دکتر مجتبی لشکربلوکی
زلزله کرمانشاه همه ما را متاثر کرد. روایتهایی که از آنجا میرسد بسیار دلخراش است در این میان اما یک موضوع دلگرم کننده وجود دارد. این تکاپوی مردم برای کمک به کرمانشاه که اکنون قلب ایران است. ارسال پول، مواد غذایی، پتو وعروسی که جهیزیه اش را بخشید و …
این زلزله را بهخوبی صدا و سیما پوشش میدهد. مسولان نیز یا از سر فشار افکار عمومی یا از سر مسولیتشناسی هر روز از آن جا دیدار میکنند. اما زلزله دیگری نیز وجود دارد که هفتاد رییشتر است اما نه صدا و سیما میتواند پوشش دهد و نه میشود برایش پتو فرستاد و نه کسی برایش گریه میکند و نه کسی جهیزیهاش را به آن میبخشد. بیشتر توضیح میدهم.
قبول کنیم دیر یا زود کرمانشاه را فراموش میکنیم. همانگونه که بم را فراموش کردیم و همانگونه که منجیل و رودبار را فراموش کردیم و به خانههایمان برمیگردیم. اما چرا از خودمان سوالات سختتر نمیکنیم؟ چرا کارهای زیربناییتر را پیگیری نمیکنیم؟
بگذارید سه سوال سخت از خودمان بپرسیم:
1-چرا خانههای ما این قدر سست است؟ آیا سنگ و سیمان ما سست است یا دستهای برخی پیمانکاران و مهندسان ما؟ که پای نقشهها و ساختمانهایي را امضا میکنند که میدانند بر اساس اصول مهندسی ساخته نشده و فاقد ایمنی لازم است و به جای پناهگاه، آرامگاه خانوادهها خواهد بود و به جای مسکن، مدفن!
2-چه کسی میگوید که ایران حوادث غیرمترقبه دارد؟ این کشور هر سال یک حادثه طبیعی دارد چرا میگوییم غیرمترقبه و چرا میگوییم غافلگیرکننده؟ برای اینکه بهانه پیدا کنیم! کشوری که هر سال با چنین مسایلی روبروست دیگر باید در زمینه «مدیریت سریع بحرانها» به بلوغ رسیده باشد و بتواند منظم، قاعدهمند و با یک تقسیم کار شفاف برای همه جامعه کار را جلو ببرد و در ضمن نقش مردم و جریانهای پاک خودجوش مردمی نیز در این مسیر به خوبی مشخص باشد و جلوی سوء استفادههای سودجویان ناپاک گرفته شود.
3-چرا ما ماشینهایمان را بیمه میکنیم اما جان و جان پناهمان را نه؟ چرا تجربه بیمه حوداث طبیعی در جهان وجود دارد اما راهاندازی آن در ایران سالها در کش و قوس نهادهای مختلف به طول انجامیده است؟
اینها نشانهها همان زلزلهای است که هیچ کس برایش گریه نمیکند. این که ما اخلاق حرفهای را در خانهسازی رعایت نمیکنیم، اینکه بعد از این همه سال تجربه واقعا گران بها! نظام مدیریت بحرانمان لنگ میزند و پوشش بیمهای برای بحران نداریم، اینها زلزله واقعی است.
تا اطلاع ثانوی چند کار ساده انجام دهیم. منتظر دولت نباشیم. ما یعنی ما مردم همین من و شما چند کار میتوانیم انجام دهیم.
خانههای امروز را باید بیست سال پیش درست بنا میکردیم، از آن که گذشت، امروز دست کم دو کار کنیم: خانههای موجود را مقاوم کنیم و این که هر خانهای که امروز ساخته میشود را محکم بنا کنیم.
به فرزندان خود اخلاق حرفهای را بیاموزیم. همین سست بنیانی ما در اخلاق حرفهای است که خانههای سست، نظامهای آشفته، مواد غذایی فاسد، رسانه دروغپرداز، کم کاری و کم فروشی را رقم میزند. بگذاریم نسل بعدی آنقدر محکم باشند که پای هر چیزی را امضا نکنند و دست به هر کاری نزند. بگذاریم آنها آینده را محکمتر از ما بسازند.
واژه حوادث غیرمترقبه را از گفتوگوهای خود حذف کنیم تا کسی نتواند ناتوانی خود را پشت آن پنهان کند. حادثه در ایران مترقبه است و غافلگیر کننده نیست این ما هستیم که در غفلت بسر میبریم.
این ایران نیست که روی گسل زلزله است، این اندیشه و شخصیت و نظام مدیریتی ایرانی است که روی خط زلزله است. خداوند فرمود سرنوشت هيچ ملتي را تغيير نميدهم مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند. تغییر کنیم تا زیر آوار زلزله مدفون نشویم. وقتی میتوانیم برای کرمانشاه امروز کمک کنیم یعنی توانمندی ساختن فردای بهتر و محکمتر را داریم.