برای اجرای اقتصاد مقاومتی چه کردیم و چه باید انجام دهیم؟متاسفانه تحلیلهایی که اغلب از اقتصاد مقاومتی ارائه می شود یک دید سطحی و فیزیکی و کوتاه مدت دارد
اقتصاد مقاومتی، گفتمانی است که رهبر انقلاب در سال ۸۹ مطرح فرمودند و سپس در سال ۹۱ چندین بار مورد تاکید قرار دادند. بر این اساس سال ۹۱ را می توان سال آغاز گفتمان اقتصاد مقاومتی در کشور دانست.پس از طرح این گفتمان توسط رهبری و تحلیل و بررسی آن در مجامع کارشناسی و رسانه ای و برداشت های متفاوت و متناقض، در سال ۹۲ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی در ۲۴ بند به عنوان فصل الخطابی در این زمینه به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید و توسط رهبری به دستگاه ها جهت برنامه ریزی و اجرا ابلاغ گردید.حال دولت موظف است تا تمام برنامه ها و اقدامات خود را معطوف به اجرا و پیاده سازی اقتصاد مقاومتی کندد؛ بنابراین دولت نیز در این زمینه با تشکیل جلسات منظم و پیگیری مباحث از طریق ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی به ریاست معاون اول رئیس جمهور، وظایف دستگاه های مختلف را در قالب برنامه های ملی و پروژه هایی مرتبط با برنامه ها مشخص نمود و اقدام در این زمینه را آغاز کرد. حال نگاهی به روند ۴ ساله، نقدها، تحلیل ها، پیشنهادها و تعریف های مختلفی از اقتصاد مقاومتی توسط اساتید، کارشناسان و مسئولان را نشان میدهد که باید بیشتر بدانها توجه شود تا مسیر این سیاست گذاری روشن تر از گذشته شود.
در این نوشتار بنا بر پاسخ به این انتقادها و سوالها در خصوص اقتصاد مقاومتی نیست؛ تنها به ذکر این نکته اکتفا می شود که بر اساس علم مدیریت، از وظایف مهم یک رهبر در هر جامعهای، ایجاد تصویری مشترک برآمده از اهداف و شرایط آن جامعه است تا افراد جامعه حول آن تصویر مشترک گرد هم آمده و حرکت کنند.
لذا نگاه به گفتمان اقتصاد مقاومتی با دیدگاه مدیریتی به عنوان تصویر اقتصادی کشور در آینده که مبتنی اهداف و شرایط تدوین شده است، لزوم طرح آن را نشان می دهد؛ کمااینکه این گفتمان برآمده از اصولی مشخص و قابل دفاع است که البته بحث روی آن و پاسخ به سوالات مطرح در این زمینه، در این مجال نمی گنجد. با این وجود، نقدهایی که در این سطح مطرح می شوند مهم بوده و موجبات تکمیل و تدقیق هرچه بیشتر مبانی و اصول اقتصاد مقاومتی را فراهم می آورند.
سطوح نقد اقتصاد مقاومتی
برای نقد اقتصاد مقاومتی سه سطح را می توان متصور شد. این سه سطح عبارتند از:
۱- نقد مفهومی و بنیادی: در این نوع نقد، مفهوم اقتصاد مقاومتی و لزوم طرح آن و اصول و مبانی آن مورد نقد و بررسی قرار گرفته و چرایی طرح این گفتمان مورد سوال واقع می شود.
۲- نقد سیاستی: در این نوع نقد، سیاست های کلان اقتصاد مقاومتی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و تناسب آن با مفاهیم و اصول اقتصاد مقاومتی مورد سوال واقع می شود.
۳- نقد برنامه ای و اجرایی: در این نوع نقد، برنامه های اجرایی و اقدامات عملی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و تناسب آن با سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی مورد سوال واقع می شود.
به گزارش شبکه تحلیلگران اقتصاد مقاومتی، در سطح اول یعنی نقد مفهومی و بنیادی، انتقاداتی که مطرح می شود عموماً از این جنس است که چرایی طرح این گفتمان و اصول و مبانی آن را مورد سوال قرار می دهند. برای مثال طرح مباحثی چون “اقتصاد مقاومتی چه تفاوتی با اقتصاد خوب دارد”، “چرا باید برنامه اقتصادی ما در تقابل با دشمنان تعریف شود”، “اصول اقتصاد مقاومتی از جمله درونزایی و برونگرایی و … چگونه تدوین شده اند و چه تمایزی با اقتصادهای توسعه یافته دارند”، “جایگاه اقتصاد مقاومتی در علم اقتصاد چیست”، “چرا دیگر کشورها واژه های جدید اقتصادی خلق نمی کنند”، “چرا باید دنبال یک مدل جدید در اقتصاد باشیم و از مدل های موجود استفاده نکنیم” و … در این سطح از نقد است.
اقدام پایهای انجام شد
در این خصوص علی آقامحمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره اجرای اقتصاد مقاومتی معتقد است که این موضوع درگیر جهتهاست. او می گوید: سالهاست اقتصاد کشور با یک رویه مشخص کار خود را پیش میبرد و تغییر آن نیازمند زیرساختهایی خواهد بود که در کوتاهمدت نمیتوان اتفاق خاصی را شاهد بود. اقتصاد کشور از آسیبپذیری کلیدی رنج میبرد و آن هم رویه اشتباهی است که در طول سالهای گذشته دنبال کرده است.
وی ادامه می دهد: شناسایی نقاط ضعف و اجرای آن در لایههای پایین اقتصادی یکی از مسائلی است که اکنون دولت توانسته بخشی از آن را جامه عمل بپوشاند. مصداق بارز این موضوع هم دانشبنیان کردن اقتصاد است که در بخشهای مختلف اقدامات مطلوبی را شاهد هستیم. مسلما هر کاری که آغاز میشود نیاز به زمان لازم برای به نتیجه رسیدن دارد.
وی تاکید کرد: در زمینه اقتصادمقاومتی، اقداماتی در بخش طرحهای ملی انجام شده و رتبهبندی به منظور حل مشکلات صورت گرفته است. با اینکه هنوز وابستگی به خارج ادامه دارد، اما به منظور انتقال فناوری این کار صورت گرفته است. برای مثال در بخش دارویی تا 90 درصد خودکفا هستیم و برای 10 درصد باقیمانده ارز زیادی از کشور خارج میشود و دولت برای مقابله با این موضوع، بخش دانشگاهی کشور را دخیل کرده تا بخش باقیمانده نیز توانایی تولید داخل را داشته باشد، اما نمیتوان به خودکفایی صد درصد بخصوص در این بخش رسید به این دلیل که ممکن است مواد اولیه تولیدات داخلی از کشورهای دیگر وارد شود و کشور از این جهت آسیبپذیر است.
او افزود: دیگر اقدام مثبت در زمینه اقتصاد مقاومتی در بخش نفت است. بیشترین وابستگی در بخش نفت مربوط به بازیافت چاههاست و اگر این ضریب بخواهد افزایش یابد، در دانشگاه باید مورد بررسی قرار بگیرد. اکنون بررسی 52 چاه در اختیار 9 دانشگاه کشور قرار گرفته و اقدام پایهای انجام شده است. در قراردادهای جدید نفتی پیوند فناوری به عنوان یک بند اصلی و الزامی در نظر گرفته شده که شرکت ایرانی بتواند فناوری را از خارج وارد کند یا با شرکت خارجی به صورت مشترک فعالیت خود را ادامه دهند.
اقا محمدی تصریح کرد: رشد اقتصادی و تولید نفت از جمله اقدامات دولت در راستای اقتصاد مقاومتی بود. تولید و صادرات نفت و همچنین رشد حاصل از آن در اقتصاد کشور به عنوان یک دستاورد مطرح میشود، اما موضوعی که مهمتر از رشد اقتصادی است، استمرار آن است.
وی افزود: دولت اقداماتی را که در هر زمینه انجام میدهد بر پایه اقتصاد مقاومتی گزارش دهد که اکنون این موضوع را شاهد نیستیم. گزارشهای فعلی دولت معطوف به انجام پروژهها بوده که البته در این بخش هم اقدامات خوبی صورت گرفته است. به نظر میرسد دولت باید اقدامات خود را در قالب گزارش عملکرد ارائه کند تا بتوان آن را نقد کرد.
تحلیل مفاهیم اقتصاد مقاومتی
محسن زاینده رودی، مدیر گروه دوره دکتری اقتصاد دانشگاه ازاد اسلامی کرمان هم در حوزه نقد و تحلیل مفاهیم ارائه شده پیرامون موضوع اقتصاد مقاومتی و اقدامات انجام شده معتقد است: برای شروع یک کار علمی که قطعا نیازمند مطالعات بیشتر در زمینه کار های انجام داده شده است.
وی ادامه داد: اولا هر تحلیلی یا تبیینی یا بحثی از اقتصاد مقاومتی اگر دارای ویژگیهای ذیل نباشد مطمئنا آن تحلیل یا بحث سطحی و روبنایی خواهد بود و بهتر است مطرح نشود اولا باید مبتنی به یک پایه نظری و تئوری و روش شناسی علمی باشد ثانیا باید در چارچوب واقعیتهای اقتصاد ایران و دور از هر گونه گرایش سیاسی و تعصبات و توهمات غیر واقعی باشد( که همیشه در بیانات استاندار این دو ویژگی دیده می شود).
وی افزود: متاسفانه تحلیلهایی که اغلب از اقتصاد مقاومتی ارائه می شود یک دید سطحی و فیزیکی و کوتاه مدت و بر اساس دیدگاه کلان استوار است.
وی درباره راهکارهای صروری هم توضیح داد:نیازمند مدیریت بهینه منابع وتاکید به حوزه های خرد و رفتار های عقلایی و سبک زندگی- (دانش اقتصادی مردم) هستیم.همچنین توجه به حوزه های نظریه پردازی و تولید علم نیز ضروری است.
او ادامه داد: تا کید با این اصول می تواند در مجموعه سیاستهای ساختاری در درمان اقتصاد ایران مورد استفاده قرار گیرد که این همان الگو بودن و توجه به مبانی نظری است .
نقد صحیح اقتصاد مقاومتی
فعال شدن بدنه کارشناسی و تحلیلی اقتصاد کشور در نقد و بررسی عالمانه و فراجناحی اقتصاد مقاومتی، منجر به اصلاح و تکمیل و بهبود روند حرکت به سمت تحقق اقتصاد مقاومتی می شود. این جمله ایست که سعید لیلاز فعال سیاسی اصلاحطلب با تأکید بر “ما اقتصاد مقاومتی را اساس استقلال ایران میدانیم” مطرح می کند.او تصریح کرد: اصلاً بهنظر من استقلال بدون استقلال اقتصادی معنا ندارد.وی با بیان “من میخواهم از جایی شروع کنم که شما بدانید که من اقتصاد مقاومتی را حداقل بهاندازه یک نظریه میفهمم و میتوانم برایتان تئوریزه کنم” گفت: هر زمان که در ایران حکومتها نیرومند شدند و از شکلبندیها یا فرماسیونها و یا اتحادیههای بین المللی سرپیچی کردهاند، هرگاه ما در طول تاریخ نیرومند شدیم سر از اطاعت نیروهای جهانی پیچیدیم.
وی افزود: در تمام 400 سال گذشته هرگاه دولتها یا رژیمها در ایران نیرومند شدند، با آن دولتهای محور که ما حول محورشان میچرخیدیم زاویه دید پیدا کردیم و سر از اطاعتشان پیچیدیم. بنابراین در ذات مناسبات ژئوپولیتیک و تاریخی ایرانیها نوشته شده که ایران نمیتواند عضو هیچیک از اتحادیههای جهانی باشد.
بهگفته استاد دانشگاه شهید بهشتی، آنهایی که ایران را در ذهن و نگاه خود یک کشور وابسته به غرب یا همپیمان با آن میدانند به ریشهها و زمینههای ژئوپولیتیک و تاریخی توجه نمیکنند که هرگاه در ایران حکومتها موازنه برقرار کردند موفق بودند و هرگاه این موازنه به هم خورده چه در صحنه داخلی چه در صحنه بینالمللی شکست خوردیم. حالا این موازنه یا میتواند مثبت یا منفی باشد.
از اقتصاد مقاومتی گریزی نداریم
کارشناس مسائل اقتصادی با تأکید بر “من اساس استقلال را اقتصاد میدانم” گفت: هیچ استقلالی بدون اقتصاد معنا ندارد. من میگویم که اقتصاد مقاومتی یا آنچیزی که من اسم آن را استقلال اقتصادی میگذارم، نهتنها خیلی مهم است بلکه اولاً اساس هر استقلال دیگری است و ثانیاً برای ایران یک امر انتخاب شونده یا بهقول آمریکاییها یک گزینه روی میز نیست، بلکه این یک اجباری است که ما از آن گریز و گزیری نداریم و نخواهیم داشت.
اساس استقلال ایران اقتصاد مقاومتی است
فعال سیاسی اصلاحطلب با تأکید بر “ما اقتصاد مقاومتی را اساس استقلال ایران میدانیم” تصریح کرد: اصلاً بهنظر من استقلال بدون استقلال اقتصادی معنا ندارد و آن چیزی که مقام رهبری فرمودند، اسم آن اقتصاد مقاومتی است ولی نهایت فرمایش ایشان «استقلال اقتصادی» است. اگر شما محتوای ابلاغیه ایشان را ملاحظه کرده باشید، میبینید که ایشان در واقع حرف از بستن این اقتصاد ندارند؛ خود ایشان هم در سخنرانی نوروزشان بهروشنی گفتند که من دنبال اقتصاد درونگرا نیستم بلکه دنبال اقتصاد درونزا هستم.
کارشناس مسائل اقتصادی خاطرنشان کرد: بهنظر من اقتصاد درونزا، اقتصادی است که در چارچوبهای اقتصاد آزاد حرکت میکند و دولت حداقل ممکن نقش را دارد, نهاینکه اصلاً نقش نداشته باشد؛ نقش آن فقط جایی است که بخواهد نظارت و هدایت کند و آن زمانی که بهاصطلاح بازار شکست میخورد. وقتی بازار شکست خورد دولت ناچار به دخالت شود، اشکالی ندارد ولی این نباید داوطلبانه باشد و منجر به کوچک شدن بخش خصوصی شود، یعنی اتفاقی که در 8 سال گذشته افتاد.
لیلاز با بیان “اگر ما بتوانیم اقتصاد را در چارچوب اقتصاد آزاد قرار دهیم و روندهای سرمایهگذاری بخش خصوصی را احیا کنیم و زمینه مشارکت همه را به دست آوریم موفق خواهیم شد” گفت: اقتصاد مقاومتی بدون برقراری یک نظم دموکراتیک که در آن همه مردم و همه آحاد ملت و همه افکار بتوانند در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی احساس مشارکت واقعی در تعیین سرنوشت خود کنند، ممکن نخواهد بود، یعنی با این نگاه خودی و غیرخودی، اقتصاد مقاومتی امکان ندارد.