهده این همه مشتری بر نمیآییم و حتی نان فانتزی بیشتر از این به ما نان نمیدهد.
چطور جاهایی بیشتر به دلتان مینشیند؟ و بیشتر دوست دارید که معرفی کنید؟
چون اصالت جنوبی دارم به مردم جنوب را خیلی دوست دارم. شمال بودیم که جایی را دیدیم که نوشته بود فلافل آبادان. همه طرحهایش برزیل بود. پیراهن برزیل پوشیده بودند و لهجه زیبای آبادانی داشتند. آنقدر خوب بود که زیاد خریدیم و با خودمان هم بردیم. ما هم معرفی کردیم و بعد از این معرفی سه تا شعبه زده است و طوری شده که فست فودهای فلافلی همه تحویل دادند و برند این آبادانی را گرفتند.
مثل خودتان چند نفر وجود دارد که تستر غذا باشند؟
مثل خودم که غذا را تست و آنالیز کند ندیدهام. اما چندنفری از دوستان هستند که این کار را انجام میدهند و همدیگر را در افتتاحیه رستورانهای مختلف دیدهام.
باتوجه به اینکه معمار هستید.چرا هیچ وقت رستوران خودتان را نساختید؟
با اینکه به آشپزی خیلی علاقمندم اینطور نبوده که دلم بخواهد رستوران داشته باشم و به این کار علاقه داشته باشم.
دلچسبترین غذای دنیا برای شما کدام است؟
دست پخت مادر که جای خودش را دارد و قابل معرفی نیست. اما شاید برایتان جالب باشد هربار که مشهد میروم آنقدر توی صف میایستم تا غذای حضرتی حرم امام رضا به دستم برسد.