جمعه 10 فروردین 1403
خانهخبراجتماعی و شهریدور ایران با خانواده لطیفی

دور ایران با خانواده لطیفی

دور ایران در 400 روز

شاید گردشگران زیادی را دیده‌ باشید که با وَن یا همان کمپر سفر می‌کنند، اما در ایران تعداد کمپرسواران محدود است و بیشتر گردشگران خارجی این سبک را انتخاب می‌کنند که سبک متفاوتی از سفر را با همراه داشتن تمام امکانات خانه‌شان تجربه می‌کنند، چالش‌ها و سختی‌هایی را به خود می‌بینند اما، خیالشان از خانه‌شان راحت است و دغدغه اسکان ندارند.

به گزارش رتبه آنلاین از ایسنا، کمپر خانواده چهار نفره لطیفی، 124 روز است که خانه‎‌شان شده و قرار است سفرهای زیادی را باهم بروند، خانواده گردشگر سفر 400 روزه‌ای را شروع کرده‌اند و هدفشان شناساندن جاذبه‌های کمتر شناخته‌ شده ایران است، این خانواده در این سفر می‌خواهند خودشان را به چالش بکشند و تجربه سبک متفاوتی از زندگی را داشته‌باشند. این خانواده چهار نفره می‌خواهد اطلاعات مفیدی که از مقاصد گردشگری به‌دست می‌آورد را در قالب سفرنامه‌های مصور در اختیار مردم دنیا قرار دهد و طوماری از امضای مردم ایران تهیه کند تا رسما از مردم سراسر جهان دعوت کند که به ایران سفر کنند.

رینگو دو سه روزی‌ است که به مشهد رسیده‌ است و از نقاط گردشگری زیادی در مشهد دیدن کرده، اما دیروز در طی برنامه‌اش به او پیوستیم و توانستیم چند ساعتی را در آن بگذرانیم، وارد خانه ماشینی که شدم، تمام امکانات را می‌توانستم در نگاه اول ببینم، از سینک ظرفشویی گرفته تا اتاق خواب پارسا و پرنیا که تقریبا می‌توان گفت بالای سر آقای محمد لطیفی پدر خانواده بود. پارسا با خیال راحت روی تختش دراز کشیده بود و پرنیا از دیدن ما به نظر خوشحال بود، در حرف‌هایش هم مهمان کم داشتن را از معایب رینگو می‌دانست.

فریبا لطیفی، مادر خانواده، 29 سال دارد، دانشجوی رشته گردشگری، عاشق طبیعت و به زبان فرانسه هم مسلط است، با لهجه‌ شیرین اصفهانی به ما خوش آمد گفت و صحبت‌مان را شروع کردیم و از این سفر 400 روزه بیشتر تعریف کرد، لطیفی گفت: الان تقزیبا 124 روزه که در سفر هستیم، ما خودمان اهل اصفهانیم و سفر ما هم از اصفهان شروع شده، از 9 تا استان گذشتیم ،اولین استان قزوین بوده، زنجان، آذربایجان شرقی، اردبیل، گیلان، مازندران، گلستان، خراسان شمالی و الان به خراسان رضوی رسیدیم.

مادر خانواده گردشگر گفت: بعد از خراسان رضوی به سمت خراسان جنوبی می‌رویم، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بهار به مرکز کشور( یزد، شیراز، کرمان، اصفهان) و در تابستان هم به سمت غرب کشور باز خواهیم گشت و به گونه‌ای برنامه‌ریزی کردیم که در هر مقصد با توجه به فصل مناسب به آن‌جا برسیم. کل سفر ما 400 روز است و تقریبا مطابق برنامه پیش رفتیم، در اوایل برنامه کمی مشکل برای ماشین پیش آمد، که حدود 20  روز از برنامه‌مان عقب افتایم، اما سعی می‌کنیم این 20 روز را حساب نکنیم.

از خانم لطیفی درباره مدرسه بچه‌ها پرسیدم و مطرح کرد: بچه‌ها را خودمان به صورت خصوصی آموزش می‌دهیم، کتاب‌هایی را برایشان تهیه کردیم که مطابق با آن‌ها پیش می‌رویم و یکی از اهداف‌مان این است که نشان دهیم با داشتن دو تا بچه مدرسه‌ای هم می‌توان سفر کرد و مانعی نیستند. در همین حین، پرنیا به بحث اضافه شد و گفت من درس خوندن این شکلی رو بیشتر دوست دارم و بهتر یاد می‌گیرم، پارسا هم گفت: ولی مدرسه با دوستا کیفش بیشتره، ولی خب نمیشه از سفر گذشت، هر شب مامانم درسارو با ما کار می‌کنه و قراره فقط امتحان جهشی رو بدیم که بریم پایه بعدی.

او ادامه داد: این سفر اولین تجربه سفر طولانی مدت ما است. در هر شهر چند روزی را می‌مانیم و شهر را زیرورو می‌کنیم و تمام جاذبه‌هایش را می‌بینیم. در طول مسیرمان برنامه معرفی اقامت‌گاه‌ها را داریم و مکان‌های خاص را می‌رویم، به عنوان مثال، خانه عشایری، کلبه‌های بوم‌گردی و … را بازدید می‌کنیم. اسکان ما در همین خودرو است، مردم به ما خیلی لطف دارند، خصوصا در مشهد که  مکان‌های زیادی ما را دعوت کرده‌اند، اما ترجیح می‌دهیم برای خوابیدن خانه کسی نرویم و در خانه ماشینی خودمان باشیم. چون در حال حاضر هوا سرد است و شستن لباس و خشک‌کردنش سخت است شاید در هر شهری یک یا دو بار خانه کسی برویم، اما اسکان اصلی ما رینگو است.

لطیفی از مُصر بودن همسرش در ساخت و طراحی کمپر گفت: طراحی ون را خودمان انجام دادیم و هرزمان همسرم بخواهد کاری را انجام دهد، بسیار پیگیر است، وقتی درحال تکمیل پروژه ماشین بودیم، شبانه‌روز پیگیر بود و کار را جلو می‌برد.

خانم و آقای لطیفی این کمپر فولکس واگن را 80 میلیون تومان خریداری کرده‌اند و با تجهیزاتش 130 میلیون برایشان آب خورده، اما آقای لطیفی تاکید داشت که الان با این هزینه کار جمع نمی‌شود.

محمد لطیفی، پدر خانواده 35 سال دارد که عاشق ریسک کردن است، در مورد امکانات رینگو از او پرسیدم و گفت: ونِ ما برای زندگی کامل است، چهار تخت دارد، حمام، سینک ظرفشویی، کمد لباس، گاز، یخچال، کابینت‌ها که ظرف داخلش هست و یک لباسشویی کوچک هم دارد. ماشین را خودمان خریدیم و متناسب با نیازهایی که داشتیم طراحی و تجهیز کردیم. سوخت ماشین گازوئیل است، از نظر مالی، درصدد جذب اسپانسر هستیم 400 روز تقریبا در تمام روستاها و شهرهای کشور سرک می‌کشیم و از نظر تبلیغات بستر مناسبی هم برای تبلیغات ایجاد کرده‌ایم ، اما در حال حاضر با هزینه شخصی خودمان سفرمان را پیش برده‌ایم.

پدر خانواده گفت: ما یک شرکت گردشگری هستیم که کارمان تهیه بسته‌های سفر است و در راستای اهداف شرکت این سفر را برنامه‌ریزی کردیم؛ دنبال کشف مسیرهای جدید برای گردشگران هستیم. از طریق میراث فرهنگی  به شهرها معرفی شدیم و مجوزهای لازم را گرفته‌ایم، در مسیر هم بجز مشکلی که در نمین داشتیم اتفاق خاصی نیفتاد و پلیس راهور هم برای طراحی کابین یک بار جلوی ما را گرفت، اما چون تمام مجوزهای لازم را داشتیم مشکل برطرف شد.

آقای لطیفی از طرح محیط‌زیستی‌شان در طول این سفر گفت: ما طرح محیط‎زیستی‌ داریم که اگر مجوزهایش درست شود، عملی خواهیم کرد، که کار با کودکان است و می‌خواهیم فرهنگ‌سازی را از کودکان شروع کنیم، همیار پلیس عملی شد و الان می‌بینیم وضعیت راهنمایی و رانندگی ما بسیار تغییر کرده‌است، ما هم تقریبا چنین طرحی داریم، به طور مثال اگر من در محیط زباله بریزم و فرزند من به من تذکر دهد، خیلی برای من سنگین است و آن کار را دیگر تکرار نخواهم کرد و ما الگوی فرزندانمان هستیم و دوست نداریم ما را سرزنش کنند، اگر مجوزهای ما گرفته شود از همین سفرمان طرح را عملیاتی خواهیم کرد.

خانم لطیفی خاطرنشان کرد: در حال حاضر ما مشغول تهیه اطلسی هستیم که جاذبه‌های کمتر شناخته‌ شده کشورمان را معرفی بهتر و بیشتر می‌کند در جوامع بین‌المللی، در زمینه ترویج گردشگری و جذب توریست کار می‌کنیم، شرکت ما یک شرکت فرهنگی است، برای گردشگری برنامه‌های فرهنگسازی داریم،  از زمانیکه به گردشگری در کشور ما به یک صنعت نگاه می‌کنند و نوپا است، به همین دلیل ما برنامه‌های فرهنگی بیشتر در این زمینه داریم و در حال نوشتن کتاب هستیم.

لطیفی گفت: این پتانسیل‌ها را فعلا از طریق سایت‌ و صفحه اینستاگراممان معرفی می‌کنیم، به دنبال کشف مسیرهای جدید برای گردشگران هستیم و قصد داریم پس از این 400 روز در نمایشگاه‌های بین‌المللی شرکت کنیم و این اطلاعات را در آن‌جا عرضه کنیم.

پرنیا لطیفی، دختر شیرین زبان 7 ساله این خانواده که به زبان فرانسه هم آشنایی دارد از سفرش برایمان گفت: زندگی این شکلی خیلی خوبه، می‌گردیم و در یک خانه کوچک هستیم، یک جورایی این خانه را دوست دارم و به شکلی هم آن خانه دیگرمان را، این‌جا هم می‌شود مهمان داشته‌باشیم، ولی خیلی کمتر، یکی از شهرهایی که خیلی دوست داشتم قزوین بود، مردمش خیلی خوش‌گذران بودند، از قزوین این را می‌دانم، که اول قزوین را درست کردند و بعد از روی آن اصفهان را ساختند، غذای مورد علاقه من در قزوین قیمه نثار بود.

پارسا لطیفی که 3 سال از پرنیا بزرگ‌تر است؛ گفت: این شکلی سفر خیلی خوش می‌گذره، انقدر جاهای دیدنی تو این سفر میریم که نمی‌تونم بگم کجا از همه قشنگ‌تر بوده یا همه جا غذاهای خیلی خوب داشت، مزرعه اسب در استان گلستان ، 12 کیلومتر بعد از کلاله یکی از جاهای خیلی قشنگی بود که رفتیم، اصلا از این مدل سفرمون خسته نشدم، مدرسه درس خوندن کیفش بیشتره ولی سفرو ترجیح می‌دم.

پارسا یکی از خاطره‌های قشنگش در این 124 روز را گفت: تبریز بودم و یک نفر به ما گفت که اگر رفتین “نمین” با کسی  برخورد نکنین؛ تو راه نمین که بودیم، ورودی شهر که رسیدیم، ترمز رینگو قطع شد، آروم آروم بابام با دنده رفت، توی شهر رفتیم که دیدم روغن ترمز نداریم، رفتیم روغن ترمز خریدیم و دوباره راه افتادیم که دیدیم درست نشد، رفتیم پیش مکانیکی که ازش روغن ترمز گرفتیم، رفت زیر ماشین و گفت، شیلنگش خرابه، ولی بعدش که اومدیم، بابام گفت حساب ما چقدر می‌شه، گفت هیچی، ماهم باهاش عکس گرفتیم و اومدیم که بریم آبشار آسیاب خرابه که بازم درست نشد، بابام دوباره به اون آقا زنگ که ازش کمک بگیره، خودش 70 کیلومتر راه اومد، با بابام صفحه کلاچو باز کردند، 70 کیلومتر دوباره کوبید رفت نمین درستش کرد و فرداش برگشت پیش ما، بابام دوباره بهش گفت چقدر میشه؟ دوباره گفت هیچی و رفت، از اینجا بود که یادگرفتم این حرف‌هایی که آدما در مورد کسایی که نمیشناسن اشتباهه و نباید الکی قضاوت کنیم.

وقتی گفت‌وگو با خانواده‌ گردشگر تمام می‌شود از رینگو خارج می‌شوم؛ لطیفی‌ها به گرمی ما را بدرقه می‌کنند و آماده می‌شوند تا مسیری را که 124 روز قبل شروع کردند تا چهارصدمین روز ادامه بدهند.

گزارش از سارا حاتمی؛ ایسنا-منطقه خراسان 

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید