شنبه 1 اردیبهشت 1403
خانهیادداشتآسیایی‌های پولدار دیوانه

آسیایی‌های پولدار دیوانه

ایمان اسلامیان
* تحلیلگر مدیریت و توسعه

نابرابری همیشه یکی از مسایل عمده در همه جوامع از جمله در ایران بوده و حساسیت مردم به نشانه‌های نابرابری بسیار زیاد بوده است. حتی در ایران قدیم نیز فردی مانند مزدک نابرابری را ریشه نفرت، گناه و فروریزی بنیان های جامعه می داند. این موضوع را  می‌توانیم در کوچه و خیابان‌های خودمان جستجو کنیم.

پشت چراغ قرمز، آینه یک اتومبیل از قیمت اتومبیل کناری‌اش بیشتر است. آن سوتر در یک رستوران، غذایی سرو می شود که هزینه آن از حقوق ماهیانه یک کارگر تمام وقت بالاتر می زند. حال این را داشته باشیم که بعضاً با پدیده‌هایی مانند باستی هیلز روبرو می‌شویم که خود سمبل یک ثروت‌اندوزی افسانه‌ای شده است. اینها همه باعث شده است تا خواه ناخواه حساسیت عجیبی به ثروتمندان ایجاد شود و این نفرت‌ها در زمانه التهابات اقتصادی جلوه بیشتری پیدا می کند و گاهی در گفتگوهای خودمانی؛ ثروتمندان و حتی کارآفرینان با دشنام نام آورده می شوند. شبکه‌های اجتماعی‌مان پر شده از محتواهایی درخصوص زشتی بی‌پایان این‌همه تصاویر بی‌عدالتی و اختلاف طبقاتی.

گذشته از احساس نابرابری در میان مردم، یکی از شاخص‌های کلیدی سنجش تفاوت طبقاتی و میزان نابرابری؛ ضریب جینی است که از عدد صفر بیانگر برابری مطلق و تا عدد یک نشان دهنده نابرابری مطلق است. در دنیا سوئد بهترین وضعیت در زمینه برابری اقتصادی را داشته و نامیبیا ناگوارترین شرایط را داشته است. ایران نیز عمدتا جزء کشورهای دارای ضریب جینی متوسط بوده است. اما بنظر می‌رسد آثار روانی و اجتماعی اختلاف بالای طبقاتی در ایران از کشورهایی با ضریب جینی بالاتر مانند چین بسیار شدیدتر، مهیب‌تر و ملتهب‌تر است.

برای فهم چرایی این موضوع می‌بایست در فضا و مجالی وسیع‌تر به این موضوع پرداخت. لیکن شاید بررسی تطبیقی ایران و چین از منظر نابرابری و رشد اقتصادی، مقداری راهگشا باشد. کوزنتس اقتصاددان برنده نوبل معتقد است که درهنگام رشد اقتصادی سریع، پذیرش میزانی از نابرابری طبیعی است.  لذا بنظر می‌رسد یکی از عوارض جانبی توسعه سریع اقتصادی، گسترش شکاف طبقاتی است و همین موضوع بعضاً باعث شکست گام‌های توسعه در بسیاری از کشورها شده است. از همین رو یکی از تاکیدات دنگ شیائو پنگ معمار توسعه چین مدرن در هنگام آغاز انقلاب اقتصادی چین همواره این جمله بود؛ «بگذارید نخست عده کمی ثروتمند شوند». خیز اقتصادی همراه با بردباری اجتماعی، نقش دولت در گسترش رفاه و بازتوزیع درآمدها موجب شد تا بزرگترین پروژه فقرزدایی طول تاریخ محقق شود. در سال 1981 در حدود 90 درصد چینی ها زیرخط فقر بودند و این نرخ در سال 2012 به حدود 7 درصد کاهش یافته است. این نتیجه بدون بردباری سی ساله چینی ها و تحمل اختلاف طبقاتی هولناک امکان پذیر نبود.

باز به سوالمان برگردیم؛ چرا تحمل نابرابری شدید در کشورهایی مانند چین بالاست؟ در چین امروز هر هفته یک میلیاردر جدید متولد می‌شود. ولخرجی‌های قشر مرفه چین، باورنکردنی و حتی دیوانه‌وار است. این اشرافی‌گری بی‌حد و حصر حتی به هالیوود هم راه پیدا کرده و فیلم «آسیایی‌های پولدار دیوانه» بر همین اساس ساخته شده است. اما می توان با اغماض چنین نتیجه گرفت که چینی‌ها توانسته‌اند این نابرابری وحشتناک را تحمل کنند. اما چگونه؟ جواب این معما  را می‌توان به ویژگی‌های فرهنگی و اعنقادی ملت چین و چینی‌تبارها تقلیل داد. اما در نگاهی وسیع‌تر، این پدیده؛  بیشتر ثمره فرهنگ کنفوسیوسی حاکم برکشور، اطلاع رسانی منظم حاکمیت و مهمتر از همه تاثیر مستقیم شهد شیرین توسعه در کام همه شهروندان بوده است.

ریشه‌ی این رفتار صبورانه، کارآمدی حکمرانی در ایجاد تحول مثبت و پیشرفت است. اگر بی‌عدالتی و اختلاف طبقاتی همراه با نتایج ملموس و فراگیر توسعه باشد؛ برای مردم قابل تحمل است. اما اگر نابرابری همراه با بی‌چشم‌اندازی وضعیت زیست و ابهام گسترده درآینده باشد؛ می تواند جامعه را زخمی، عصبی و آماده انفجار کند.

 

اخبار مرتبط

بیشترین بازدید