رسول خلیفه سلطان- دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران| آینده نگر ارز حاصل از صادرات فولاد بیشتر محصول فعالیت شرکتهای بزرگ فولادی مثل فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، ذوب آهن اصفهان، فولاد خراسان و… است. این شرکتها سهامی عاماند و در بورس فعالیت میکنند. عملیات مالی این شرکتها به دلیل حضور در بورس شفاف است و سهامداران بر عملکرد این شرکتها به طور کامل نظارت دارند. با توجه به این مسئله برای این شرکتها امکان تخلف از دستورالعملهای جاری کشور وجود ندارد و نمیتوان گفت که ارز حاصل از صادرات فولاد این شرکتها وارد چرخه نیما نشده است.
یک بخشی از این ارز صرف خرید مواد اولیه در خارج از کشور شده است که این مواد اولیه در نهایت در چرخه تولید در داخل کشور به کار گرفته میشود. اکنون قیمت محصولی مثل الکترود گرافیتی چهار تا پنج برابر شده است یا قیمت محصولات و بعضی آلیاژها مثل پرومنگنز یا نسوزها به شدت افزایش یافته است.
این افزایش قیمت باعث میشود که این واحدها ارز بیشتری برای تامین مواد اولیه هزینه کنند. با توجه به هزینههای جدید واحدها و در نظر گرفتن ارز مصرفی و ارز عرضهشده در سامانه نیما ابهامی در این مسئله که آیا این واحدها ارز را به سامانه نیما عرضه کردهاند یا نه باقی نمیماند.
شاید در دو یا سه ماه گذشته ادعایی درباره عدم عرضه ارز فولادیها در سامانه نیما مطرح شد اما این ادعا با عرضه تدریجی ارز این واحدها ابطال شد چراکه واریز ارز زمانبر است و این به معنی تخطی این واحدها از سیاستهای کلی اقتصاد نیست.
نکته دیگر اینکه بیشتر شرکتهای بزرگ در صنایع فولاد که مسئله ارزآوری آنها مطرح است، شرکتهای عمومیاند. در واقع سهم شرکتهای عمومی در بخش فولاد بیش از 95 درصد است و شرکتهای فولادی بخش خصوصی به این معنی که یک فرد حقیقی صاحب بنگاه اقتصادی باشد، سهم کمتری در صنایع فولاد دارد. در مورد همین 95 درصد اما میتوان با اطمینان گفت که ارز حاصل از صادرات به سامانه نیما آورده شده است چراکه تخلف از این دستورالعملها دردسر برای خود این بنگاهها است.
خصوصی شدن بخش فولاد یک فرایند است که به نظر من مراحلی از آن انجام شده است. این را که بخش فولاد از دولت به بخش عمومی آمده میتوان مرحله اول و واگذاری تدریجی آن از بخش عمومی به بخش خصوصی را مرحله دوم در نظر گرفت. در زمان عرضه سهام این شرکتها در بورس این بخش خصوصی است که سهام را خریداری میکند.
در گذشته روند خصوصیسازی و فروش سهام شرکتها در بورس با حضور صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی همراه شد. هرچند اکنون وابستگی این بنگاهها به این صندوقها مورد انتقاد است اما باید در نظر گرفت که در آن دوره دولت برای جذب پولهای سرگردان در اقتصاد به منظور خصوصیسازی ابتکار عمل به خرج داد و اکنون نوبت به مرحله دوم رسیده است.
براساس دستور مقام معظم رهبری بسیاری از تشکیلاتی که ارتباط مستقیم با اقتصاد ندارند از جمله نظامیان باید از عرصه بنگاهداری خارج شوند. سهام این شرکتها یا توسط افراد و یا توسط صندوقهای سرمایهگذاری که مجموع سرمایه سهامداران خرد است خریداری خواهد شد و کمکم این بخشها جایگزین بنگاهداران سابق میشوند. اکنون نوبت این است که فرایند خصوصیسازی در مرحله جاری به عنوان مطالبه بخش خصوصی مورد پیگیری قرار بگیرد. در شیوه درست این خصوصیسازی باید با حضور موثر بازار سرمایه انجام پذیرد.
سالهای 96 و 97 سالهای خوبی برای ارزآوری بخش فولاد بوده است. این بخش توانسته در این سالها به 3 تا 4 میلیارد دلار درآمد ارزی برسد که البته در قیاس با بعضی صنایع دیگر عدد بزرگی نیست. پیشبینی ما این است که این عدد در سالهای آینده بزرگتر شود البته اگر کسی تنگنظری نسبت به صنایع فولاد نداشته باشد.
فولاد ایران از نظر میزان تولید در سال 2017 در رتبه 13 جهان ایستاده بود اما این رتبه در هشت ماه گذشته از سال 2018 به رتبه 10 جهان ارتقا یافته است. فولاد ایران از منظر تولید به جایگاه خوبی در دنیا رسیده و دستاوردهای بزرگی را کسب کرده است و برنامه داریم تا به تولید 25 میلیون تن فولاد و البته بیشتر در سالهای بعد برسیم. اگر در سال جاری مسئله تحریم فضا را برای تولید و صادرات فولاد ایران تنگ نکند، میتوانیم مرز 10 میلیون تن را رد کنیم.