پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1403
خانهخبرفرهنگی و هنریبودجه فرهنگی، یا بودجه کالاهای فرهنگی

بودجه فرهنگی، یا بودجه کالاهای فرهنگی

ه های خودم به خوبی دیدم که وقتی سخن از فرهنگ است کمتر خوانده می شود و حساسیت برایش از جانب خوانندگان خیلی کم است. کمیسیون فرهنگی مجلس هم اغلب خریدار آن چنانی ندارد و به زور جمعیتش به حد نصاب می رسد و انتخاباتش آخر سر انجام می شود و …

معنای فرهنگ بسیار گسترده است و گستردگی آن به وسعت تاریخ بشر و روح انسانها است. بستر و سرمایه است، همه آن را دارند ولی گوئی نمی دانند و یا نسبت به آن دقت ندارند. وجودش همچون هوا است که کسی آن را حس نمی کند و یا قدر آن را نمی داند ولی وقتی آسیب¬پذیر شد ارزش آن معلوم می شود و یا چون با عمل خوب و یا بر عکس ناهنجاری مواجه شدند، و یا ملتی در رقابت جهانی خود را مقایسه می کند، آن وقت سر در جیب تفکر فرو می برند که آیا ما هم چنین فرهنگی داریم و یا باید داشته باشیم؟
به نظر من وقتی در مجلس بودجه فرهنگی مطرح می شود سخن از بودجه کالاهای فرهنگی است و نه فرهنگ. فرهنگ را نمی شود سفارش داد و نمی توان آن را خرید و یا به دیگری واگذار کرد و یا امانت گرفت و لذا نمی توان برای آن بودجه ای تعیین کرد همه بودجه برای استمرار جامعه فرهنگی است.
پس باید تلقی ما از فرهنگ اول درست شود و بدانیم فرهنگ چیست و عوامل تقویت، و یا تهدید کننده آن کدام است و تأثیر از ناحیه چه کسانی بیش تر است و آیا می شود جائی و زمانی را برای آن تعیین کرد؟ فرهنگ در جان مردم و زندگی روز مره آنها ساری و جاری است باید همه مردم و به ویژه مسئولان با همه قوا از جان و دل آن را پاس دارند. فرهنگ ارزش های زندگی است که هر فرد و قوم و ملتی می تواند به آن افتخار کند و در ارائه و معرفی آن نه تنها خجالت نکشد بلکه با همه وجود و لو ریشه های افسانه ای داشته باشد از آن دفاع کند.
فرهنگ همچون آبرو است که با یک عمل خلاف ممکن است »هباءاَ منثوراَ» شود و از بین برود. وقتی یک مسئولی عمل ناهنجار انجام دهد و لو به شخص و یا مقام و حتی قرآن منسوب باشد و به موقع و سریع تنبیه نشود همه بودجه های فرهنگی شما به هدر رفته است و بر عکس وقتی یک شخصیت برجسته و مسئولی، فوق وظیفه خود و نه به خاطر خودنمائی، دست به کار فوق العاده می زند؛ طرحی جهانی می دهد و یا اقدامی ممتاز می کند، غروری در جامعه ایجاد می کند که بُن¬مایه فرهنگی می شود. تک تک رفتارهای درست، فرهنگی را می سازد و با تخریب و تضعیف هر کس ممکن است تخریب شود. اما تخریب یک فرد ممکن است مانند یک خراش و یا یک زخم باشد که البته اگر عفونی شد می تواند سرایت کند؛ منتها تخریب مسئولان مانند بلدوزر و یا زلزله است که تخریب و یا نابود می کند.
بنابراین بودجه تخصیصی مربوط به امور یا کالاهای فرهنگی است و نه فرهنگ. از این رو شما هر چه قرآن بخرید. یا جانماز تهیه کنید، مداحی و سینه زنی کنید، پوستر و پلاکارد و یا حتی فیلم بسازید و پخش کنید اگر در بستر لازم فرهنگی نباشد ممکن است تبدیل به ضد فرهنگ بشود.
البته گذاشتن کلاس¬های آموزشی و یا حتی ساختن فیلم می تواند تأثیر داشته باشد ولی چیزی را دانستن و یا یاد گرفتن با پذیرش و اعتقاد به عنوان فرهنگ تفاوت زیادی دارد. تازه بودجه آن را می توان در امر آموزش دید و نه فرهنگ.
به نظر من نامگذاری کمیسیون فرهنگی مجلس درست نیست، باید کمیسیون امور فرهنگی باشد. فرهنگ را کمیسیون نمی سازد و نمی تواند بسازد. شاید این هم به نوعی این تقلید از غرب باشد. همچنانکه فلسفه را از عرش به فرش آوردند و در حد یک واحد علمی تقلیل دادند و به گوشه ای راندند و یا دین را در چهار دیواری کلیسا محصور کردند، با فرهنگ هم چنین برخوردی شده است. بنابراین فرهنگ چیزی نیست که در یک گوشه زندگی ما باشد و با بودجه بتوان آن را به جامعه تزریق کرد. فرهنگ هوای زندگی است و همه باید پاسدار آن باشند.
عدم دقت در نامگذاری فقط مربوط به این مورد نیست ما از این تصمیمات در گذشته زیاد داشته و داریم. شاید در جای خود هم دلائل و توجیهاتی داشته باشد؛ اما در نهایت باید دید تأثیر کلّی ای که بر روح و روان جامعه می گذارد چیست؟ مثلا نام فرهنگ را از وزارت فرهنگ و آموزش عالی حذف کردیم، آیا این به این معنا است که در این وزارتخانه مسئله فرهنگ در حاشیه است؟ و اگر در نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باقی مانده است به این معنی است که متولی فرهنگ فقط یک وزارتخانه است و آیا در این¬جا منظور فقط فرهنگ عمومی است و یا در سطوح تخصصی هم فرهنگ باید مطرح باشد. همچنین فناوری در نام وزارت تحقیقات و فناوری به این معنا است که علوم انسانی جایگاهی همانند علوم فنی ندارد؟ فناوری که در نام وزارتخانه ارتباطات هم به کار رفته است با فناوری در وزارت علوم چه تفاوتی دارد؟
همچنین استفاده از واژه مهندسی در فرهنگ و امور فرهنگی زمانی خوب است که جامعه با معنی واقعیِ مهندسی آشنا باشد. اما اگر در این مورد ابهامی وجود داشته باشد و در نهایت با غلبه فرهنگ کمیّت¬محورِ جهانِ کنونی بر فکر و ذهن جامعه چنین استنباط شود که حتی علوم انسانی و مسائل فرهنگی هم ناگزیر برای مطرح کردن خود، صرفا از طریق فناوری و با استمداد از کمیّت و عدد باید تلاش کنند و الا متاع آنان در بازار ارزش¬گذاری به هیچ نمی ارزد، آنوقت به نظر می رسد که اتفاق نامیمونی رخ داده است.
متأسفانه در ارتباط با امور فرهنگی و انسانی هم آمار حرف اول را می زند و اگر بخواهیم نشان از توجّه به اینگونه مسائل را تعقیب کنیم به تعداد جلسات برگزار شده و یا سخنرانی های انجام شده و مانند آن تکیه می کنیم که البته در جای خود درست است ولی این توجّه به امور فرهنگی است و نه فرهنگ.
اما سؤال اصلی این است که آیا بودجه فرهنگی و توانمندی کمیسیون فرهنگی نقشی و تأثیری بر فرهنگ جامعه داشته است؟ و اگر داشته است آیا آن را می توان با همان معیارهای کمّی اندازه گرفت؟ ممکن است بعضی¬ها بگویند بلی از مشارکتشان در فعالیت های اجتماعی و یا حضورشان در امور خیر و مانند آن می توان این امر را فهمید. و آیا این مربوط به نقش کمیسیون است؟ ولی باید گفت این اولاَ نیاز به زمان دارد و تازه این همة واقعیّت نیست. آنچه مردم در خود دارند و کمتر اظهار می¬کنند بسیار فراوان است. همانند دانشمند خبیری می¬ماند که آنچه را که می داند و یا به آن فکر می کند بسیار بیشتر از آن چیزی است که اظهار می دارد. گاه باید به سراغ این افراد رفت و آنان را به سخن گفتن واداشت و گاه شاید بسیاری از افراد و یا آثاری که مطرح می شوند شایستگی آن اندازه لطف و توجّه را نداشته باشند.

منبع : خبرآنلاین

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید