فرزانه بنی هاشم نژاد-روزنامه شرق| یکی از مهمترین مأموریتهای ولیاله سیف از آغاز تصدی ریاست بر بانک مرکزی، انجام اصلاحاتی برای ورود نظام بانکی ایران به شبکه جهانی تبادلات مالی بود.
گام اول: مدیر قدیمی نظام بانکی ایران، نه در قامت یک مدیر اقتصادی؛ که در شمایل یک فرمانده جنگی، پابهمیدان مدیریت نظام مالی و بانکی کشور گذاشت. نخستین اقدام سیف در بانک مرکزی، بعد از مشارکت در کنترل بینظیر بزرگترین نرخ تورم اقتصاد جهان، خشکاندن ریشههای فسادی عظیم در نظام بانکی ایران بهعنوان مؤسسات مالی و اعتباری بود که نهتنها ۲۵ درصد از مجموعه تسهیلات کشور را به گروگان گرفته بود؛ بلکه به واسطه حجم پول زیاد و کنترلناپذیر، روابط بسیار مفسدهانگیزی با شبکه بانکی ضعیف شده و بهویژه مافیای اقتصادی و پولشویی ساخته و با درگیرکردن میلیونها نفر از سپردهگذاران خرد و کلان در سراسر کشور نیز برای خود سپر بلایی ساخته بود که مهارکردن آن ممکن به نظر نمیرسید.
گام دوم: اصلاح نظام بانکی، عبور از بحران: علاوه بر ریشهکنی مؤسسات غیرمجاز که پاشنهآشیل نظام بانکی و بلکه اقتصادی کشور به شمار میرفت، گامهای دیگری نیز برای توسعه شفافیت در نظام بانکی برداشته شد که در قالب مجموعهای از مصوبات شورای پول و اعتبار یا اصلاح مقررات نظام بانکی، با وجود همه مقاومتها و پایداری رئیس بانک مرکزی قدمبهقدم پیش رفت.
تردیدی نیست این همه اقدام که مانند دومینویی به هم وابسته بودهاند، فشار زیادی را بر بانک مرکزی، رئیس آن، دولت و شخص رئیسجمهوري وارد كرد. ابعاد بزرگ اقتصاد غیررسمی، حجم چنددهمیلیارد دلاری قاچاق و بخش نظارتناپذیر اقتصاد ازسوي دولت، بوروکراسی کند و ناکارآمد و فساد سیستمی و غیرسیستمی نهادینهشده در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور، مهمترین مانع تحقق این اصلاحات بهشمار میرود.
خیانتخواندن اصلاحات ساختاری در نظام بانکی کشور و صرف هزینههای کلان برای مخدوشکردن چهره مردی که هنوز یک نفر سندی بر فساد شخصی او نیافته است، در ماههای پایانی ریاست سیف بر بانک مرکزی، یک پیام روشن برای مدیر بعدی دارد تا نتواند مسیر اصلاحات را با سرعت بیشتری پیش ببرد.
حسن روحانی درست گفته است؛ اصلاحات اقتصادی در ایران، یک جراحی بزرگ است که درد دارد و خونریزی و گاهی نیز با مرگ! توأم است.