ابراهیم حمیدی- مدیرعامل بیمه ایران معین
ارتقا فرهنگ عمومی بیمه در سطح جامعه نیاز به مشارکت همه شرکت های بیمه به عنوان ذینفعان بخش خصوصی و بیمه مرکزی به عنوان نهاد ناظر دولتی دارد. در سالهای اخیر رسانه های خبری به عنوان یکی از بازیگران اصلی در این عرصه نقش آفرینی کرده اند. اما هدف اصلی آنها مطرح کردن برندهای بیمه ای به منظور کسب درآمد از این حوزه بوده است تا فرهنگ سازی بیمه. سایر بازیگران مانند سازمان های مردم نهاد و غیر دولتی که به صورت داوطلبانه برای فرهنگ بیمه فعالیت کنند یا وجود ندارند و یا فعال نیستند. بخشهای آموزشی در سطح مدارس و دانشگاهها نیز هنوز نقش خود را در این امر مهم ایفا نکرده اند. باید ذینفعان اصلی که شرکت های بیمه هستند برنامه های فرهنگی سالیانه را در قالب پروژه های کوچک تعریف و در هر پروژه نقش تمام بازیگران را پیش بینی و با هماهنگی بازیگران اصلی به اجرای برنامه ها و بازخوردگیری و برنامه ریزی مجدد بپردازند. بدیهی است برنامه های فرهنگی با استمرار و مداومت، اثربخشی خواهد داشت و تأثیر آن در درازمدت مشخص خواهد شد بنابراین پروژه های کوچک فرهنگی باید در راستای برنامه های بلند مدت باشد.
بیمه و انطباق با واقعیت
آموزش های تخصصی در شرکت های بیمه که ویژه منابع انسانی و شبکه فروش انجام می شود؛ با توجه به اهداف و برنامه های شرکت های بیمه می تواند متفاوت باشد و هر شرکت با توجه به توسعه سیستم آموزشی درون سازمانی از رویکرد آموزشی متفاوتی برخوردار است. به طور کلی توسعه سیستم آموزشی شرکت های بیمه با مکانیزمهای بهره گیری از تکنولوژی های آموزشی در قالب نرمافزارهای آموزشی و آموزش مجازی، آموزش از راه دور برای شبکه فروش، به روز رسانی منابع آموزشی بیمه ای، تولید محتوای آموزشی مولتی مدیا محقق میشود و رویکردهای آموزشی در صنعت بیمه با آموزش به سبک case study و آموزش مشارکتی با هدف رفع اشکال و بهبود فروش با مشارکت کارشناسان صف و ستاد و شبکه فروش می تواند ارتقا یابد.
مهمترین مزایای کار با نهادهای تخصصی در 3 محور است. ابتدا بهره مندی شرکت های بیمه از منابع آموزشی به روز رسانی شده و تخصصی است. دوم جلوگیری از هدر رفت زمان و انرژی منابع انسانی در بخش آموزش برای تولید محتواهای آموزشی است که قبلا توسط کارشناسان مجرب در نهادهای تخصصی تولید شده است.
نکته سوم هم جامعنگری کارشناسان نهادهای تخصصی به دلیل دریافت بازخورد از کلیه شرکتهای بیمه ای است. حال اگر بخواهیم مهمترین معایب این نهادها را برشماریم باید به متفاوت بودن محصولات شرکت های بیمهای و مغایر بودن برخی از نکات فنی در محتوای آموزشی تولید شده توسط نهادهای تخصصی اشاره داشت.
بند دوم معایب هم در این بخش خلاصه می شود که وابسته شدن شرکت های بیمه به محتوا و رویکرد آموزشی توصیه شده توسط این نهادها و کاهش پویایی کارشناسان آموزش شرکت ها میشود. نکته اخر هم این است که شاهد کاهش تعامل کارشناسان آموزش با بخش فروش و کارشناسان شعب در بخش تولید محتوای آموزشی خواهیم بود.
هدفمندی در آموزش روشی قابل اعتناست
در بحث مؤلفههای سیستم آموزشی چابک و پویا می توان به3 راهکار هم اشاره داشت. ابتدا اینکه هدفمند بودن آموزش را مد نظر داشت، بدان معنا که کلیه دست اندرکاران آموزش باید فهم یکسانی از هدف آموزش داشته باشند و نقش خود را در محقق ساختن این هدف بدانند. راهکار دوم مشارکت فراگیران است. یعنی باید در کلیه فرآیند آموزش اعم از نیازسنجی و شناسایی موضوع آموزشی، طراحی ساختار آموزش، تهیه و تدوین محتوای آموزشی، انتخاب سبک و شیوه آموزش و نحوه اجرای برنامه آموزشی مشارکت فراگیران را بسیار مهم دانست و با درگیر کردن و نظر خواستن فراگیران در کلیه بخش های این فرآیند، افزایش اثربخشی برنامه های آموزشی را پیگیری کرد. سومین راهکار هم می تواند ارزیابی و بازخورد گیری باشد.
به این معنا که به روز رسانی و رفع ایرادات کلیه اقدامات در فرآیند آموزش و عادت نکردن به رویه های غلط آموزش موضوع مهمی است که منجر به پویایی در این سیستم خواهد شد و این مهم با بازخورد گیری مشارکتی محقق می شود. آموزش هایی که توسط شرکت های خارجی ارائه می شوند صرفا در موضوعاتی که در شاخص ها و الزامات مشابهت های زیادی وجود دارد می تواند اثر بخش باشد و رویکردهای جدید بین المللی در صنعت بیمه ، از این طریق می تواند منتقل شود که این مهم منجر به توسعه و بهبود کلی صنعت بیمه خواهد شد. در مواردی که در شاخص ها و الزامات مشابهت های کمتری وجود دارد؛ از طریق جلسات Business to Business می توان به انتقال دانش و تجربه و مقایسه الگوهای داخلی و خارجی پرداخت و دانش عمومی در صنعت بیمه را ارتقا داد.
پذیرش مسئولیت اجتماعی اتفاقی نوین در شرکتهای بیمه
مسئولیت اجتماعی در شرکت های بیمه می تواند ماهیت اجتماعی این شرکت ها را نسبت به ماهیت اقتصادی آن ها پررنگ تر کند. اعتماد عمومی به شرکت های بیمه لازمه پذیرفتن آموزه ها و تلاش هایی است که برای فرهنگ سازی در این حوزه انجام می شود. مردم باید با این حقیقت مواجه شوند که شرکت های بیمه برای پشتیبانی از مردم در زمان آسیب ها و خطرات خلق شده اند و صرفا به دنبال منفعت اقتصادی نیستند . مردم باید احساس کنند که شرکت های بیمه و به طور کلی موسسات مالی نه تنها در کنار مشتریان خود و حامی آنان هستند بلکه در قالب مسئولیت اجتماعی در کنار قشر آسیبپذیر جامعه نیز هستند و به آینده و توسعه این کشور در تمام ابعاد آن اهمیت می دهند. این موضوع در اعتمادسازی و محبوب سازی برند در شرکت های بیمه اثر شگرفی دارد و فرآیند فرهنگ سازی در صنعت بیمه را تسریع می بخشد.