وی در دوران حضور در عرصه‌های مختلف اقتصادی، همواره فعالان اقتصادی و تجار بسیاری که وارد‌کننده بودند را به راه‌اندازی کارخانه‌ها در کشور تشویق کرد تا صنایع جدید را وارد کشور کنند؛ پشتیبانی که حاصل آن راه‌اندازی کارخانه‌هایی همچون خودروسازی، اتوبوس‌سازی، لوازم خانگی، لوازم الکتریکی و… شد.  بنیانگذار بخشی از صنایع نوین کشور، در کتاب خاطراتی که از زندگی‌اش منتشر شده است، پدر و مادرش را همدانی معرفی می‌کند و می‌گوید که خودش به دلیل کوچ اجباری خانواده و فرار پدرش از دست ماموران رضاشاه در کرمانشاه به دنیا آمده است. نیازمند که علاقه بسیاری به ادامه تحصیل در آمریکا داشت و به‌گفته خودش یک سال طول کشید تا یک بلیت رفت و برگشت خرید و به این کشور سفر کرد، با ورود به نیویورک در رشته «مدیریت صنعتی و حسابداری صنعتی» تحصیل را آغاز کرد. البته او در نیمه‌های تحصیل به دلیل بیماری مادرش سریع به ایران بازگشت و ترجیح داد پیش او بماند. او با توجه به رشته تحصیلی‌اش در آمریکا در سال ۱۳۲۹ جذب سازمان برنامه شد که در آن سال‌ها تازه تاسیس شده بود. نیازمند در این دوره، چهار سال در سازمان برنامه در بخش‌ها و حوزه‌های مختلف به‌عنوان «عضو هیات مطالعات استان پنجم»، «عضو هیات مطالعات سازمان برنامه»، «ریاست قسمت طرح‌های سازمان» و… کار کرد. در این سال‌ها بود که نیازمند به توصیه یکی از مستشاران آمریکایی برای ادامه تحصیل بار دیگر به آمریکا بازگشت. او در سال ۱۳۳۳ در رقابت «بورس فولبرات آمریکا» قبول و دوباره راهی این کشور شد. او به دانشگاه «سراکیوس نیویورک» رفت تا در رشته مدیریت صنعتی که علاقه بسیاری به آن داشت تحصیل کند.

در این دوره توانست به عضویت انجمن مدیریت آمریکا و انجمن بین‌المللی مدیریت هم دربیاید، اما این‌بار نیز به دنبال شدت گرفتن بیماری مادرش بار دیگر تحصیل را نیمه‌کاره گذاشت و دکترا نگرفته به ایران بازگشت و برای کار به سازمان برنامه رفت. نیازمند خود را به ابوالحسن ابتهاج که آن دوران رئیس سازمان برنامه بود (کسی که از او به‌عنوان پایه‌گذار برنامه‌ریزی توسعه در ایران یاد می‌شود) معرفی کرد و مدارک تحصیلی‌اش را نشان داد و ابتهاج نیز از او خواست که در سازمان برنامه مشغول به‌کار شود. نیازمند در این دوره با کمک ۷ مشاور موسسه فرای که برای رسیدگی به نواقص مدیریت در کارخانه‌ها و تهیه پیشنهادهای اصلاح امور به ایران آمده بودند، بیش از ۵۰ نفر کارشناس را تربیت کرد. پس از این دوره که با اتمام ماموریت کارشناسان موسس فرای و رفتن ابتهاج از سازمان برنامه همراه بود، نیازمند هم از سازمان برنامه به شرکت نساجی ایران رفت و ریاست هیات‌مدیره این شرکت و مدیرعاملی نساجی مازندران را برعهده گرفت و این کارخانه را که ۱۰ سال زیانده بود ظرف یک سال به سوددهی رساند و برای اولین‌بار در کشور، گزارش عملکرد سالانه نوشت. پس از این عملکرد درخشان در سال ۱۳۴۰ مدیرعامل شرکت مصالح ساختمانی و سال ۱۳۴۱ رئیس مرکز راهنمای صنایع و با حفظ سمت ناظر دولت در بانک توسعه صنعتی و معدنی شد.

رزومه کاری

دهه ۴۰ شمسی را در تاریخ اقتصاد ایران باید دوران طلایی صنعتی شدن کشور دانست و بی‌شک مرد اول این تحول کسی جز رضا نیازمند نبود.  او در خاطراتش از آن دوران این‌چنین تعریف می‌کند: «پنج‌شنبه‌ها می‌نشستیم تصمیماتی می‌گرفتیم که جلوی پای صنعتگران باز باشد و در این دوران شرایط برای راه‌اندازی صنایع بزرگی چون خودرو، لوازم خانگی و… فراهم شد.» در این بین و همزمان با معاونت وزارت اقتصاد (سال‌های ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳) نماینده دولت ایران در هیات‌مدیره سازمان بهره‌وری آسیایی در توکیو و یک دوره رئیس این سازمان بود.

علاوه براین یکی دیگر از افتخاراتی که رضا نیازمند همزمان با حضور در وزارت اقتصاد به دلیل شایستگی‌هایش کسب کرد، عضویت در هیات امنای دانشگاه شریف بود که تا زمان انقلاب هم ادامه داشت. البته با راه‌اندازی این دانشگاه در سال ۱۳۴۴ به او پیشنهاد ریاست دانشگاه داده شد ولی قبول نکرد و ترجیح داد در کارهای صنعتی و دولتی حضور داشته باشد. او در این سال‌ها با حفظ سمت در وزارت اقتصاد مدتی هم سرپرست گروه برنامه‌ریزی صنایع و عضو هیات مطالعه قرارداد ذوب‌آهن با روس‌ها شد.

علاوه بر این یکی از تحولات مهم در دهه ۴۰ تاسیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران از سوی رضا نیازمند بود که همچنان نیز بعد از ۵۰ سال پابرجاست. سازمانی که در سال ۱۳۴۶ نیازمند بعد از سفر شاه به ایتالیا و بازدید از موسسه نوسازی صنعتی ایتالیا، مامور راه‌اندازی‌اش شد. او سازمان گسترش و نوسازی صنایع را با ۲۱ کارمند در ساختمانی در خیابان طالقانی فعلی راه‌اندازی کرد. در آن سال‌ها ماحصل فعالیت‌های سازمان گسترش تاسیس چهار کارخانه «ماشین‌سازی اراک»، «ماشین‌سازی تبریز»، «تراکتورسازی تبریز» و «آلومینیوم اراک» بود که دانش فنی آن از کشورهای رومانی، روسیه، چکسلواکی و لهستان خریداری شد و نیازمند مدیرانی نخبه و کارآزموده از جمله محمدتقی توکلی (کسی که از او به‌عنوان مرد صنعت آذربایجان یاد می‌شود و پدرش کارخانه کبریت توکلی را تاسیس کرد) را برای آنها انتخاب کرد. علاوه براین در همین مدت به دستور او شهرهای صنعتی تبریز و اراک نیز ساخته شد. نیازمند به دلیل خدمات ارزشمندی که در این سال‌ها انجام داد و نقش اساسی که در صنعتی شدن کشور داشت نشان درجه اول «آبادانی و پیشرفت» دریافت کرد.

تقریبا با پایان یافتن دهه ۴۰ رضا نیازمند هم از سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران استعفا داد، او دیگر تمایل چندانی به کارهای دولتی نداشت، اما استعفا و رفتنش همزمان با تاسیس شرکت معدن مس سرچشمه شده بود. شاه و وزیر اقتصاد با توجه به تجربه صنعتی و مدیریتی نیازمند اصرار بسیاری داشتند که او راه‌اندازی مهم‌ترین و بزرگ‌ترین معدن کشور را در دست بگیرد، اما نیازمند مخالفت می‌کرد تا اینکه در نهایت پذیرفت و از سال ۱۳۵۱ رئیس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت مس سرچشمه شد؛ معدنی که با گذشت ۴ دهه همچنان یکی از افتخارات ملی محسوب می‌شود.

راه‌اندازی معدن مس سرچشمه با توجه به عظمت کار ۳ سال به طول انجامید و در نهایت در سال ۱۳۵۴ این معدن افتتاح شد و او به پاس تلاش شبانه‌روزی‌اش نشان درجه دو تاج را دریافت کرد. او برای راه‌اندازی مس سرچشمه که همزمان با ملی شدن معادن مس شیلی بود با شرکت آمریکایی آناکاندا که تجربه و دانش فنی بسیاری داشت و سال‌ها در شیلی کار کرده بود قراردادی مهم بست که در بهره‌برداری مس سرچشمه نقش اساسی داشت. البته نیازمند مدت زیادی بعد از راه‌اندازی معدن مس سرچشمه در این مجموعه نماند، فشار کار زیاد او را بیمار کرده بود و حتی مدتی برای مداوا به آمریکا رفت و در نهایت پس از افتتاح مس سرچشمه از این کار استعفا داد و دیگر کار دولتی انجام نداد.

در این سال‌ها و بعد از حدود ۳۰ سال کار و فعالیت مستمر صنعتی و مدیریتی، رضا نیازمند دیگر علاقه چندانی به شغل‌ها و موقعیت‌های دولتی نداشت و بیشتر ترجیح می‌داد که جذب بخش‌خصوصی شود یا کاری شخصی راه بیندازد. تا اینکه از طریق دوستش دکتر اعتماد در سازمان انرژی اتمی پیشنهادی به او داده شد. خود او در این باره می‌گوید: «دکتر اعتماد گفت ما تا حالا 3 میلیارد دلار برای نیروگاه بوشهر خرج کرده‌ایم، ولی یک کیلو اورانیوم هم نداریم. پیشنهاد کرد من شرکتی برای تامین سوخت نیروگاه چه از طریق خرید اورانیوم و چه از طریق اکتشافات در ایران و خارج تشکیل بدهم و طبق قراردادی ماموریت تامین نیروگاه‌های اتمی را بر عهده بگیرم.» پس از این بود که نیازمند شرکت یوریران را تاسیس کرد و توانست با قراردادی که با شرکت معدن راسینگ به امضا رساند سوخت ۱۷ سال نیروگاه بوشهر را تامین کند.

شرکت نیازمند همچنین برای اولین بار عملیات ژئوفیزیکی و تحقیقاتی برای کشف اورانیوم در ایران انجام داد. او در این سال‌ها برای انجام کارهای شرکتش سفرهای بسیاری داشت و در یکی از همین مسافرت‌ها که برای تهیه تجهیزات به سوئد رفته بود از وضعیت بد برخی از کارخانه‌های این کشور همچون ولوو با خبر شد که در آستانه ورشکستگی بود، نیازمند از طریق رئیس اتاق صنایع سوئد بازدیدی از کارخانه ولوو داشت و پیشنهادهایی برای تغییر مدیریت در این کارخانه برای بالا رفتن بهره‌وری داد که با استقبال رو به رو شد و باعث شد او مدتی مشاور این کارخانه باشد؛ توصیه‌ها و راهنمایی‌های نیازمند خیلی زود جواب داد و کارخانه ولوو نجات پیدا کرد، پس از آن روش مدیریتی او در کارخانه‌های دیگری هم در سوئد مورد استفاده قرار گرفت و در نهایت منجر به دریافت نشان و لقب شوالیه از سوی پادشاه سوئد برایش شد. پس از پیروزی انقلاب نیز رضا نیازمند برای سال‌ها به آمریکا رفت و در این دوران درآنجا ادامه تحصیل داد و دکترای خود را در رشته مدیریت صنعتی (که نیمه‌کاره مانده بود) و علاوه بر آن در رشته مدیریت بازرگانی گرفت. او چند سالی بود که دوباره به ایران بازگشته بود و در خانه‌ قدیمی‌اش زندگی می‌کرد. بخش زیادی از روزمرگی‌های او به مطالعه، تحقیق و نگارش کتاب و خاطراتش اختصاص داشت تا اینکه در ۱۸ آذر ۹۶ معمار توسعه صنعتی ایران چشم از جهان فروبست.

در این میان برخی فعالان اقتصادی با درگذشت پیر توسعه صنعتی ایران نیز پیام‌هایی را منتشر کردند. مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران، نیازمند را آیینه تمام‌نمای یک عمر خدمت در اقتصاد ایران دانست و وی را یکی از پایه‌گذاران توسعه صنعتی در اقتصاد ایران عنوان کرد. محسن جلال‌پور هم نیازمند را یکی از سرشناس‌ترین تکنوکرات‌های عصر حال حاضر دانست و وی را بنیان‌گذار خیلی از صنایعی برشمرد که این روزها دوره عسرت را از سر می‌گذرانند. رئیس اسبق اتاق ایران همچنین در بخش دیگری از اظهارات خود، نیازمند را از آخرین یادگارهای دهه طلایی اقتصاد ایران دانست که باقیمانده تکنوکرات‌های جوان و تحصیلکرده‌ای بود که در دهه ۴۰ زمام امور را در دست گرفتند و بنیان‌های صنعت ایران را پایه گذاشتند؛ فردی که صنایع سنتی را به مدرن تغییر داد و زمینه‌ رشد اقتصادی کشور را فراهم آورد. جلال‌پور در ادامه اظهار کرد: نیازمند، تاریخ زنده صنعتی شدن ایران بود و از هر کدام از صنایع دهه چهل خاطره‌ای با خود داشت.