حمیدرضا طهماسبیپور| شاید در نگاه اول با تیتر این مطلب، موافق نباشید و شاید هم آن را جدی نگرفته باشید! اما کمی حوصله کنید. جریان عدم انتشار رسانههای مکتوب از غرب شروع شد؛ همانجایی که انتشار هم از آنجا شروع شده بود.
رسانههای معتبری مانند ایندیپندنت نسخه چاپی خود را متوقف کردند؛ چراکه دنیای مدرن روندی تازه یافته است. حالا در ایران هم نگاهی به کیوسکهای مطبوعاتی از یک واقعیت بزرگ و انکارشده خبر میدهد. روزنامهها با تیراژ کمشان هم هر روز برگشت میخورند.
آمار دقیقی منتشر نمیشود و همه دلخوش به یارانههای ارشادی هستند! اما مشاهدات روزمره همه میگوید که سکته مطبوعات مکتوب در ایران جدی است و مطبوعات بیمار ایران، رو به قبله شده است.
حالا دیگر به زور یارانه هم وضع اصحاب رسانه تغییری ندارد و کار کردن یک نفر به جای چند نفر در سایتهای خبری یک اپیدمی شده است.
سایتهای خبری یکنفره انبوهی بزرگ شدهاند که از قضا با مجوز هم کار میکنند. تعدد بیضابطه رسانهها و بحث مجوزفروشی برای افرادی عواید داشته است که از مطبوعات و دغدغههای اصحاب رسانه کم میدانند و تنها رسانه را برای درآمدزایی میخواهند.
حالا در وضعیتی که همه میخواهند رسانهدار باشند، تلگرام و رسانههای مجازی، آبی بر این آتش ریخته و انبوهی مجوز را معلق نگاهی از سوی مخاطبان واقعی (مردم) نگاه داشته است.
مردم کمتر این رسانهها را میخوانند. حالا با این اوضاع، چرخ اقتصاد رسانهها کندتر از قبل میچرخد و مجوزها همچنان بیشتر هم میشود.
نتیجه این روش مدیریتی در حوزه مطبوعات هم شده رواج شایعات بیاساس در فضای مجازی!
حالا سه چالش اصلی اقتصاد ایران را دوباره مرور کنید. 1- مرگ خاموش رسانههای مکتوب 2- رواج یکباره شبکههای مجازی وخبریابی مردم از این ابزار نوین 3- کمبود سواد رسانهای و رواج پدیده سطحینگری
حال کمی جلوتر برویم و نکات دیگر این روزهای فضای رسانهای را ببینیم. حتی اگر از سوی مسئولان خوانده نشود، بد نیست نوشته شود تا ثبت شود.
١- مطالب در مطبوعات مکتوب نوشته و منتشر میشود، اما در فضای اینترنتی دنبال مخاطب است. ٢- خبرنگاران سطح زندگی پایینی دارند و در درازمدت مجبور به خروج از این شغل و فعالیت در حوزههای دیگری مانند روابط عمومی هستند. ٣- فروش مجوزهای قدیمی و منتشرنشده، سود عجیب این کار و بهانهای برای رانتخواهی در مجوزگیری شده است. ۴- تیراژها حداقلی و در حدود میانگین پنج تا 10 هزار نسخه(در خوشبینانهترین حالت) برای روزنامههای خوب است.
۵- محتوای رسانهها از فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی عقبتر است. ۶- تعدد رسانهها و مطالب کپیشده کیفیت را شدیداً کاهش داده است. ٧- اعتماد به رسانهها به دلیل خودسانسوری افت محسوس داشته است. ٨- سهولت شهروندخبرنگاری و عدم استفاده درست از این فضا باعث شده جو خبری بر مبنای شایعات و تحلیلهای سادهانگارانه پیش برود و سطحینگری بسط پیدا کند. ٩- معاونت مطبوعاتی ماشین مجوزدهی شده و کاری جدی و اساسی برای کیفیسازی و بهبود وضع مطبوعات و رسانهها نکرده است. ١٠- صاحبان ثروت و قدرت، متولیان و صاحبان رسانههای اصلی شدهاند و حافظ منافع دسته و گروه خود هستند.
حال همه این موضوعات را کنار هم بچینید و بار دیگر به این پرسش فکر کنیم که چرا رسانههای ایرانی حالشان خوب نیست و چرا مطبوعات مکتوب ایران دچار مرگ خاموش شدهاند و رسانههای مجازی هم بازی را به شبکههای اجتماعی و ترویج سطحینگری در این حوزه باختهاند.
رسانههای معتبری مانند ایندیپندنت نسخه چاپی خود را متوقف کردند؛ چراکه دنیای مدرن روندی تازه یافته است. حالا در ایران هم نگاهی به کیوسکهای مطبوعاتی از یک واقعیت بزرگ و انکارشده خبر میدهد. روزنامهها با تیراژ کمشان هم هر روز برگشت میخورند.
آمار دقیقی منتشر نمیشود و همه دلخوش به یارانههای ارشادی هستند! اما مشاهدات روزمره همه میگوید که سکته مطبوعات مکتوب در ایران جدی است و مطبوعات بیمار ایران، رو به قبله شده است.
حالا دیگر به زور یارانه هم وضع اصحاب رسانه تغییری ندارد و کار کردن یک نفر به جای چند نفر در سایتهای خبری یک اپیدمی شده است.
سایتهای خبری یکنفره انبوهی بزرگ شدهاند که از قضا با مجوز هم کار میکنند. تعدد بیضابطه رسانهها و بحث مجوزفروشی برای افرادی عواید داشته است که از مطبوعات و دغدغههای اصحاب رسانه کم میدانند و تنها رسانه را برای درآمدزایی میخواهند.
حالا در وضعیتی که همه میخواهند رسانهدار باشند، تلگرام و رسانههای مجازی، آبی بر این آتش ریخته و انبوهی مجوز را معلق نگاهی از سوی مخاطبان واقعی (مردم) نگاه داشته است.
مردم کمتر این رسانهها را میخوانند. حالا با این اوضاع، چرخ اقتصاد رسانهها کندتر از قبل میچرخد و مجوزها همچنان بیشتر هم میشود.
نتیجه این روش مدیریتی در حوزه مطبوعات هم شده رواج شایعات بیاساس در فضای مجازی!
حالا سه چالش اصلی اقتصاد ایران را دوباره مرور کنید. 1- مرگ خاموش رسانههای مکتوب 2- رواج یکباره شبکههای مجازی وخبریابی مردم از این ابزار نوین 3- کمبود سواد رسانهای و رواج پدیده سطحینگری
حال کمی جلوتر برویم و نکات دیگر این روزهای فضای رسانهای را ببینیم. حتی اگر از سوی مسئولان خوانده نشود، بد نیست نوشته شود تا ثبت شود.
١- مطالب در مطبوعات مکتوب نوشته و منتشر میشود، اما در فضای اینترنتی دنبال مخاطب است. ٢- خبرنگاران سطح زندگی پایینی دارند و در درازمدت مجبور به خروج از این شغل و فعالیت در حوزههای دیگری مانند روابط عمومی هستند. ٣- فروش مجوزهای قدیمی و منتشرنشده، سود عجیب این کار و بهانهای برای رانتخواهی در مجوزگیری شده است. ۴- تیراژها حداقلی و در حدود میانگین پنج تا 10 هزار نسخه(در خوشبینانهترین حالت) برای روزنامههای خوب است.
۵- محتوای رسانهها از فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی عقبتر است. ۶- تعدد رسانهها و مطالب کپیشده کیفیت را شدیداً کاهش داده است. ٧- اعتماد به رسانهها به دلیل خودسانسوری افت محسوس داشته است. ٨- سهولت شهروندخبرنگاری و عدم استفاده درست از این فضا باعث شده جو خبری بر مبنای شایعات و تحلیلهای سادهانگارانه پیش برود و سطحینگری بسط پیدا کند. ٩- معاونت مطبوعاتی ماشین مجوزدهی شده و کاری جدی و اساسی برای کیفیسازی و بهبود وضع مطبوعات و رسانهها نکرده است. ١٠- صاحبان ثروت و قدرت، متولیان و صاحبان رسانههای اصلی شدهاند و حافظ منافع دسته و گروه خود هستند.
حال همه این موضوعات را کنار هم بچینید و بار دیگر به این پرسش فکر کنیم که چرا رسانههای ایرانی حالشان خوب نیست و چرا مطبوعات مکتوب ایران دچار مرگ خاموش شدهاند و رسانههای مجازی هم بازی را به شبکههای اجتماعی و ترویج سطحینگری در این حوزه باختهاند.