کارخانه دولتی چای لاهیجان (نخستین کارخانه چای ایران) زمانی که برپا بود
ویرانه اولین کارخانه چای سازی ایران در لاهیجان مقابل مزار کاشف السلطنه بانی احداث آن
رضا مقدم| کاشف السلطنه چقدر بد اقبال بود که کشت چای جز در گیلان در جایی دیگر امکان پذیر نبود. آن بینوا چای را آورد تا قاتق نان اهالی گیلان باشد اما وسیلهای شد برای تلکه کردن دولتها در طول تاریخ بدون هیچ نتیجهای و حتی ایجاد آبرویی.
کاش می شد چای را در اصفهان یا لرستان یا خراسان یا فارس کاشت. قطعا اهالی این ولایات هم چون اهالی شمال نبوده و نیستند که پس از ارتکاب خطاها و بی تدبیریهای بسیار با روانه کردن سیل نامه و شکایت به دولت، خود را مبری نشان دهند و گناهان خود را به پای دیگران بنویسند. آن هم گناهی در حد پایمال کردن بیت المال.
چندی است که اهالی شمال ساز شکایت علیه واردکنندگان چای کوک کردهاند و با روش قدیمی انداختن مشکل به دست پنهان انگلیس و اوهام دیگر میخواهند قصور و کوتاهیهای خود را توجیه یا پنهان سازند.
اهالی شمال! اگر واقعا دل سپردن به این اوهام و تخیلات مشکل شما را حل میکند؛ حرفی نیست. چون درد شما پول است نه چیز دیگر. هم چون گذشته یک چیز من درآوردی به اسم چای آن هم با یارانه دولت (که چیزی نیست جز بیت المال) درست کردهاید و در فروش آن درماندهاید و حالا با این سخنان ناصواب قصد دارید هم پول بیت المال را ندهید هم آن چای را به گردن دولت بیندازید و مثل همیشه به گوشهای بروید تا با این پول خوش بگذرانید تا باز بهار دیگری برسد و همین داستان را تکرار کنید.
اگر بخواهیم مشکل چای ایران را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم درست برداشت نمیکنند؛ چای سازی بلد نیستند و در نتیجه چیزی درست میکنند که کیفیت یک چای خوب را ندارد و هر فردی با یک بار دم کردن متوجه میشود ضعفهایی در این چای وجود دارد.
البته این را هم بگویم که چای ایران به طور بالقوه میتواند یکی از بهترین چایهای جهان باشد. اما با حساب و کتاب و پیروی از اصول نه این وضع اسف انگیز که متخصصی بالای سرش نیست.
سالها پیش که من و پدرم در بهار به لاهیجان و لنگرود میآمدیم؛ عطر چای در فضای شهر آدم را سرمست میکرد. نه مثل امروز و این شکلی که پول بیت المال را حیف و میل کردهاند و هزاران تن چای برای دولت به ارمغان آوردهاند. بعد هم به عوض اعتراف به قصور و توضیح علت و دلایل این کار که چیزی نیست جز خریدن هر برگی که کشاورز آورد که حاصلش چیزی جز همین نیست که حتی لیاقت انبار کردن را ندارد؛ برداشتهاند به واردکنندگان سنگ پرتاب میکنند.
چای و ثروتی که نابود میشود
اگر وارد کننده مقصر است؛ پس چرا در سال 1381 که واردات چای ممنوع بود نتوانستید یک کیلو از آن مثلا چای را بفروشید و آخرش آن چایها را روانه انبارهای دولت کردید و بعد مظلومانه نغمه سر دادید که دولت بیا و از خیر بازپرداخت وامت بگذر چون ما چای خودمان را نفروختهایم؟ در حالی که آن چه تولید شد اصلا چای نبود.
مگر همین شما نبودید که ادعا می کردید ما در سال 1379 بهترین چای ایرانی را ساختیم اما بازار از ما چای ضعیف خواست؟ با این دروغ و توهم تا توانستید چای ضعیف ساختید (که در تولید آن سابقه طولانی دارید) در حالی که همه میدانند این یک دروغ بزرگ بود. امروز اگر فردی به شمال برود تا یک چای بهاره بخرد.
اگر به او حقه نزنند و واقعا چای بهاره به او بدهند قیمتش کمتر از یک کیلوگرم 30 هزار تومان نیست. پس چای خوب ایرانی مشتری دارد. خوبش را هم دارد و هیچ شخصی نمیتواند آن را پیش چشم مصرف کننده محترم ایرانی خوار و خفیف کند.
چای ایرانی باعث عزت و سربلندی این کشور است اگر طبق اصول ساخته شود. آیا شما از دهان هیچ وارد کنندهای تا حال کلمهای بی احترامی در مورد چای ایرانی شنیدهاید؟ تنها حرف ما این بوده که برگ چای را باید اصولی چید و طبق قاعده چای سازی کرد و باغات چای ایران ظرفیت معینی برای تولید چای خوب دارند نه آن 70 هزار تن دهه 70 شمسی که جز به لعنت خدا نمیارزید و آخرش جایگاهی بهتر از انبارهای دولت و سرنوشتی بهتر از پوسیده شدن پیدا نکرد.
منتهی یک عده خصوصا در خود دستگاه دولت دوست دارند با هزینه دولت چای ضعیف تولید و انبار شود تا پس از چند سال و تبدیل به معضل شدن آن آستین بالا بزنند و از رانت فروش چای انباری ثروتی برای خود و خانوادهشان برای چند نسل دست و پا کنند (دولت برای چای در دوره 1384 تا 1388 کیلویی 1750 تومان هزینه کرد و آن مثلا چای را پس از سالها ماندن در انبارها در نهایت کیلویی 200 تومان به معرض فروش گذاشت و خریدارانش (با سوابق دولتی) آن را به حداقل 1500 تومان فروختند. مثال عینی دولت تاجر خوبی نیست.)
همین افراد دولتی هستند که برای رد گم کردن، وارد کنندگان را مقصر شکست چای ایرانی معرفی میکنند. در حالی که من تاجر هرگز آبروی کارم را با فروختن جنس بی کیفیت به حراج نمیگذارم. این افراد وابسته به دولت هستند که مصونیت دارند و همان ها هستند که چای ایران را در حدی میخواهند که چنین عایداتی برایشان داشته باشد و همانها هستند که از سیاستهایی در زمینه مدیریت صنعت چای دفاع میکنند که چنان سرانجامی برای چای ایران رقم بزند. یارانه از جیب دولت و بیت المال برود؛ چای انباری تولید شود تا پس از استیصال و در معرض فروش قرار گرفتن آن به قیمت نازل، چون فرشته نجات ظاهر شوند و باقی قضایا. چه کسانی امسال خاک را با گندم به دولت فروختند؟ کشاورز بود یا خودیها و دولتیها؟
امروز فریاد از حذف مالیات ارزش افزوده چای وارداتی میزنند. غافل از این که چای ایرانی نیز از این امر معاف است. اما حرف آقایان این نیست. میگویند برای چای وارداتی باشد و برای ایرانی نباشد. در حالی که حذف این مالیات دلیل منطقی دارد.
قانون چه کرده است؟
قانون میگوید تولید چای فرآوری به حساب نمیآید که ارزش افزوده ایجاد کند. اضافه کردن اسانس یا مخلوط کردن با دیگر مواد مثل دارچین و خلاصه هر چیزی که چای را از خالص بودن بیندازد مشمول فراوری و دریافت این مالیات میشود. اما حرف اصلی اهالی چای شمال این است تا می توانید برای ورود چای خارجی مانع ایجاد کنید تا این تولید داخلی با هر کیفیتی به فروش برسد. موضوع بسیار بسیار ساده است. حالا مسئولان کشور وجدان خود را قاضی کنند و قضاوت کنند که درست میگویم یا نادرست.
چای خارجی که قیمتش حداکثر به پول ایران برابر هر کیلو 15 هزار تومان است با تعرفه 20 درصد و 9 درصد ارزش افزوده وارد می شود تا از تولید داخلی حمایت شود و قیمتش اکنون در خرده فروشی در مرز 40 هزار تومان است. اما چای ایرانی با پرداخت یارانه 60 درصدی دولت به کارخانه دار تولید میشود. یعنی امسال تولید یک کیلو چای ایرانی با این کار و حمایت دولت 4500 تومان هزینه برداشته است. سوال من از مسئولان کشور این است.
علت این که کارخانه دار چای شمال حق دارد چایی که تولیدش 4500 تومان هزینه داشته در بازار 30 هزار تومان بفروشد و خود را محق در ندادن مالیات و از همه بالاتر نپرداختن پول کشاورز رنج کشیدهای که آن برگ سبز را تولید کرده بداند؛ چیست؟ آیا این هم تقصیر وارد کنندگان است؟ امسال 24 هزار تن چای خشک تولید شده است. اگر فرض کنیم قیمت فروش هر کیلو چای خشک همان 4500 تومان (یعنی قیمت تمام شده) باشد از ضرب این عدد در مقدار تولید به عدد 108 میلیارد تومان میرسیم.
سهم کارخانه داران چای و بدهی شان به دولت اگر اشتباه نکرده باشم 80 میلیارد تومان است. در این صورت اگر کل چای امسال کیلویی 4500 تومان به فروش میرفت به سادگی هم پول دولت (یا در واقع کشاورزان) را می دادند؛ هم چیزی برایشان میماند. در حالی که چنین نشده و در انبارها مانده است.
وقتی برنج خارجی وارد میشود؛ اهالی شمال میگویند وارد نشود چون ارزانتر از برنج گران و با کیفیت داخلی است و بازار محصول داخلی را خراب میکند. اما چای ایرانی که از چای خارجی ارزانتر است و از نظر شما با کیفیتتر پس چرا مقابل چای سمی (!) و بی کیفیت (!) خارجی میبازد و مردم حاضر نمی شوند چای ایرانی را 4500 تومان بخرند. آیا حقیقت این نیست که کیفیتی ندارد؟ آیا اهالی چای شمال حاضرند این چای 4500 تومانی را جلوی زن و فرزند و مهمان خودشان بگذارند؟
کاهش تولید و وضعیت بغرنج
فاجعه این جا است که چای ایرانی را که 4500 تومان با کمک دولت هزینه تولیدش شده کیلویی 30 هزار تومان میفروشند و بعد به دولت میگویند چای را نفروختهایم و نمیتوانیم پول تو را بدهیم و در واقع پول کشاورز را. کشاورز را عاصی میکنند و او را وادار به فروش باغ و زمینش بعد برای دولت نامه مینویسند که وارد کننده (یا به قول خودشان مافیا!) نمیگذارد صنعت چای ایران پا بگیرد.
باید وارد کننده را سر برید و به زنجیر کشید تا ما جنس بی کیفیت خودمان را به هر قیمتی که دوست داشتیم به مردم محترم ایران بفروشیم. در حالی که در تمام ادوار صنعت چای ایران همه جا و همه وقت این وارد کنندگان بودند که جور بی کیفیتی چای ایران را کشیدند.
این وارد کنندگان بودند که دولت تا توانست به آنها زور گفت؛ برای جنس آنها تعرفه های غیر قابل قبول وضع کرد و حتی آنها را برای واردات چای مجبور به خرید مقدار مشخصی از چای در انبار مانده و غیر قابل فروش ایرانی کرد. در همین سالهای اخیر دولت حتی مجوز واردات چای خارجی را از ما گرفت و به کارخانه داران چای شمال داد. یعنی هم یارانه برای برگ سبز داد هم حواله داد تا به روش دلالی آن را به قیمت چند برابر به ما بفروشند و قمپز درکنند و آبروی چای ایران را هر چه بیشتر ببرند.
من از دولت محترم سوالی دارم. علت دادن مجوز واردات چای به کارخانه داران چای شمال چه بوده است؟ جایزه بوده است؟ این که دلالی راه بیندازند تا حتی کارمندان خود دولت درگیر فساد و رانت شوند و آن را به قیمت چند برابر بفروشند؟ آیا این کار جز آسیب دیدن مصرف کننده که چای (ماده غذایی مهم مصرفیاش) را به قیمتی بسیار بالاتر از قیمت واقعیاش خرید و از همه مهمتر آبروی چای خوب ایرانی را برد و نام آن را نزد مردم لکه دار کرد؛ فایدهای داشت؟ آیا هیچ کارخانه داری یک متر باغ چای را آباد کرد؟ نفهمیدیم این چه نوع حمایت از تولید داخلی است؟ آیا رواج دادن رانت خواری در دستگاه دولت، حمایت از تولید داخلی است؟ من اگر چای وارد کنم حرام است و آسیب زننده به تولید چای ایرانی؟ تازه با هزار گرفتاری باید پول با این شرایط تحریم ببرم. جنسی را تحویل بگیرم.
هزار تا آزمایش روی آن انجام شود و هزینه بدهم و آخرش این باشد که بشوم مافیا؟ اما کارخانه دار چای شمال اگر همان مجوز را به رایگان در کنار یارانه از دولت بگیرد و هر دو را هدر بدهد خوب است ؟ آیا دادن حواله واردات به کارخانه دار چای باعث رونق چای ایرانی شد یا حتی در این شرایط و گرفتن چنین جایزه نا به جایی از دولت احساس نیاز به تولید را در آنها کم رنگ کرد؟ تولید چای در سال 1392 که اوج این حرکت غلط دولت قبل بود به کمترین مقدار در طول ادوار حیات صنعت چای رسید.
اهالی چای شمال، پهلوانان میدانی بی رقیب هستند. میگویند مرزها بسته شود؛ چای خارجی وارد نشود؛ دولت پول برگ سبز چای چایکاران را تمام و کمال بدهد؛ به ما وام بدهد؛ مالیات نگیرد؛ پول آب و برق و گاز نستاند و…. آن گاه بیایید ببینید چه میکنیم! چای حاصل از یارانه دولت را صادر میکنند کیلویی 3000 تومان و هلهله میکنند که صادر کننده نمونهایم!
انبار چای و بهانهها
در این که اهالی چای شمال و خصوصا لاهیجان چقدر برای کاشف السلطنه و چای ایرانی احترام قائلند کافی است به تخریب ناجوانمردانه اولین کارخانه چای سازی ایران در مقابل مزار آن مرحوم در لاهیجان( پایتخت چای ایران) اشاره کردکه اهالی لاهیجان در این زمینه خودشان را به آن راه زدهاند و از نویسندگان و قلمزنانشان جز سکوت ناشی از شرمساری ندیدم. آن هم برای چه؟ میدانید؟ چون می خواستند به جایش هتل بسازند! یادتان هست چند سال قبل مرتب چای سنواتی چای سنواتی میکردند. میدانید خریدار آن چای مانده در انبارها که بود؟
یکی از همین کارخانه داران چای شمال! تازه ادعا داشت که این چای پس از دهها سال ماندن در انبار مشکلی از نظر مصرف ندارد! این طریق شما اهالی شمال است و استادش شده اید که با پول بیت المال چایی بسازید که لیاقتی جز انبار شدن نداشته باشد تا بعد از مدتی که دولت را فریب دادید و پول بیت المال را به جیب زدید به سراغش بروید و در نقش منجی آن چای انباری را به قیمت مفت بخرید و بفروشید و بگویید ای دولت قدر ما را بدان! نجاتت دادیم!
در حالی که باید به چنین کارخانه داری گفت اصولا چای را در دنیا برای مصرف ظرف حداکثر یک سال درست میکنند نه انبار کردن وگرنه عقل هند و سیلان هم میرسید چای تولیدی سال خودشان را انباری کنند! فقط تصور کنید چای با تولید بیش از یک میلیون تن در هند در سال انباری شود! در مورد کارخانه دولتی لاهیجان عین مصوبه دولت را در این زمینه میآورم و قضاوت را به عهده عموم مردم محترم ایران و مسئولان قضایی کشور میگذارم.
واگذاری به چایکاران و تخریب
در این حوزه طبق «مصوبه دولت (شماره : 61981ت 29558ه به تاریخ 14 بهمن 1382) به وزارت جهاد کشاورزی اجازه داده شد که عرصه، اعیان و ماشینآلات کارخانههای چای شاملکارخانه شهید اسلامی، کارخانه شهدای کومله، کارخانه شهید انصاری، کارخانه قلعه گردن، کارخانه کلارآباد،کارخانه سفید رود، کارخانه شعیب کلایه و کارخانه فجر را به قیمت روز کارشناسی رسمی دادگستری و بدونانجام تشریفات مزایده عمومی به صورت نقد و اقساط صرفاً جهت ادامه فعالیتهای تولیدی مربوط و به شرطعدم تغییر کاربری به تعاونی چایکاران منطقه و یا تعاونیهای متشکل از کارکنان کارخانههای موصوف و سایرکارکنان سازمان چای کشور به شرط قطع رابطه استخدامی آنها با سازمان چای کشور واگذار شود.
بر این اساس، دولت اولین کارخانه چای سازی ایران را به چایکاران لاهیجان واگذار کرد و آنها نیز خرابش کردند تا به هتلداری بپردازند! از مسئولین قضایی کشور میپرسم شما مقابل تخریب این کارخانه (فارغ از شرایط واگذاری که بسیار جای بررسی دارد) و صراحت مصوبه در شرط عدم تغییر کاربری چه کردید؟ آیا تخریب این کارخانه جز با هماهنگی مسئولان دولتی شهری و استانی شمال میسر بوده است؟ این بود احترام به بانی چایکاری در ایران؟ پس چرا به وارد کنندگان فحاشی میکنید؟ وقتی به اندازه ارزنی نه برای چای ایرانی، نه بانی چایکاری و قوانین جاری کشور احترام قائل نیستید؟
بار دیگر خاطرنشان میسازم چای با کیفیت ایرانی مورد احترام من و قطعا عموم مردم میهن دوست ایران است. اما نه چای بی کیفیت و تولید شده در شرایطی غیر اصولی. آیا عجیب نیست زمانی تک تک کارخانه های چای شمال دارای کارشناسی برای مدیریت چای سازی بودند و امروز هیچ کدام از کارخانه های چای شمال، کارشناس چای سازی ندارند؟! آیا چای سازی امری ساده است که هر کسی میتواند از عهدهاش بر آید؟ پس واقعا کشورهای هند و سیلان اشتباه میکنند که حتی برای هر قسمت از مرحله تولید چای یک مسئول و سرپرست میگذارند؟
اگر وضع مالیات بر ارزش افزوده بر چای وارداتی مشکل این چای غیر قابل فروش شما را حل میکند پیشنهاد می کنم هم آن را برقرار کنید هم مقدار تعرفه واردات را بالا ببرید تا خطای گذشته را بار دیگر تکرار و نتیجه تکراریاش را مشاهده کنید. ببینیم در این حالت اهالی چای شمال برای به فروش نرفتن یک کالای بی کیفیت چه بهانهای میآورند. اما مشفقانه توصیه میکنم به جای این رفتارهای بی فایده و کودکانه در خرید برگ سبز دقت کنید؛ یک متخصص برای تولید چای استخدام کنید. متخصص بازاریاب بگیرید و دست از تلکه کردن دولت ها بردارید. مسلما عموم مردم ایران مشتاق خرید چای اصیل ایران هستند. تنها با رفتار اصولی و طبق موازین علمی میتوان انتظار تولید محصولی با کیفیت داشت. آخر چه طور ممکن است در سیلانی که در 9 تا 11 ماه سال برداشت چای دارد کشاورز کمتر از 7 تن در هکتار برداشت کند و در ایران بیش از 20 تن در هکتار در 6 ماه سال (البته اگر فرض کنیم آمار نویسی نباشد که این آمار نویسی به دست مامور دولت با همکاری کارخانه دار انجام میشود نه وارد کنندگان!)
اگر درآمد کشاورز اندک است و با قیمت تضمینی کفاف نمیدهد راهش این نیست که اجازه دهیم هر برگی را از بوته برداشت کند و از او تحویل بگیریم؛ باید از او حمایت کرد تا باغداری برایش صرف کند. وگرنه با روش کنونی، کشاورز طبعا برای به دست آوردن درآمد بیشتر دست به برداشت بی رویه میزند و با این کار خود تیشه به ریشه اصل چای میزند. چای تولید شده از چنین برگهایی نیز جایی بهتر از انبارها نخواهد یافت. چای سیلان و هند فقط به ایران صادر نمیشود بلکه به اقصی نقاط جهان میرود. این که بگوییم چای خارجی سمی است فقط خودفریبی است. چرا که تولید هیچ محصول کشاورزی به دلیل دست بردن در طبیعت بدون کاربرد کودهای شیمیایی و مواد آفت کش میسر نیست. ضمنا چای اول باید چای باشد تا بعد سر سمی بودن یا نبودنش بحث کنیم. وگرنه یک علف خشک شده و بی خاصیت که به آن سم نزده باشند هم سالم است. سوال این جا است مثلا کشور هندوستان با تولیدی در حد یک میلیارد و دویست میلیون کیلوگرم چای در سال که یک میلیارد کیلویش در خود این کشور مصرف میشود؛ متوجه سمی بودن چای نیست؟ یا باز خودمان را گول بزنیم که سمیاش را به ما میدهند؟ هند جز ایران به مصر، روسیه، انگلستان و آمریکا چای صادر میکند. یعنی مقامات سلامت غذای این کشورها تاکنون پی به این موضوع نبردهاند؟
اینجانب برای کمک به پیشرفت چای با کیفیت ایران از هیچ کمکی دریغ نخواهم کرد. اما بنا به مثل «احترام بکن احترام ببین» راهش این نیست وارد کنندهای که سرمایه خود را برای آوردن کالایی مورد اقبال عموم مردم با کیفیت مطلوب میگذارد دشمن شماره یک تولید داخلی بنامیم. تا زمانی که چای ایران به شیوه کنونی (خرید تضمینی هر محصولی با هر شرایطی) به پیش رود هرگز ترقی نخواهد کرد.