جمعه 10 فروردین 1403
خانهاسلایدر اصلینفت و قراردادهای مشارکت‌های نفتی در ایران

نفت و قراردادهای مشارکت‌های نفتی در ایران

امین جنتی فرد -کارشناس اقتصادی| نفت در ایران از بدو بهره برداری تاکنون همواره به عنوان یکی از چالش برانگیزترین موضوعات سیاسی و اقتصادی کشورمان بوده چرا که بر اساس آمارها، در سال ۲۰۰۱ ایران چهارمین تولیدکننده نفت خام جهان بود.


طبق برآوردهای بین‌المللی، تا ژانویه ۲۰۱۱، ذخایر قطعی نفت ایران در حدود ۱۳۷ میلیارد بشکه تخمین زده شد که حدود ۱۰٪ کل ذخایر جهان است. همچنین ایران دارای 116 هزار میلیارد متر مکعب ذخایر گاز طبیعی می‌باشد که حدود ۱۶٪ از ذخایر کل جهان است و مهم تر از همه اینکه در مجموع ذخایر نفت و گاز در رتبه نخست جهان قرار گرفته است.

در یک قرن اخیر با صنعتی شدن فرایند بهره برداری نفت و به خصوص پس از ملی شدن آن، رشد چشمگیری در منافع حاصل از آن پدید آمد و از آن به بعد “نفت” موضوع داغ سیاست مداران دنیا شد. ارزش بالای نفت، گستردگی کاربرد و ارزش افزوده بالای فرآورده‌های آن، نفت را به موضوع شماره یک مناقشات سیاسی دنیای غرب و صاحبان تکنولوژی و کشورهای دارنده این ثروت زیرزمینی به خصوص در غرب آسیا تبدیل شده است. طبیعتا دولت‌های مختلف با توجه به سیاست ها و ظرفیت های موجودشان، در قبال نفت رویکرد های مختلفی را اتخاذ کردند. از این حیث، کشور ما نیز در گذر زمان صد ساله، در فراز و نشیب های متعددی قرار گرفته است. رویدادهای بزرگ زیادی مثل آنچه در 29 اسفند 1329 گذشت، حاصل از نزاع میان طمع استعمار و استقلال طلبی به وقوع پیوست و این روز را با نام “روز ملی شدن صنعت نفت” در تاریخ ماندگار ساخت.

ملی شدن صنعت نفت

مبارزان مردم ایران برای استقلال در بهره برداری و کسب درآمدهای نفتی را نهضت ملی شدن صنعت نفت می نامند.

در اواخر سلسله قاجاریه (1280ش) قراردادی با سرمایه دار انگلیسی به نام «دارسی» منعقد شد که همین قرار داد سر چشمه قریب به نیم قرن حضور، دخالت و حتی تسلط انگلیس بر سیاست، اقتصاد، نظامی گری و فرهنگ ایران شد. دولت بریتانیا تا اواسط قرن بیستم بر صنعت نفت ایران حاکمیت مطلق داشت به طوریکه دولت ایران حق دخالت در میزان استخراج، حجم فروش و اجرای سیاست گذاری های ملی خودش را هم نداشت. در این احوال، پس از پایان جنگ جهانی دوم، قشرهای مختلف مردم به تدریج زمزمه اعتراض سر دادند تا جایی که این نهضت مردمی در واپسین روزهای دهه 1320 شمسی واقعه تاریخی ملی شدن صنعت نفت ایران را رقم زد که موجب کنار زدن منافع نامشروع انگلستان و نقطه عطفی در سرگذشت سیاسی – اقتصادی ایران شد.

در سال های ابتدایی جنگ جهانی دوم(1320ش)، با توجه به اوضاع حاکم داخلی و خارجی، کارگران ایرانی شرکت نفت انگلیس و ایران در قالب سندیکای نفت خوزستان گرد هم آمده و تلاش کردند که با توجه به اهمیت نقش نفت در تعیین سرنوشت جنگ به عنوان وزنه ای راهبردی اثرگذار باشند. کارگران این سندیکا در ابتدای راه با راهبری شورای متحده مرکزی اتحادیه های کارگران و زحمت‌کشان ایران، دست به مبارزه زدند و در خوزستان اعتصاب کردند (1325ش). شرکت نفت ایران و انگلیس ادعا کرد که حزب توده هدایت اعتصاب شورای مرکزی اتحادیه های کارگران و زحمت کشان ایران را بر عهده دارد و به همین دلیل پلیش و فرمانداری نظامی را بر علیه مردم شوراند که در حمله ای مسلحانه در روز 23 تیر 1325، 83 نفر از کارگران کشته شدند. بعد از آن دو طرف به این نتیجه رسیدند که تنها راه رسیدن به نتیجه مذاکره است. لذا هر کدام نماینده ای را برای این کار معرفی کردند. در آن زمان شرکت نفت ایران و انگلیس، رئیس وقت اداره کار خوزستان (شاپور بختیار) را به نمایندگی معرفی کرد. نتیجه این مذاکرات این بود که برای اولین بار قانون کار ایران تصویب شد. در اثر اعتراضات گسترده مردمی که کارگران خوزستان را همراهی می کردند، انگلیسی ها در جهت حفظ منافع خود، سیاست جدیدی را در پیش گرفتند. سیاست آنها این بود که بخشی از امتیازات با هیاهوی فراوان به دولت ایران باز پس دهند و در ازای آن به اعتراضات خاتمه دهند. این سیاست منجر به قرارداد گس-گلشائیان شد که به آن لایحه الحاقی نفت نیز گفته می شود. نخست وزیر وقت (رزم آرا) کوشید تا نمایندگان مجلس شورای ملی را برای تصویب آن متقاعد کند و از ابزاری برای نیل به آن استفاده کرد اما در آخر ناکام ماند. مدت کوتاهی پس از آن در کمیسیون تخصصی نفت در مجلس شورای ملی، طرح ملی شدن صنعت نفت را در صحن علنی مطرح کرد و بحث و جدل جدی بر روی آن صورت پذیرفت.

پیش قراول مبارزات برای ملی شدن صنعت نفت، دکتر محمد مصدق بود. هم زمان با این تحرکات فشارهای انگلیسی هم به تدریج افزایش می یافت که حتی با اعزام ناوگان جنگی به خلیج فارس رنگ و بوی نظامی گرفت. در همین حال، اعتصاب کارگران در حمایت از دکتر مصدق نیز قوت بیشتری به خود گرفت. شدت اعتصاب ها، ناخودآگاه موجب تمایز و ایجاد فاصله آشکار میان استقلال خواهان و سازشکاران شد. سازشکاران به مرور فعالیت های خود را علنی کردند تا جایی که با همکاری عناصر وابسته به دنبال چند کودتای ناموفق، کودتای 28 مرداد 1332 را بر علیه مبارزات مردمی صورت دادند.

در نهایت در روز 24 اسفند ماه سال 1329 مجلس شورای ملی ماده واحده ی ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد و 5 روز بعد مجلس سنا هم آن را تایید کرد و بدین ترتیب روز 29 اسفند ماه با عنوان روز ملی شدن صنعت نفت در تاریخ ایران جاودانه شد.

با وجود اینکه در 23 تیر 1325 و 30 تیر 1331 کشتارهای گسترده ای علیه مردم صورت گرفت،  با این حال استقامت مبارزه کارگران و همراهی مردم دلیل بنیادین ملی شدن صنعت نفت بود. این اتفاق موجب انگیزه دیگر کشور ها در احقاق حقوق استقلال طلبانه خود شد و یکی پس از دیگری برای شکستن استعمار نفتی خود به پا خواستند.

 

جایگاه درآمد نفتی در اقتصاد ایران

در یک قرن اخیر درآمد نفت همواره نقش ستون اصلی اقتصاد ایران را ایفا می کرده است. بالطبع آن، تغییرات در هزینه استخراج و بهای فروش آن نیز مستقیما بر اوضاع ایران اثرگذار بوده است. در دولت های مختلف، سیاست های متفاوتی بر این درآمد اعمال شده؛ زمانی این درآمد، خرج اسلحه و توپ و تانک می شده تا محافظ جان مردم باشد و زمانی اینقدر قمیتش بالا رفت تا سیلاب نقدینگی در کشور، بلای جان مردم شد و حتی مورخان سخن از نقش افزایش بهای نفت در انقلاب اسلامی ایران گفته اند. ازین رو خالی از لطف نیست که نگاهی به تاریخ صد ساله بیاندازیم تا ببینیم شاهرگ اقتصاد در بزنگاه های گوناگون چه نقش هایی را ایفا کرده است:نخستین قرارداد نفتی میان دولت ایران با فردی انگلیسی تبار به نام دارسی منعقد شد.(1280ش) از آنجاییکه ایرانیان در آن زمان به ارزش واقعی نفت و فرآورده های آن توجه کافی نداشتند، حساسیت بالایی در نحوه انعقاد قرارداد به خود نشان ندادند. پس بسته شدن این قرارداد، پیمانکار انگلیسی چندین سال تلاش بی ثمر برای کشف ذخایر نفتی انجام دادند که حتی رفتارهایی که نشان دهنده علاقه به فسخ قرارداد بود از خود نشان می دادند تا در سال 1287ش یکی از چاه ها در منطقه مسجدسلیمان به نفت رسید و آن روز نقطه عطف اقتصاد ایران بود. پس از آن انگیزه ها برای عملیات های گسترده تر کشف و استخراج ذخایر نفتی دو چندان شد و دولت ایران و انگلیس هردو متمایل به سرمایه گذاری بر روی آن شدند.

دولت انگلیس انگیزه بسیار بیشتری برای سرمایه گذاری داشت و از همان موقع تصمیم خود را برای بلوکه کردن تمامی منابع نفتی ایران گرفت. لذا پیشنهاد خرید تمامی سهام شرکت دارسی را ارائه داد. جنگ جهانی اول اتفاق افتاد و انگلستان با شکست تمامی رقبایش، تنها پیمانکار (در واقع مالک) بهره برداری از منابع عظیم نفتی ایران شد. در آن موقع که فعالیت اکتشافی ادامه داشت و آنها به این موضوع پی برده بودند که منابع گسترده ای از نفت در در زیر خاک جنوب و غرب ایران آرمیده است. دولت انگلستان در اولین اقدام جای پای خود را در ایران مستحکم ساخت و تلاش کرد که با به کارگیری راهبردهایی مانع ورود کشورهای دیگر به ایران شود. از سوی دیگر دولت مردان ایران که کمابیش دریافته بودند که قرارداد دارسی به هیچ عنوان منافع درخوری برای ایران ندارد، درصدد تغییر بندهایی از آن برآمدند. در این بین سایر کشورها از جمله آمریکا و شوروی نیز چشم طمع به ثروت اندوخته در این خاک دوختند و به هیچ عنوان نمی توانستند ببینند که تمامی آن نصیب دولت انگلستان شود. رضاشاه برای آرامش افکار عمومی تلاش کرد توجه های داخلی و خارجی را از دولت انگستان منحرف کند و در پی این کار قرارداد دارسی را فسخ کرد. مذاکراتی میان دولت ایران انگلستان در سال 1312 صورت گرفت و همان قرارداد قبلی با اندکی تغییرات بسته شد. در این قرارداد شرکت نفت ایران و انگلیس همچنان به اکتشاف و استخراج و فروش منابع نفتی ایران، بدون هیچ الزامی به ارائه صورت عملکرد به دولت ایران، ادامه می‌داد. مدت قرارداد ۶۰ سال تعیین شد. مخالفین قرارداد دارسی که متوجه بازی سیاسی رضاشاه و دولت انگلستان شده بودند، قرارداد جدید را به هیچ عنوان قدمی در جهت استقلال ایران ندانستند. بدین ترتیب مخالفت ها علنی شد و از همان سال اعتراض هایی به صورت رسمی و غیر رسمی صورت گرفت. از آنجایی رضاشاه تبحر مثال زدنی در سرکوب اعتراض ها داشت، مخالفت هایی به سرانجام نرسید. در دولت محمدرضا مجلس شورای ملی از شکل نمایشی فاصله گرفت و تا حدودی قدرت تصمیم گیری و اعمال نظر پیدا کرده بود. همین موضوع عرصه را برای ورود و دخالت سایر کشورهای بیگانه در ایران بازتر کرد. مجلس شورای ملی پس از شکسته شدن فضای سنگین دیکتاتوری در سلطنت رضاشاه و موضع گیری های قوی تر کشورهای خارجی، دیگر تصمیمات محمدرضا را چندان مهم تلقی نمی کرد و صرفا او را به چشم یک پادشاه سلطنتی می دیدند. مجلس آن زمان چند حزبی شده بود: 1) استقلال خواهان 2)طرفداران شوروی 3) طرفداران آمریکا. اما هیچ کدام علاقه ای به استمرار حضور انگلستان در ایران نداشتند. نتیجه این احوالات این شد که از سال 1323 مصوبه هایی در زمینه جلوگیری از واگذاری امتیازهای نفتی به دول خارجی از مجلس بیرون آمد. دولت انگلستان که خطر اخراجش از ایران را جدی می دید مجددا پیشنهاد عقد قرارداد جدیدی را ارائه داد. از هر کشور نمایندگانی معرفی شدند. از انگلستان «سر نویل گس» و از ایران «عباسعلی گلشائیان» وزیر دارایی ایران برای مذاکره معرفی شدند. نتیجه این مذاکره در سال 1328 قراردادی بود با نام «گس-گلشائیان» که در حقیقت تلاش های پایانی دولت انگلیس برای بقا بر سر چاه های نفتی ایران بود. در این قرارداد شرکت نفت ایران و انگلیس سهم ایران را در منافع بیشتر کرد اما با این حال، به دلیل اینکه نمایندگان مجلس شورای ملی به دنبال ملی شدن صنعت نفت بودند، آن را تصویب نکردند.

قرارداد کنسرسیوم

پس از کودتای 28 مرداد کنسرسیومی از شرکت های نفتی بین المللی تشکی شد که هدف آنها بهره برداری از چاه های نفت ایران بود. دولت ایران با این کنسرسیوم قراردادی امضا کرد که تمامی حقوق نفتی از جمله اکتشاف و استخراج و فروش به شرکت های خرجی سپرده شد و تنها مبلغی نامشخص به عنوان حق بهره برداری به ایران داده می شد که این موضوع عملا خلاف روح ملی شدن صنعت نفت بود.

این قرارداد را «قرارداد امینی – پیج» نیز می نامند زیرا نماینده مذاکره از طرف ایران، دکتر علی امینی وزیر دارایی سپهبد زاهدی بود. در این قرارداد شرکت نفت ایران و انگلیس، شرکت های آمریکایی، شرکت شل، و سایر شرکت های فرانسوی به ترتیب 40%، 40%، 14% و 6 درصد در منافع آن شریک بودند. همانطور که دیده می شود دولت ایران به عنوان صاحب نفت هیچ منفعتی از فروش نفت نمی برد و صرفا در حساب های مالی عددی را به عنوان هزینه مالکانه به ایران در نظر می گرفتند. در سال 1332 اعلام شد که درآمد ایران از فروش 9 میلیون بشکه تنها یکصدهزار لیره بوده است.

قراردادهای مشارکت‌های نفتی و ایجاد کنسرسیوم‌های نفتی موازی

استقلال خواهان نفتی ایران که هنوز به نتیجه دلخواه خود نرسیده بودند، همچنان اعتراض های خود را ادامه می دادند. آنها همواره به دنبال مشارکت دولت ایران در منافع و هزینه های نفتی داشتند. اولین قرارداد نفتی مشارکتی ایران با شرکت نفتی ایتالیا در سال 1340 منعقد شد که یک شرکت مشترک (SIRIP) تاسیس کنند تا با سرمایه گذاری مشترک اکتشاف و بهره برداری را برعهده بگیرد. منافع دو کشور به میزان 50-50 بین دو کشور تقسیم می شد. قرارداد دیگری هم در سال 1337 با شرکت آمریکایی (پان آمریکن) بسته شد که به موجب آن مساحتی حدود 16 هزار کیلومتر مربع تحت اکتشاف و استخراج قرار گرفت و هزینه‌کرد آن نیز به میزان برابر تقسیم شد. در قرارداد عنوان شده بود که شرکت آمریکایی 25 میلیون دلار به ایران پرداخته و متعهد بود که طی 12 سال 25 میلیون دلار دیگر در طرح های نفتی هزینه کند. همچنین درآمد حاصل از فروش مشترک نیز به نسبت 3-1 به نفع ایران تقسیم شود. لذا از سال 1340 میدان داریوش بهره برداری شد و با تولید روزانه ده هزار بشکه شروع به کار کرد. بعد از آن میدان سیروس به بهره برداری رسید که در پی آن 12 هزار بشکه نفت خام در روز به تولید ایران اضافه شد.

 

اخبار مرتبط

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

بیشترین بازدید