جمعه 10 فروردین 1403
خانهاسلایدر اصلیآشنایی با یک گزارش رقابت‌پذیری، از مفاهیم تا روند

آشنایی با یک گزارش رقابت‌پذیری، از مفاهیم تا روند

در این گزارش تلاش شده تا آشنایی با یک گزارش رقابت پذیری از مفاهیم تا سبک کار ایجاد شود. در ادامه با بخش اول این گزارش روبرو خواهید بود.

به گزارش رتبه آنلاین، بررسی متون مرتبط با بحث رقابت پذیری نشان می دهد رقابت پذیری از تعریف واحدی برخوردار نیست، اما در تمامی تعریف های ارایه شده این وجوه مشترک در آن ها دیده می شود که رقابت پذیری قابلیت ها و توانمندی هایی است که یک بنگاه اقتصادی برخوردارند و می توانند آن ها را حفظ کرد تا در صحنه کسب و کار توانایی افزایش سهم بازار، سوددهی بالا و غیره برای یک دوره طولانی را داشته باشند.

بر اساس تحقیقات، یکی از مهمترین بررسی های صورت گرفته در خصوص موضوع رقابت پذیری بنگاه توسط بارکلی و همکاران انجام شده است که در این گزارش چارچوبی متشکل از سه عنصر عملکرد رقابتی، پتانسیل رقابتی و فرایندهای مدیریتی برای بررسی رقابت پذیری در یک بنگاه معرفی شده است.

بعضی از صاحبنظران نیز رقابت پذیری را با رویکرد مبتنی بر قابلیت می بینند، آنها بر نقش عوامل داخلی سازمان بر توان رقابتی سازمان تاکید دارند. هدف اصلی در این رویکرد تاکید بر مزیت های رقابتی ناشی از قابلیت های منابع یک بنگاه می باشد. در حقیقت این رویکرد بر منابع داخلی شرکت به عنوان منابع بالقوه مزیت رقابتی تاکید دارد. در این رویکرد منابع به دو دسته محسوس و نامحسوس تقسیم بندی می شوند. منابع محسوس عبارتند از: منابع مالی، منابع فیزیکی، منابع تکنولوژیکی و منابع سازمانی و منابع نامحسوس بنگاه نیز عبارتند از: منابع انسانی(تجربه، وفاداری، اعتماد و مهارت ها و …)، توان خلاقیت و نوآوری و شهرت بنگاه در محیط. ویژگی های اصلی رویکرد مبتنی بر قابلیت، گرایش به شایستگی به صورت داخل به خارج، بلند مدت و از پیش فعال است.

رویکرد دیگر، رویکرد مبتنی بر بازار است. به منظور به دست آوردن مزیت رقابتی پایدار، ادبیات مدیریت پیشنهاد می کند که بنگاه ها باید مشتری گرا و یا بازارگرا، نوآور و کارآفرین بوده و نیز گرایش به یادگیری داشته باشند. براساس این رویکرد گرایش به بازار منبعی مهم برای به دست آوردن مزیت رقابتی و حتی مزیت رقابتی پایدار به حساب می آید.

در این رویکرد پورتر با استفاده از نظرات هکس و وایلد مطرح می کند که دو عامل اصلی ساختار صنعتی که بنگاه در آن فعالیت می کند و موضع یابی رقابتی بنگاه در آن صنعت بر توان رقابتی یک بنگاه در بازار اثرگذار است. منابع مبتنی بر بازار که از تنوع زیادی برخوردارند عبارتند از: قابلیت های ارتباط با مشتری، دارایی های مبتنی بر شهرت، منابع انسانی و توان نوآوری موفقیت آمیز در بازار.

بررسی دیگر در حوزه رقابت پذیری را می توان رویکرد ترکیبی نامید. مقصود از رویکرد ترکیبی این است که از ترکیب رویکردهای فوق یک مدل خاص برای اندازه گیری رقابت پذیری بنگاه توسعه داده می شود. چارچوب ارایه شده توسط هکس و وایلد مبتنی بر این رویکرد می باشد. این الگو سه گزینه استراتژیک برای رقابت بهتر در عرصه جهانی ارایه نموده است: محصول برتر، راه حل های مربوط به مشتری و قفل کردن سیستم.

 مفهوم رقابت پذیری

يكي از ويژگي هاي شركت هاي موفق امروز برخورداري از قدرت رقابت پذيري است و در عين حال ويژگي بارز شركت هاي ناموفق، عدم برخورداري از اين ويژگي است .قدرت رقابت پذيري بيش از هر چيز از داشتن ديدگاه هاي جديد در مورد آن نشات مي گيرد، در عين حال بستر محيط و زمان تغييرات چشمگيري در شاخص هاي رقابت پذيري ايجاد کرده است. بايستي توجه داشت که تنها تئوري ها و چارچوب هاي مفهومي از رقابت پذيري مي توانند کاربرد دائمي يابند که بقدر کافي جهت سازگاري فرآيندهاي مديريتي و تغييرات محيطي انعطاف پذير باشند. رقابت پذيري سازمان از سوي بسیاری از محققان به صورت مفهومی چند بعدی ارایه شده است (آمباشتا و مومایا، 2002). آکیموا (2000) نیز به رقابت پذیری به عنوان مفهومی چند بعدی نگریسته و آن را در سطح سازمان تعریف می کند.

طبق تعريف مارتز، رقابت پذيري معادل قدرت اقتصادي يك واحد در مقابل رقبايش در بازاري است كه براحتي كالاها، خدمات، مهارت ها و ايده ها فراتر از مرزهاي جغرافيايي عرضه مي شود. رقابت پذيري در سطح بنگاه مي تواند بعنوان توانايي بنگاه در طراحي، توليد و بازاريابي محصولات و فروش آن ها بيشتر از رقبا تعريف شود . به گفته كريستنسن از دانشكده بازرگاني دانشگاه هاروارد، درصورتي دولت ها قادر به رقابت هستند كه بنگاه هاي آن ها بتوانند رقابت كنند . پورتر بيان مي كند كه اين يك بنگاه است كه در بازار رقابت می کند و نه دولت (پورتر، 1998). مک گاهان (2006) در گزارشی نشان می دهد که 36 درصد از واریانس سوددهی وابسته به ویژگی های درونی شرکت ها و فعالیت های آن ها دارد. صاحبنظران دیگری چون بارتلت و قوشان(1989) و پراهالد و همل (1990) نیز برای شناسایی منابع رقابت پذیری بنگاه ها بر خود بنگاه و استراتژی هایش و موقعیت منابعش تمرکز کرده اند.

در حال حاضر رقابت پذيري يك موضوع محوري در سطح دنيا است و از آن به عنوان وسيله اي جهت دست يابي به رشد اقتصادي مطلوب و توسعة پايدار ياد مي شود . در يك اقتصاد جهاني شده، رقابت پذير بودن به معناي امكان به دست آوردن موقعيت مناسب و پايدار در بازارهاي بین المللي است . در عصر گسترش روزافزون جهاني شدن، رقابت پذيري موضوعي مهم در بين سياست گذاران سطوح مختلف (کشور، صنعت و شرکت) در بخش های مختلف دنیا تلقی می شود (شورچلو، 2002 ).

WEF و تعریف رقابت پذیری

مجمع اقتصاد جهانی (WEF)، رقابت پذیری را توانایی اقتصاد ملی در پایداری رشد و یا حفظ استاندارد زندگی (درآمد سرانه) می داند. از نظر سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OEDC)، رقابت پذیری یعنی توانایی یک ملت در تولید کالاها و خدمات برای ارایه در بازارهای بین المللی و به طور هم زمان حفظ و یا ارتقای سطح درآمد شهروندان در بلندمدت.

از دیدگاه UNCTAD، واضح ترین نگرش به رقابت پذیری از مسیر مقایسه عملكرد اقتصاد كلان و اقتصاد زندگي جامعه براساس بهره وري عوامل توليد به دست مي آيد. مفهوم دقيق رقابت پذيري در اين ديدگاه توانايي كشورها در فروش محصولاتشان در بازارهاي جهاني است . به عقيده موسسه مديريت توسعه (IMD)، رقابت پذیری ملی به مفهوم اجتماع ساده بنگاه هاي انفرادي نيست، بلكه نتيجة عوامل متعددي نظير نحوة هدايت اقتصاد توسط دولت، سياست هاي اجتماعي و مكانيزم ايجاد ارزش است .

رقابت پذيري به مفهوم توانايي كشور در ايجاد ارزش افزوده و افزايش ثروت جامعه به وسيلة مديريت دارايي ها و ايجاد جذابيت ها و … است. بر اساس ديدگاه هيت (1999) نیز، رقابت پذیری ملي عبارت است از ميزان توليد كالاها و خدماتي كه از سوي يك كشور بتواند به بازارهاي بين المللي راه يابد . ضمن آنكه در همين مدت درآمد واقعي شهروندان خود را افزايش دهد و يا حداقل مانع كاهش آن شود .

كوهمن (1984) نيز معتقد است كه رقابت پذيري را مي توان به صورت توانايي يك اقتصاد براي ثابت نگه داشتن سهم خود در بازارهاي بين المللي و يا افزايش سهم خود در بازار هر فعاليتي كه انجام مي دهد تعريف كرد، به شرطي كه استانداردهاي زندگي را براي حاضران در فرآيند رقابت پذيري بهبود بخشد و يا حداقل مانع افت اين استانداردها شود (بهکیش، 1380).

 

تعریف رقابت پذیری

بنابر آنچه گفته شد، مى توان نتيجه گرفت كه رفاه اقتصادى بر اثر دو عامل مواهب خدادادى و بهره ورى تعيين مى گردد. اما آنچه كه ميزان كارآمدى اقتصادى يك كشور را نشان مى دهد تنها عامل بهره ورى است، زيرا مواهب خدادادى خارج از اراده افراد يك كشور بوده و بر اثر تصميمات آنها در زمان حال شكل نمى گيرند. بنابراين در تعريف رقابت پذيرى بيش از آنكه به فراوانى منابع توجه شود، بهره ورى كشورها را بايد در نظر گرفت.

در نتیجه عامل “مواهب خدادادی” در تشریح رقابت پذیری متغير كنترلى به شمار مى رود و خود، مقياس رقابت پذيرى يا متغير سياست گذارى محسوب نمى شود. حذف اثر مواهب خدادادى كمك مى كند تا رفاه اقتصادى و بهره ورى از يكديگر بازشناخته شوند. به عبارت ديگر، مفهوم رقابت پذيرى به قابليت توليد ثروت از فعاليت هاى اقتصادى مولد اشاره دارد كه بر ارزش نيروى كار و دارايى هاى طبيعى موجود مى افزايند.

بر طبق تعریف مجمع جهانی اقتصاد، رقابت پذیری مجموعه ای از نهادها، سیاست ها و عواملی است که سطح بهره وری یک کشور را تعیین می کنند. سطح بهره وری به نوبه خود سطح رفاه اقتصادی مردم در اقتصاد کشور را تعیین می کند. به عبارت دیگر می توان گفت اقتصادهایی که رقابت پذیرتر هستند، سطح بالاتری از درآمد را برای شهروندان خود ایجاد می کنند (پورتر، 2008).

 

 شاخص‌های میانی رقابت پذیری

رشد بهره ورى و پيشرفت اقتصادى از طريق عوامل پيش برنده اى صورت مى پذيرد كه شاخص هاى ميانى رقابت پذيرى به شمار مى روند. به عنوان مثال مى توان به اين موارد اشاره كرد: صادرات موجب مى شود كشورها فعاليت هاى توليدى خود را كه در آن بيشترين بهره ورى را دارند، فراتر از تقاضاى بازار داخلى دنبال كنند. از طرف ديگر، واردات موجب مى شود كشورها به كالاهايى دست يابند كه در داخل كشور امكان توليد آنها به طور بهينه وجود ندارد. همچنين، افزايش رقابت در بازارهاى داخلى و دستيابى به فناورى هاى خارجى نهفته در كالاهاى سرمايه اى از ديگر آثار واردات هستند. سرمايه گذارى داخلى براى افزايش بهره ورى شركت ها و بهبود زيرساخت هاى كشورها ضرورى است. جريان ورودى سرمايه گذارى مستقيم خارجى به كشورها با خود سرمايه، فناورى، مهارت، مديريت، دستيابى به بازار و رقابت به همراه دارد. از سوى ديگر، جريان خروجى سرمايه گذارى مستقيم خارجى، رشد بين المللى شركت هاى داخلى و استفاده از ظرفيت هاى خارجى را به دنبال دارد. نوآورى در توليد نيز از ديگر عوامل پيش برنده ى بهره ورى مى باشد (پورتر و کتلز، 2007).

البته هر يك از اين عوامل وابسته به رقابت پذيرى بنيادين هر اقتصاد هستند (كه در ادامه به توضيح آن خواهيم پرداخت). به عنوان نمونه، سرمايه گذاران خارجى به سرمايه گذارى در كشورى اهتمام مى ورزند كه براى آنها نسبت به سطح دستمزدهاى داخلى، ارزشى مناسبى ايجاد كند، يا رشد صادرات تنها از طريق توليد محصولات با كيفيت بالا و هزينه تمام شده پائين امكان پذير است. علاوه بر اين اگر صادرات، سرمايه گذارى و ميزان ثبت حق اختراع، به كمك يارانه هاى مستقيم ايجاد شوند، نقش اندكى در افزايش بهره ورى خواهند داشت و حتى ممكن است باعث كاهش بهره ورى شوند. هر یک از شاخص های میانی خود وابسته به رقابت پذیری بنیادین هر اقتصاد هستند (پورتر و کتلز، 2007).

 

شکل 2 – 2 – شاخص های میانی رقابت پذیری

 

رویکردهای مختلف رقابت پذیری

يكي از رويكردهاي موجود در مورد موضوع بحث رقابت پذيري در بنگاه، رويكرد دارايي _ فرآيند _ عملکرداست. به عقیده برکلی(2001) و مومایا (2000) رقابت پذیری شامل ترکیبی از دارايي ها و فرآيندهاست . دارايي ها مي توانند بطور مستقيم از طبيعت جذب شوند و يا ايجاد شوند و فرآيندها نيز مسئول تبديل دارايي ها به محصولات قابل فروش در بازار مي باشند كه منافع اقتصادي براي شركت ها به ارمغان مي آورند. بعبارت ديگر توان رقابتي يك بنگاه وابسته به سه متغير اصلي دارايي هاي سازمان، فرآيندها و عملكرد آن مي باشد.

بركلي و همكارانش (1988) چارچوبي را متشكل از سه عنصر عملكرد رقابتي، پتانسيل رقابتي و فرآيندهاي مديريتي براي بررسي رقابت پذيري در يك بنگاه معرفي مي كنند . در چارچوبي مشابه در كتاب سالانه رقابت در جهان نيز از همين عناصر استفاده شده است .در اين چارچوب، پتانسيل رقابتي معادل با دارايي، فرآيندهاي مديريتي معادل با فرآيند وعملكرد رقابتي نيز معادل با عملكرد در رويكرد فوق است.

بعضي از صاحبنظران نيز رقابت پذيري را با رويكرد مبتني بر قابليت يا منابع مي بينند .آن ها بر نقش عوامل داخلی سازمان بر توان رقابتی سازمان تاکید دارند (بارتلت و قوشال؛ 1989، پراهالد و همل؛ 1990، گرنت؛ 1995، برنی؛ 1991 و 2001، پتراف؛ 1993، اولریچ؛ 1993، اسمیت؛ 1995). هدف اصلی در این رویکرد تاکید بر مزیت های رقابتی ناشی از قابلیت های منابع یک شرکت می باشد. منابع، واحدهای پایه ای یک بنگاه بوده و شامل تمام نهاده هاي مالي، تکنولوژيکي، انساني و سازماني است . همچنين منابع ، پايه اي براي ايجاد شايستگي فراهم مي کنند. در واقع شايستگي هاي يک بنگاه از يک يا ترکيبي از منابع بنگاه بوجود مي آيند و خود پايه اي براي ايجاد مزيت رقابتي ارائه مي کنند.

در دیدگاه مبتني بر قابليت ها، توسعه بلندمدت شايستگي هاي يک بنگاه نقطه شروع توسعه استراتژي را شکل می دهند (جاتنر و ورلی، 1994). در حقیقت این رویکرد بر منابع داخلی شرکت به عنوان منابع بالقوه مزيت رقابتي تأكيد دارد. بررسي و تجزيه و تحليل محيط خارجي براي كشف فرصت ها و تهديدها به تنهايي نمي تواند موجب برتري رقابتي شركت شوند . مديران استراتژيك بايد به داخل شركت نيز توجه كنند تا بتوانند عوامل استراتژيك داخلي يعني قوت ها و ضعف ها را نيز شناسايي كنند . گرانت بر اين باور است كه مزيت رقابتي پايدار یک بنگاه توسط منابع آن شرکت تعیین می شود. (هانگر و ویلن، ترجمه دکتر اعرابی و ایزدی، 1381).

در اين رويكرد منابع به دو دسته محسوس و نامحسوس تقسيم بندي مي شوند . منابع محسوس يك بنگاه عبارتند از : مالي، فيزيكي، تكنولوژيكي و سازماني . منابع نامحسوس بنگاه نيز عبارتند از : منابع انساني، توان خلاقيت و نوآوري و شهرت بنگاه  در محیط (دس و لامپکین، 2003).

رويكرد سوم قابل مشاهده در اين مدل، رويكرد مبتني بر بازار است. به منظور به دست آوردن مزيت رقابتي پايدار، ادبيات مديريت پيشنهاد مي كند كه بنگاه ها بايد مشتري گرا و يا بازارگرا، نوآور و كارآفرين بوده و نيز گرايش به يادگيري داشته باشند. براساس اين رويكرد، گرايش به بازار منبعي مهم براي بدست آوردن مزيت رقابتي و حتي مزيت رقابتي پايدار به حساب مي آيد. دشپاند و وبستر اشاره مي كنند كه سازمان ها، مؤسسات فكري هستند (لیو و همکاران، 2003).

در اين رويكرد پورتر با استفاده از نظرات هكس و وايلد(1999 و 2002) مطرح مي كند كه دو عامل اصلي ساختار صنعتي كه بنگاه در آن فعاليت مي كند و موضع يابي رقابتي بنگاه در آن صنعت بر توان رقابتي يك بنگاه در بازار اثر دارد . ساختار صنعت، ارزش ايجاد شده توسط فعاليت اقتصادي اعضاي صنعت و نيز توان آن ها براي سهيم شدن در ثروت ايجاد شده را توصيف مي كند.

در رويكرد مبتني بر بازار، با استفاده از چارچوب هايي مانند ساختار صنعت، زنجيره ارزش و استراتژي هاي عمومي، پايه و اساس تعيين مزيت رقابتي و طراحي استراتژي‌ها خارج از سازمان بوده و در واقع تأكيد بر رقابت است و چندان توجهي به شركت و منابع آن نمي شود. منابع مبتني بر بازار که از تنوع زيادي برخوردارند عبارتند از : قابليت هاي ارتباط با مشتري، دارايي هاي مبتني بر شهرت، منابع انساني و توان نوآوري موفقيت آميز در بازار. (هولی و همکاران، 2003)

 

مدل اندازه گیری رقابت پذیری بنگاه

می توان گفت که در بنگاه توان رقابتی بیش از هر چیز تابعی از عوامل منابع داخل بنگاه، موقعیت بنگاه در بازار و توان خلاقیت و نوآوری است. بنابراین زاویه نگاه به رقابت پذیری به منظور اندازه گیری آن به ترتیب نمودار زیر است. به عبارت دیگر برای اندازه گیری توان رقابتی بنگاه، بایستی توان منابع داخلی بنگاه، موقعیت آن در بازار و توان خلاقیت و نوآوری سازمان را مورد بررسی قرار داد. در حقیقت بنگاهی که با استفاده از توان خلاقیت و نوآوری خود بتواند منابع را به خوبی مورد استفاده قرار دهد و موقعیت بهتری را در بازار برای خود تثبیت نماید، دارای توان رقابتی بالایی خواهد بود. در این صورت، موقعیت خوب بنگاه در بازار، انرژی مثبت به بنگاه وارد نموده و منجر به بهبود منابع و توان خلاقیت و نوآوری خواهد شد. با این دید، هم کارایی فعلی بنگاه و هم پتانسیل رشد آن در آینده دیده شده است.

بنابراین بنگاه با توان رقابتی بالا بنگاهی است که علاوه بر اینکه در حال حاضر در بازار دارای سهم بازار خوبی است، این سهم بازار را به راحتی نیز از دست نخواهد داد.

برای این که یک بنگاه دارای توان رقابتی بلند مدت باشد، لازم است که دارای حلقه بازخورد مثبت بین عناصر سه گانه فوق باشد. با استفاده از توان خلاقیت و نوآوری بنگاه، منابع داخل سازمان به شیوه مناسب تری به کار گرفته شده و خروجیهای بهتری را تولید می کند. این فعل و انفعال، بالا رفتن توان رقابتی بنگاه است. این امر مجددا به صورت حلقه بازخورد مثبت از طرف عنصر موقعیت بنگاه در بازار به توان خلاقیت و نوآوری و همچنین منابع داخل بنگاه بر می گردد. این حلقه بازخورد مثبت منجر به پایدار نمودن توان رقابتی در بلند مدت می شود. اما اگر بنگاه فقط بر یکی از این عوامل تکیه کند، حلقه های بازخورد فوق یک طرفه خواهد بود و یا ناقص می باشد و در بلند مدت تکمیل نمی گردد. در طراحی این مدل دید چند بعدی استفاده گردیده است.

روند گزارش

گام اول:تعیین بازه زمانی

گام دوم: شناسایی داده ها و شاخص ها

گام سوم:توجه به تورم سالیانه

گام چهارم: مولفه ها و اوزان

گام پنجم: نرمال سازی

گام ششم: مدل نهایی

گام هفتم :رتبه بندی شرکت ها

 

تجزیه و تحلیل یافته های گزارش

اطلاعات مالی شرکت ها هر سال در قالب مشخص صورت های مالی یا گزارش های مالی تهیه می شوند. این گزارش ها عبارت است از، بازنمایی اطلاعات خلاصه شده و طبقه بندی شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطاف پذیری مالی بنگاه اقتصادی، به گونه ای که برای طیفی گسترده از استفاده کنندگان در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد. مجموعه کامل صورت های مالی به دو جزء صورت های مالی اساسی (شامل بخش های ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد) و یادداشت‎های توضیحی همراه صورت‎های مالی تقسیم بندی می شود.

با توجه به این که اطلاعات مالی موضوعی است که توسط شخص سوم خارج از بنگاه تایید می شود و مبنای تصمیم گیری ها می باشد، سعی بر آن است با استفاده از اطلاعات صورت های حسابرسی شده به همراه یادداشت های توضیحی پیوست رقابت پذیری بنگاه های اقتصادی در صنعت مربوطه تخمین زده شود.

نسبت های مالی، از مهمترین شاخص هایی هستند که عملکرد و وضعیت فعلی سازمان را در یک دوره زمانی خاص نشان می دهند و استفاده از این شاخص ها تقریبا در سازمان در محدوده کاربردی آنها به خوبی نهادینه شده است.

شاخص های اقتصادی به منظور تحلیل وضعیت اقتصادی یک کشور در سطح کلان و یک صنعت و سازمان در سطح خرد مورد استفاده قرار می گیرند و در سطح کلان با استفاده از این شاخص ها به صورت های مختلف به منظور تعیین موقعیت فعلی وضعیت اقتصادی یک کشور در بین سایر کشورها استفاده می شود و در سطح خرد از چنین شاخص هایی می توان برای تعیین وضعیت سازمان در حیطه فعالیتی آنها و در بین سایر رقبا بهره گیری نمود.

شاخص های بهره وری مهمترین معیار برای ارزیابی عملکرد سازمان ها و تعیین میزان موفقیت یا ناکامی در رسیدن به اهداف نظام با توجه به میزان مصرف منابع هستند. بهره وری شاخصی است که با استفاده از آن می توان پیوند میان مهارت ها و انگیزه، منابع انسانی، تکنولوژی، مواد اولیه، سرمایه، مدیریت و شرایط محیطی را تحلیل و بررسی کرد.

افزایش بهره وری در سطح ملی موجب بالا رفتن سطح زندگی مردم، کاهش تورم و ایجاد توان رقابت ملی در بازارهای جهانی می شود. افزایش بهره وری ملی برایند افزایش بهره وری در سازمانها و بنگاههای اقتصادی است و سطح آن را می توان به عنوان معیاری برای سنجش پیشرفت و توسعه یک کشور در مقایسه با سایر کشورها در نظر گرفت.

در سطح سازمان ها و نیز بهره وری محور اصلی رقابت و میزان کیفیت ترکیب مناسب عوامل تولید برای ایجاد ارزش بیشتر است. لذا اندازه گیری بهره وری از دو بعد می تواند مورد استفاده واقع شود. نخست نشان دادن روند تغییرات شاخص های بهره وری طی ادوار زمانی برای یک بنگاه، که سازمان ها را برای تحلیل علل کاهش یا افزایش بهره وری در زمینه های اندازه گیری کمک می کند، و دوم مقایسه بهره وری بین سازمان ها و بنگاه های دیگر به منظور یافتن موقعیت نسبی است که می تواند برای برنامه ریزی های آینده در مورد محصول، فرآیند، بازار و غیره در محیط رقابتی مؤثر واقع شود.

شاخصهاي تعديل متغيرهاي اصلي

ردیفمتغيرهاي اصليشاخصهاي تعديل
1هزينه نيروي كارشاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي ( كل )
2ارزش ستاندهشاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط
3ارزش كل داده هاشاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط ( كل )
4دارائيهاي جاريشاخص تعديل ندارد
5دارائيهاي ثابتشاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط ( كل )
6سرمايه عملياتيشاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط ( كل )
7مجموع دارائيهاشاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط ( كل )
8هزينه مواد اوليه مصرف شدهشاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط ( كالا )
9هزينه مصرف انرژيشاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط
10بدهيهاي جاريشاخص تعديل ندارد
11فروش خالصشاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي ( كل )
12مصارف واسطهشاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط ( كالا )
13استهلاكشاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط ( كل )
14هزينه تعمير و نگهداريشاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي ( خدمات )
15هزينه كل توليدشاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط ( كل )
16هزينه نيروي كار توليدشاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي ( كل )
17هزينه سربارشاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط ( كل )
18هزينه هاي اداري ، مالي و فروششاخص قيمت توليد كننده در گروه صنعتي مربوط ( كل )
19تعداد نيروي كارشاخص تعديل ندارد

 

معرفی مولفه های مورد بررسی در سطح 1 با نگاه سیستماتیک

منابع مورد استفاده به منظور ایجاد خروجی به عنوان متغیرهای ورودی در نظر گرفته می‌شود.متغیرهای مربوط به فرآیندها، مولفه هایی هستند که منابع را به خروجی ها تبدیل می کنند.شاخص های مالی که نتیجه فعالیت های فرآیندها و استفاده از منابع خروجی ها را اندازه گیری کرده به عنوان شاخص های خروجی در نظر گرفته می‌شود.

 

معرفی مولفه های مورد بررسی در سطح 2

به منظور شناسایی مولفه های با اهمیت در اندازه گیری رقابت پذیری شرکت ها، پس از انجام مطالعه در مورد مولفه ها از طریق مصاحبه و مشاوره و طرح پرسشنامه با استفاده از متخصصان و کارشناسان این حوزه مولفه ها شناسایی می‌شوند. به طوری که با رویکرد سیستمی مولفه ها در سطح اول به سه دسته ورودی، فرایند و خروجی تقسیم بندی شد.

 

 معرفی مولفه های مورد بررسی در سطح 3

در ارتباط با بررسی هر یک از زیرمولفه هایی که برای مولفه های سطح 2 شناسایی شدند نیز پس از انجام مطالعه در مورد این زیرمولفه ها از آنجایی که واریانس های مقادیر زیرمولفه های مورد بررسی مربوط به هر مولفه متفاوت می باشد، لذا متغیرهایی به عنوان زیرمولفه در سطح سوم انتخاب شدند که دارای واریانس بالاتری بوده و متغیرهایی که  مقادیر آنها پراکندگی کمتری داشتند کم اهمیت تر تشخیص داده شدند و در مدل لحاظ نشدند.

 

گام پنجم (نرمالیزه کردن داده ها):

در این مرحله نرمال سازی یا قابل مقایسه نمودن داده های باقی مانده از طریق تقسیم نمودن داده های هر شرکت به عامل دیگر (ارزش ستانده) انجام پذیرفت.

نرمال‌سازی در آمار معانی متفاوتی دارد که ساده‌ترین کاربرد آن نرمال‌سازی داده‌ها یا نرمال‌سازی متغیرها است و عبارت است از روشی که داده‌ها را در زمانی که در یک دامنه نیستند را در دامنه مشابه قرار می‌دهد. به بیان دیگر ممکن است یک داده‌کاو با موقعیت‌هایی مواجه گردد که ویژگیهای در داده شامل مقادیری باشند که در محدوده یا دامنه متفاوتی قرار داشته باشند. این ویژگی‌های با مقادیر بزرگ ممکن است اثر بسیار زیادتری در تابع هزینه نسبت به ویژگی‌های با مقادیر کم داشته باشند. این مشکل با نرمالیزه نمودن ویژگی‌ها طوری که مقادیرشان در دامنه‌های مشابه قرار گیرند برطرف خواهد شد. به عبارت دیگر برای قابل مقایسه نمودن داده ها و اطلاعات از نرمال سازی استفاده می شود.

با توجه به این موضوع که برخی از داده ها هم دامنه نیستند و ممکن است برخی از آن ها با مقادیر بزرگ اثر بسیار زیادتری در تابع هزینه نسبت به مقادیر کم داشته باشند، از طریق تقسیم نمودن بر عامل دیگر (ارزش ستانده) قابل مقایسه می شوند.

 

مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP

فرایند مدل سازی AHP شامل چهار مرحله است: ساخت دهی مسئله تصمیم، اندازه گیری و جمع آوری داده ها، تعیین وزن های نرمال شده  و دستیابی به یک راه حل ترکیبی مسئله با استفاده از این رویکرد چهار مرحله ای ابتدا یک مدل AHP برای مسئله مولفه های سطح 2 مدل رقابت پذیری تنظیم و تدوین گردید.

بدین منظور ابتدا ساخت دهی مسئله تصمیم شامل شکل دهی یک سلسله مراتب مناسب از هدف، معیارها، زیر معیارها و آلترناتیوها انجام پذیرفت. هدف ما در این گزارش ارایه مدلی به منظور اندازه گیری رقابت پذیری بنگاه های مورد بررسی می باشد. اولین سطح سلسله مراتب تصمیم هدف مسئله می باشد. سطح دوم شاخص های اصلی شامل ورودی ها، فرایند و خروجی ها می باشد.

معیارها و زیرمعیارهای مورد نظر سلسله مراتب AHP می تواند از طریق به کارگیری مقایسات زوجی رویکرد فرایند تحلیل سلسله مراتبی در هر سطح با توجه به سطح بالایی آن ارزیابی شود. به طوری که با توجه به هدف تصمیم به مقایسات زوجی مولفه های سطح اول مدل پرداخته خواهد شد و وزن نسبی مولفه ها نسبت به یکدیگر محاسبه می شود. در مورد هر یک از مولفه های سطح دوم مدل نیز وزن نسبی آن ها نسبت به یکدیگر با توجه به مولفه سطح اول محاسبه می شود. برای تمامی مولفه سطح دوم مدل مقایسات زوجی انجام می پذیرد. در این روش تمامی مولفه های هر شاخص مادر را به طور زوجی مقایسه می کنیم.

این مقایسات زوجی در هر سطح انجام می شود و به دنبال آن وزن های نسبی در هر سطح محاسبه می گردد که به آن ها وزن های موضعی (Local) گفته می شود. پس از این مرحله می توان مجموعه ای از اولویت های وزن سراسری را برای هر زیر معیار از طریق ضرب وزن های موضعی (همان وزن های محاسبه شده در هر سطح) در وزن تمامی شاخه های مادر (سطح اول) که زیر معیار بخشی از آن محسوب می شود که بالای آن قرار دارد تعیین گردد.

در مرحله بعدی پس از تعیین اوزان موضعی مولفه های سطح دوم مدل با استفاده از اوزان شاخص های اصلی وزن سراسری مولفه های سطح دوم محاسبه می گردد. بدین ترتیب که برای محاسبه اولویت وزنی یک مولفه وزن موضعی آن در وزن شاخص های بالایی آن ضرب شده و وزن سراسری آن به دست خواهد آمد.

با محاسبه وزن سراسری مولفه ها مدل اندازه گیری رقابت پذیری بنگاه های صنعت داروسازی با استفاده از شاخص های مالی، اقتصادی و بهره وری در صنعت داروسازی ارایه می شود.

 

گام ششم: در مرحله نهایی اوزان شاخص های سطح سوم مدل با استفاده از داده ها و اطلاعات صورت های مالی حسابرسی شده شرکت های بررسی شده ر دوره مد نظر و روش آنتروپی محاسبه می‌شود. به گونه ای که در هر یک از مولفه های سطح دوم مدل، شاخص های سطح سوم توسط روش آنتروپی از روش های ارزیابی اوزان شاخص ها وزن دهی انجام پذیرفت. روش آنتروپی یکی از روش های ارزیابی اهمیت هر شاخص است که برای محاسبه اوزان درونی استفاده می گردد. این روش به پراکندگی و جنس داده ها در ماتریس تصمیم بستگی دارد.

 

پایان بخش اول

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید